صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۶۳۶۲۸
ریشه‌های جامعه شناختی فرار از تهران با اولین زنگ تعطیلی
ریشه مسافرت‌های دوران قرنطینه تنها در خوش آب و هوا بودن شمال یا ناآگاهی مردم نسبت به مخاطرات این سفر‌ها نیست بلکه پایین بودن کیفیت زندگی و رفاه برای همه اقشار جامعه در تهران است که به این دست رفتار‌ها منجر می‌شود. مردمی که نتیجه سال‌ها برنامه‌ریزی شهری را در زندگی خود احساس نکرده‌اند حالا با تصمیمی فردی سعی دارند آن‌طور که خودشان فکر می‌کنند بهتر است گریزگاهی برای رهایی از مشکلات بیابند.
تاریخ انتشار: ۱۲:۰۸ - ۰۵ آذر ۱۳۹۹

راننده که همراه همسر و فرزندش در ماشین نشسته، با ماسکی روی صورت از دلایل رفتن به شمال می‌گوید؛ دقیقاً زمانی که دولت و وزارت بهداشت با وضع قوانین سفت و سختی قرار بود اعمال محدودیت‌های تازه‌ای را از اول آذر اجرایی کنند. مرد پشت فرمان از فصل کاشت درخت می‌گوید و اجبار به ماندن دو هفته‌ای در خانه‌اش، لابد محصور بین درختانی که هر سال می‌کارد. خبرنگار از او می‌پرسد برای این سفر حاضر است ۵۰۰ هزار تومان جریمه بشود؟ مرد رو به دوربین مصمم به اجرای تصمیم می‌گوید: «بالاخره کاری است که دارم انجام می‌دهم و جریمه‌اش را هم پرداخت می‌کنم.»

به گزارش ایران، جاده‌های منتهی به شمال کشور دقیقاً تا آخرین لحظات اعمال محدودیت‌ها بار ترافیکی سنگینی را تجربه کرد. طبق معمول مسئولان اظهار تأسف کردند و مردم در شبکه‌های اجتماعی از اینکه بعد از ۹ ماه و کشته شدن هزاران نفر بر اثر ابتلا به کووید ۱۹ هنوز عده‌ای رهسپار جاده می‌شوند تعجب کردند.

آن‌ها مسافران جاده‌ها را افراد بی‌خیالی قلمداد کردند که جان کادر درمان برای آن‌ها هیچ اهمیتی ندارد. اما واقعاً دلیل این حجم از مسافرت چیست؟ چرا در هر بزنگاهی بخشی از ساکنان تهران فرار را بر قرار ترجیح می‌دهند حتی اگر قرار باشد یک میلیون جریمه شوند یا جان خود و خانواده را به خطر بیندازند؛ چه تصادف باشد، چه کرونا.

تهران با انبوهی از مشکلات شهری دست به گریبان است، البته این حرف تازه‌ای نیست، ترافیک و آلودگی هوا و فشار‌های اقتصادی، شکاف طبقاتی و یک لیست ساده دم دستی است با پیچیدگی‌های مخصوص زندگی در یک کلانشهر بی در و پیکر؛ شهری که از روز‌های اول شکل گرفتن هم کم و بیش با همین مشکلات روبه رو بوده است.

این مشکلات تمام ناشدنی، حالا تبدیل به خصوصیات تهران شده‌اند؛ خصوصیاتی که یعقوب موسوی جامعه شناس معتقد است تهران را تبدیل به مکانی کرده که هیچ تاب‌آوری در آن دیده نمی‌شود: «تهران شهر تاب‌آوری نیست و به همین دلیل به محض اولین مخاطره، همه می‌خواهند از آن فرار کنند. تهران مستعد مقاومت نیست و شهری است سست بنیاد در رابطه با کنترل ایمنی برای مردم.»

زندگی در آپارتمان‌های کوچک یکی از دلایل بروز مشکلات خانوادگی در دوران قرنطینه است. ابتدای سال و در نخستین تجربه قرنطینه، بسیاری از روان شناسان از بروز اختلافات خانوادگی گفتند که به‌دلیل نبود حریم شخصی و حضور طولانی مدت اعضای خانواده در خانه‌های کوچک اتفاق می‌افتد.

موسوی هم یکی از دلایل گریز مردم به سمت شهر‌های شمالی کشور را فرار از محیط تنگ و تلاش برای رسیدن به فضایی بیشتر می‌داند: «زندگی آپارتمانی معضلات عاطفی و روحی ایجاد می‌کند و به همین دلیل بخشی از پایتخت نشین‌ها ترجیح می‌دهند به خانه‌های بزرگتری که در شمال کشور دارند بروند یا به بهانه گرفتن ویلا یا سر زدن به فامیل، لااقل چند روزی از مخمصه تهران خلاص شوند و آرامش را در خانه‌هایی با حیاط بزرگ و فضا‌های بزرگ و خلوت‌تر شهری که امکان ازدحام را کمتر می‌کند، تجربه کنند؛ جایی که بدون شلوغی بتوان چند ساعتی بخصوص کودکان را بیرون از محیط بسته خانه به گردش برد.»

موسوی معتقد است مسدود کردن جاده‌ها و جریمه، راه کامل و بازدارنده‌ای برای مردم به تنگ آمده از تهران نیست. او رفتن به شهر‌های دیگر را از نگاه آن بخش از مسافران نوعی انتخاب عاقلانه می‌داند که برای رهایی از ازدحام و شلوغی تهران گرفته می‌شود: «از نظر من، چون حضور در تهران و رفت و آمد باعث ابتلا به کرونا شده و می‌شود، یکی از راه حل‌هایی که به ذهن مردم رسیده خروج از تهران است تا از این طریق تردد کمتری در شهر داشته باشند.»

او با اشاره به تذکرات مکرر مسئولان بهداشت که از مردم خواسته بودند از رفتن به پاساژ‌ها و مراکز خرید خودداری کنند، می‌گوید: «متأسفانه این تذکرات با روح زندگی در تهران مغایرت دارد و حضور در تهران با نرفتن به مرکز خرید و مکان‌های همواره شلوغ شهر جور در نمی‌آید. مردم مطلع هستند و باید بپذیریم آن‌ها اگر مجبور نباشند با پای خود به مهلکه نمی‌روند. تجربه زیسته ما در این ۹ ماه نشان داده است هر چقدر فضای شهر خلوت‌تر و کم تراکم‌تر باشد، خطر ابتلا کاهش پیدا می‌کند، اما تهران مستعد ازدحام و تجمع است.»

موسوی انتخاب جمعی مردم را تصمیم غلطی نمی‌داند، چون از نظر او زندگی مردم در تهران «زیستی اضطراری» است: «در واقع انتخاب زندگی در تهران به نوعی انتخاب از روی اجبار است، چون مردم از روی رضایت و امنیت این شهر را برای زندگی انتخاب نکرده‌اند.»

زندگی مردم در تهران برای بخش بزرگی از این شهر انتخابی از روی علاقه نبوده است. توسعه تمرکزگرای کشور بیشترین فرصت‌های شغلی و معیشتی را در این شهر انباشته و به اعتقاد برخی جامعه شناسان تهران را به «شهر سوداگری» یا شهر تجارت تبدیل کرده و غلبه رنگ و بوی کار و تجارت چنان تند و غلیظ شده که جایی برای زندگی آرام باقی نگذاشته است؛ بنابراین توسعه تهران با خلوت‌تر شدن بقیه مناطق کشور ارتباط مستقیم دارد. حال، اما این شهر با خصوصیاتی که گفته شد و با انبوهی از فشار‌های روانی که بر ساکنان این تجارتخانه بزرگ وارد می‌کند، چه تلاشی برای کاستن از صدمات آن انجام شده است؟ آیا برای نخستین مشکل یعنی مسکن شهروندان کاری دقیق صورت گرفته است؟

مرتضی دیاری پژوهشگر شهری می‌گوید: «تا پیش از دهه نود و بخصوص اواسط این دهه، لااقل طبقه متوسط می‌توانست با هزینه معقولی به تفریح و سفر برود، اما با افزایش هزینه سوخت، تعمیرات اتومبیل، هزینه هواپیما و حمل ونقل عمومی دیده می‌شود که از تعداد و کیفیت این سفر‌ها کاسته شده است. وقتی این‌ها را کنار هم می‌گذاریم و در کنار مشکلات مسکن قرار می‌دهیم، متوجه دلیل این حجم انبوه از مسافرانی که با کوچکترین تعطیلی درحال فرار از تهران هستند، می‌شویم.»

وی می‌گوید: اقشاری از طبقه متوسط وقتی نتوانستند به‌دلیل افت و خیز‌های اقتصادی، از پس هزینه مسکن و سفر بربیایند، تصمیم به سرمایه‌گذاری کوچک‌تر و جذاب‌تر در شمال کشور گرفتند؛ یعنی خرید ویلا در سواحل خزر که هر دو مشکل را می‌تواند به شکلی مرتفع کند؛ یعنی هم مسکن و هم تفریح: «در واقع طبقه متوسط شهری تهران، از این طریق هم مکانی ثابت برای تفریح پیدا کرد و هم امکانی برای سرمایه‌گذاری در مکانی خوش آب و هوا و فضایی بزرگ‌تر و هم صرفه‌جویی در هزینه‌های سفر. بعلاوه فرار از فلج شدگی در برابر حمله نور، رنگ و صدا که بحث مهمی در روان شناسی اجتماعی است.

درواقع حجم انبوه رنگ، نور و صدا می‌تواند حسگر‌های فرد را به واکنش دفاعی وادار کرده و آن‌ها را خاموش کند. در این هنگام فرد در خود فرو می‌رود و به اطراف توجهی نمی‌کند. این جمله را احتمالاً زیاد شنیده‌اید که فلانی از وقتی به تهران رفته قیافه می‌گیرد و حالی از ما نمی‌پرسد. درواقع آن آشنایان یا فامیل شهرستانی نمی‌دانند که او دچار نوعی بیماری درخود فرورفتگی شده است. این بیماری اغلب به‌صورت اشتیاق به فرار از کلانشهری مثل تهران خود را نشان می‌دهد.»

می‌توان این‌طور نتیجه گرفت که ریشه مسافرت‌های دوران قرنطینه تنها در خوش آب و هوا بودن شمال یا ناآگاهی مردم نسبت به مخاطرات این سفر‌ها نیست بلکه پایین بودن کیفیت زندگی و رفاه برای همه اقشار جامعه در تهران است که به این دست رفتار‌ها منجر می‌شود. مردمی که نتیجه سال‌ها برنامه‌ریزی شهری را در زندگی خود احساس نکرده‌اند حالا با تصمیمی فردی سعی دارند آن‌طور که خودشان فکر می‌کنند بهتر است گریزگاهی برای رهایی از مشکلات بیابند. شاید بتوان در نگاه اول این رویکرد را نوعی بی‌مسئولیتی دانست، اما بازتاب برخورد با واقعیت زندگی در تهران برای همه مردم به یک شکل نیست.

ارسال نظرات
نام
۱۱:۲۸ - ۱۳۹۹/۰۹/۰۶
اگر منابع به درستی بین شهرستانها تقسیم میشد علاوه بر آباد شدن همزمان کل ایران تهران هم تبدیل به یک شهر از سیمان و آهن و بتن نمیشد.
نام
۲۲:۵۶ - ۱۳۹۹/۰۹/۰۵
هر تعطیلی پیش بیاد تهرانی های عزیز میرن شهرستاناشون
فرقی نمیکنه علت تعطیلی چی باشه
نام
۲۱:۰۰ - ۱۳۹۹/۰۹/۰۵
تقصیر مردم نیست
چهل سال فرصت بود که مسئولین تدابیری بیندیشند (در صورت داشتن قدرت تفکر) که به این شکل امکانات در یکجا متمرکز نشود و استانهای سیستان و خوزستان و بوشهر و ... به این شدت محروم نباشند
ولی نه تنها کار اقتصادی انجام نشد، بلکه زدند تمام منابع طبیعی و محیط زیست رو هم نابود کردند
دوری نیست که نصف بیشتر ایران کویر شود
نام
۱۹:۵۳ - ۱۳۹۹/۰۹/۰۵
اگر تهرانو ایران خوب بود چرا اون بچه های اغا زایده ها از اینجا رفططن؟ ها؟
نام
۱۷:۳۴ - ۱۳۹۹/۰۹/۰۵
مطلب درستی بود
نام
۱۵:۵۹ - ۱۳۹۹/۰۹/۰۵
و سئوال مهمتر :
پس جاذبه تهران چیست که همه را به خود میخواند ؟
ناشناس
۱۷:۳۵ - ۱۳۹۹/۰۹/۰۵
فرصت اشتغال وپیشرفتوچشمک زدن چراغها از راه دور
زنده باد زندگی
۱۵:۱۵ - ۱۳۹۹/۰۹/۰۵
خانواده عمه ها و عمویم و پدرم بعد از عید رفتند منزل شهرستان در اذربایجان شرقی. هنوز برنگشته اند تهران، دوسه هفته ای به تهران سر میزنند و دوباره باز میگردند شهرستان . دختر عمه ام دو فرزند نوجوانش را برداشته رفته شهرستان. دخترانش حاضر به برگشت به تهران نیستند، با اینکه در شمال تهران ساکن بودند و منزل بزرگ و راحتی دارند. میگویند در تهران بیکاریم، بی حوصله میشویم، تنهاییم، اینجا خوش میگذرد، مرغ و جوجه و گربه داریم. مدرسه ها هم که اینترنتی است. اغلب مردم مرغ و جوجه و گربه ای نگه داری میکنند، و از تولید به مصرف مرغ و تخم مرغ تولید میکنند برای خود. باغچه ای کاشته اند. تکه زمینی دارند. کوچکترین حیاطها انجا حداقل 100 متر است. خواهر 20 ساله ام موافق برگشت به تهران نیست. دایم میگوید این راحتی و ازادی و امنیت که اینجا دارم در تهران ندارم. میگوید در تهران تفریح ندارم، نمیتوانم دوستانم را ببینم، اینجا لااقل اقوام را میبینم. دانشگاه هم که مجازی است. انجا مردم در حیاطها با فاصله مینشینند و به راحتی دیداری تازه میکنند و احساس تنهایی و دلتنگی چندانی نمیکنند. اینترنت پر سرعت و همه امکانات و وسایل فراهم است. حتی پست 3 روزه خرید از تهران را به درب منزل میرساند. مردم به راحتی ورزش و پیاده روی و طبیعت گردی میکنند، چون تراکم جمعیت وجود ندارد ، دشت و دمن تا چشم کار میکند گسترده است. بعضی اقوام، تا قبل از سرد شدن هوا در این اواخر، کنار ماشینهای میلیاردی ، در گوشه دیگر حیاط گوسفند نگه داشته بودند برای سرگرمی و تجربه. رونق به کسب و کار ساکنین ثابت امده. عده ای زمینهای فراموش شده ی پدری را شخم میزنند، تا گندم و جویی(حتی از سر تجربه دوباره ) بکارند. خلاصه مردم انجا زندگی واقعی میکنند. بله کرونا بسیار تغییرات ایجاد کرده، میکند و خواهد کرد. در همه ی دنیا، زندگی بشر تغییرات محسوسی خواهد کرد.
نام
۱۴:۱۸ - ۱۳۹۹/۰۹/۰۵
تهران مگه جای زندگیه؟؟!! تهران کلانشهر زشتی برای کار و سختی کشیدن هست.
نام
۱۴:۰۴ - ۱۳۹۹/۰۹/۰۵
این افراد اگر اسم خود را کارشناس میگذارند و باید با شواهد و مدارک علمی ادعا هاشون رو مطرح کنن.
وگرنه همه مردم همین نظرات رو تو ذهن خودشون دارن.
سهیل
۱۴:۵۳ - ۱۳۹۹/۰۹/۰۵
جالب اینجاست ما برای اثبات نظرات مردم زنده به دنبال شواهد و مدارک علمی میگردیم، ولی خیلی از ما به راحتی ادعاهای مطرح شده در مورد وقایع 4000 سال 2000 سال و 1000 سال پیش به دنبال شواهد و مدارک علمی نیستیم و با چشم و گوش بسته، خنده دار ترین افسانه های تخیلی رو باور میکنیم.
چه کنم از این جهل ملال انگیز؟
ناشناس
۱۶:۳۰ - ۱۳۹۹/۰۹/۰۵
اقا سهیل عزیز تکنولوژی ارتباطات شروع کرده به اگاه سازی دنیا اما بعید بدانم کشورهایی مثل ما تا پنجاه سال دیگر به اگاهی لازم برسیم
ناشناس
۲۱:۱۷ - ۱۳۹۹/۰۹/۰۵
ای ول آقای سهیل یکی از منطقی ترین نظراتی که تا حال خوندم
نام
۱۳:۲۹ - ۱۳۹۹/۰۹/۰۵
مشکل را خوب طرح نکرده اید! ایا در ژاپن که در شهرهای اصلی ان تمرکز جمعیت و گرانی مسکن منجر به زندگی در اپارتمانهای به مراتب کوچکتر از تهران شده ملت همین طور به جاده چالوس مثلا جنب توکیو و کوبه و یوکوهاما سرازیر نمی شوند و ایا در اطراف همین تهران و کرج و هشتگرد و طالقان امکان تفریح اخر هفته و حتی در تابستان نمی شد فراهم کرد؟ مسئله دیگر تغییر طراحی زمینهای باز بلااستفاده و رها شده است که در زمان شهرداری اقای کرباسچی مثلا پارک های تفریحات آبی حداقل برای تابستان ملت درست شد و استقبال خوبی هم شد! می شود پارکهای سر سبز و با استانداردهای جهانی و با سرمایه گذاری بخش خصوصی درست کرد و ورودیه هم گرفت اما جذابیت را انچنان بالا برد که ملت ان را به شمال ترجیح دهند. در برخی شهرهای اروپایی حتی رودخانه های مصنوعی داخل شهر ساخته و زمینهای اطراف انها به رایگان برای ملت جای پارک اتومبیل و اتراق چند ساعته با رعایت قوانین پارک فراهم می کنند تا حد اقل کمتر برخوردارها که نمی توانند به جاده چالوسهای انجا که بسیاز زیاد هم هستند بروند در همان داخل شهر اخر هفته را با خانواده و دوستان خوش بگذرانند جوجه کباب هم درست کنند و بازی هم کنند و بعد از ظهر به منزل بروند. با انتقال پادگانها و حتی ایران خودرو و سایپا به دست قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا که به ظاهر رایگان هم قرار بود این کار را انجام دهند؟!! می توان این پروژه را انجام داد کرباسچی ها را دریابید چون خودتان اینکاره نیستید فقط بساز و بندازی راست کار شماها ست ؟!!
سهیل
۱۳:۱۴ - ۱۳۹۹/۰۹/۰۵
بالاخره ما نفهمیدیم اگر یکی از قرنطینه خونه تهرانش بره قرنطینه خونه شمالش، این چه ضرری داره؟ یکی به من بگه.
ناشناس
۱۳:۱۱ - ۱۳۹۹/۰۹/۰۵
از تهران فرار می کنند چون هیچ ریشه ای در تهران ندارند
نام
۱۲:۵۷ - ۱۳۹۹/۰۹/۰۵
بیخود تحلیلهای آبکی نده
اینها تهرانی های با کلاس هستند که به بقیه میگن شهرستانی و تشریف میبرن دهاتشون
نام
۱۲:۱۸ - ۱۳۹۹/۰۹/۰۵
ضعف در مدیریت این کلان شهر و پایین بودن کیفیت زندگی اهم از آلودگی هوا ، ترافیک بالا ، عدم امنیت اجتماعی ، مهاجرت گسترده از شهرستان ها ، بذهکاری ، گرانی و مهمتر از همه عدم توانایی رسیدگی و مدیریت در رفع معضلات بر شمرده موجب فرار ساکنین آن برای همیشه و ختی برای چند روز شده است.
نام
۱۲:۱۸ - ۱۳۹۹/۰۹/۰۵
تهران خوابگاه است و بس