صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

اگر کسی از یک فیلم، سریال یا بازی ویدئویی ترسناک نترسد، اصلا از آن لذتی نمی‌برد. دوست داشتن یک اثر ترسناک بدون ترسیدن، مثل دوست داشتن یک فیلم اکشن بدون علاقه داشتن به صحنه‌های اکشن است. در نتیجه باید پذیرفت که آدم‌های زیادی در جهان وجود دارند که از ترسیدن لذت می‌برند و هرچه بیشتر می‌ترسند و اذیت می‌شوند، بیشتر هم مشتاق لمس وحشت در آثار مختلف هستند.
تاریخ انتشار: ۱۱:۱۹ - ۱۷ آذر ۱۳۹۹

تقریبا همیشه افرادی که به‌شدت از دیدن فیلم‌های ترسناک یا تجربه بازی‌های ترسناک لذت می‌برند به سختی می‌توانند توضیحی برای این حجم از دوست داشتن ترس بیابند. شاید عده‌ای از آن‌ها بگویند که مواجهه با ترس‌های خیالی، کار انسان در تحمل ترس‌ها و فشار‌های واقعی حاضر در زندگی را کمی آسان‌تر خواهد کرد.

به گزارش روزنامه هفت صبح، تعجبی هم ندارد اگر برخی از این آدم‌ها باور داشته باشند که معمولا پس از ترسیدن شدید و فریاد زدن، به خنده می‌افتند و اوقات جالبی را حداقل در جمع سپری می‌کنند؛ توضیحاتی که حداقل برای بسیاری از مخاطبان دیگر، اصلا منطقی به نظر نمی‌آیند. در آن‌سو می‌توان انسان‌هایی را دید که از زاویه‌ای متفاوت مایل به بررسی مسئله هستند.

برای آن‌ها پرسش اینجاست که چگونه تجربه‌هایی اینقدر ترسناک که می‌توانند آزاردهنده باشند و برای چند شب کابوس‌هایی مهیب را تحویل آدم بدهند، سرگرم‌کننده خطاب می‌شوند؟ اصلا چطور ممکن است شخصی از مواجهه با چنین سکانس‌های استرس‌زا و میخکوب‌کننده‌ای لذت ببرد؟ همانگونه که گفته شد، احتمالا عده‌ای از آن‌ها می‌گویند که افراد علاقه‌مند به ژانر وحشت، شجاعت فراوانی دارند و از هیچ‌چیز نمی‌ترسند.

ولی نکته اینجاست که اگر کسی از یک فیلم، سریال یا بازی ویدئویی ترسناک نترسد، اصلا از آن لذتی نمی‌برد. دوست داشتن یک اثر ترسناک بدون ترسیدن، مثل دوست داشتن یک فیلم اکشن بدون علاقه داشتن به صحنه‌های اکشن است. در نتیجه باید پذیرفت که آدم‌های زیادی در جهان وجود دارند که از ترسیدن لذت می‌برند و هرچه بیشتر می‌ترسند و اذیت می‌شوند، بیشتر هم مشتاق لمس وحشت در آثار مختلف هستند.

یک: «ترس» طیف گسترده‌ای از احساسات و واکنش‌های ذهنی انسان را تحریک می‌کند؛ سرعت تپش قلب را افزایش می‌دهد، باعث تعرق می‌شود و ممکن است صدای جیغ برخی از بینندگان را بلند کند. حتی بار‌ها و بار‌ها می‌بینیم که یک نفر موقع دیدن فیلم ترسناک، سر را پشت شانه دوست خود می‌برد یا به شکلی دیگر، تا حدی دیدن فیلم را برای خود سخت می‌کند؛ عجب تضاد عجیبی.

ما حتی گاهی نمی‌توانیم تصمیم به دیدن یا ندیدن اثر ترسناک بگیریم و به‌جای اینکه چشم‌های خود را ببندیم، گوش‌های خود را بگیریم، از اتاق خارج شویم یا نمایشگر را خاموش کنیم، خود را در دل این تجربه نگه می‌داریم. با اینکه مشخصا انقدر از آن ترسیده‌ایم که با محدود کردن زاویه دید یا نگه داشتن گوش‌ها، می‌خواهیم کمتر بترسیم.

ترس معمولا وجود مخاطب را پر از دلواپسی، انزجار و بیم از رخ دادن اتفاقات بد و بدتر می‌کند. تازه وقتی با آثار ترسناک برتر سروکار داریم، گاهی تصاویر آن‌ها را هرگز از یاد نمی‌بریم، به‌گونه‌ای که ممکن است در بیداری کامل یا خواب عمیق، دقیقا یک قاب از اثر ترسناک مورد بحث را ببینیم؛ اتفاقی که تقریبا هرگز پس از دیدن یک محصول غیرترسناک، به این شدت با آن مواجه نمی‌شویم.

پس قبل از آنکه به توضیحات روانشناسانه پیچیده و منطقی برای توضیح چرایی لذت بردن از ترس برسیم، راهی جز پذیرش وجود این پارادوکس نداریم؛ پذیرش اینکه لذت بردن از لمس تمام این احساسات تلخ و آزاردهنده کاملا منطقی نیست. این تضاد را در جهان بازی‌های ویدئویی حتی می‌توان به شکل ترسناک‌تری لمس کرد.

وقتی در بازی.Silent Hills P.T هیدئو کوجیما مشغول جلو رفتن در راهرو خانه هستید، صدای جیغ نوزادی از داخل یک یخچال را می‌شنوید؛ یخچالی خون‌آلود که با زنجیر از سقف آویزان است و نوزادی که ظاهرا هر لحظه دارد بدتر از قبل خفه می‌شود. چطور ممکن است یک نفر پس از مواجهه با چنین جنونی بخواهد عامدانه با استفاده از کنترلر به حرکت به سمت یخچال ادامه بدهد؟

دو: تئوری Excitation-transfer (گذشتن برآشفتگی) که گفتگو راجع به آن از دهه ۷۰ میلادی آغاز شد، ریشه لذت بردن ترس را در تحمل فشار و سپس خلاص شدن از آن می‌یابد. شما در طول تجربه یک بازی ترسناک، مثلا چندین‌وچنددقیقه فشار فضاسازی را تحمل می‌کنید، می‌دانید که به‌زودی با جامپ‌اسکر مواجه می‌شوید و بوم! جامپ‌اسکر از راه می‌رسد.

این لحظه قطعا اگر با اثر قدرتمندی طرف باشیم، جامپ‌اسکر شما را می‌ترساند. ولی در همین حین، ما احساس رهایی شگفت‌انگیزی داریم. چون حداقل می‌دانیم این جامپ‌اسکر به‌خصوص که مدت‌ها منتظرش بودیم، بالاخره از راه رسید و از دست آن راحت شدیم. سرخوشی مخاطب پس از مواجهه با چنین تجربه‌ای در یک بازی یا فیلم ترسناک عالی، نوعی احساس پیروزی فریبنده را به او می‌دهد.

هرچقدر که تعلیق شدیدتر و جامپ‌اسکر ترسناک‌تر باشد، احساس پیروزی و سرخوشی هم بزرگ‌تر به نظر می‌آید. دکتر دولف زیلمن، پروفسور حوزه اطلاعات علمی، ارتباطات و روانشناسی و چند دانشجوی او در یک مقاله می‌نویسند: «با افزایش تعلیق، مخاطب بار بیشتری را روی دوش خود حمل می‌کند و دلایل بیشتری برای خلاص شدن دارد.».

ولی توضیح قبلی از این جهت کمی ضعیف به نظر می‌رسد که امروز دیگر ترساندن با جامپ‌اسکرها، آنچنان هنر ویژه‌ای به حساب نمی‌آید. در حقیقت منهای آثار محدودی که همچنان استفاده‌های شگفت‌انگیزی از جامپ‌اسکر‌ها دارند، غالب فیلم‌ها و بازی‌های ترسناکی که به سراغ آن‌ها می‌روند، کم‌وبیش تنبل خطاب می‌شوند.

گویا دیگر ایجاد تعلیق برای کوتاه‌مدت یا بلندمدت و سپس ارائه یک جامپ‌اسکر تکان‌دهنده، عاشقان حرفه‌ای ژانر وحشت را به وحشت نمی‌اندازد! حتی در بیانی شاید اغراق‌آمیز می‌توان گفت که جامپ‌اسکر‌ها تبدیل به یکی از کلیشه‌های سینمای وحشت شده‌اند و اگر به اندازه کافی فیلم ترسناک دیده باشید، آنقدر هم شما را تکان نمی‌دهند.

ارسال نظرات