صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۷۶۷۶
تاریخ انتشار: ۱۴:۰۴ - ۲۲ ارديبهشت ۱۳۸۹


شهرام شکیبا نوشت:

دو روز پیش بخش اول از خودآموز خرید کتاب برای دوستان و آشنایان را تقدیم کردم. آنچه درپی می‌خوانید، بخش دوم از این خودآموز است.

قسمت دوم
4- اگر دوستی دارید که ادبار و نکبت زندگی‌اش را برداشته و از هر گوشه زندگی‌اش صدجور بدبختی می‌ریزد، خودش هم نمی‌داند چه‌کار کند، تنبلی‌اش حتی اجازه نمی‌دهد از جایش تکان بخورد، بدشانسی هم مزید بر علت‌های دیگرش شده، بروید «کانون آموزشی و انتشاراتی دکتر موفق». آنجا یک آقایی ایستاده که موفق‌بودن از سر و رویش می‌بارد. دور تا دور غرفه هم عکس‌هایی از خودش به دیوار آویخته که دکتر را در سمینارهای چندهزار نفری حین موفق‌کردن جماعت نشان می‌دهد. یک‌سری کتاب و cd سخنرانی‌های دکتر موفق را برایش بخرید تا در اسرع وقت یاد بگیرد که چطور ظرف ده جلسه پولدار، موفق، جذاب، معروف و ... شود. البته دوستتان تغییر نخواهد کرد، فقط برای مدت کوتاهی فکر می‌کند دارد بهتر می‌شود.

5- اگر دوستی دارید که مثل تیمسار بازنشسته زمان پهلوی است و توی خانه هم کراواتش را باز نمی‌کند و همه خانه و زندگی‌شان مثل موزه است و پر از آنتیک و وسایل لوکس، بروید انتشارات «طلا و نقره» برایش یک جلد شاهنامه فردوسی بخرید با قاب خاتم‌کاری و... به اندازه واقعی سنگ‌قبر فردوسی که همین جوری بگذارد توی خانه و از بابت وطن‌پرستی افتخار کند و تا آخر عمرش هم کتاب را ورق نزند.

6- اگر دوستتان جوان حدوداً بیست‌ساله‌ای است که موهایش را کوتاه می‌کند و فرق از بغل باز می‌کند، سبیل‌هایش کوتاه است ولی ریش بلند مخروطی‌شکلی دارد، همه ایام سال اعم از عید و عزا پیراهن مشکی بلند می‌پوشد و یک شال بلند مشکی هم دارد. اگر دوستتان تحت هر شرایطی با هوندا 125 آن هم دوترکه رفت و آمد می‌کند و 6 ماه از سال گونه‌هایش زخمی و خون‌آلود است، بروید انتشارات «حاجی و مریدان». چند جلد نوحه‌های جدید حاجی را با cd سبک‌هایش بخرید، با یک کتاب درباره هزاره سوم و اینکه معجزه شده و پایان کار جهان نزدیک است.

7- اگر دوستتان رسماً دیوانه شده، تمام وقتش را در کافی‌شاپ‌ها و نمایشگاه‌های گوناگون می‌گذراند، راه خانه‌شان را بلد نیست ولی از آخرین کتاب‌ها و مقالات شاعران جهان مطلع است، از شما پول دستی می‌خواهد ولی سر کار نمی‌رود، یک‌جوری شعر می‌گوید که آدم از شنیدنشان خجالت می‌کشد، حالا هم سهم‌الارث‌ خانه پدری‌اش را گرفته و کتاب شعرش را چاپ کرده، بروید انتشارات «ناشر مؤلف» هرچه پول دارید، بدهید و کتاب‌هایش را بخرید. لای یک کدام را هم باز نکنید، ببرید همه را بسوزانید. این‌طوری هم به خودتان خدمت کرده‌اید هم به او.

برچسب ها: شکیبا
ارسال نظرات