فرارو- سی و پنجمین قسمت سریال دل به کارگردانی منوچهر هادی و نویسندگی بابک کایدان و میثم کایدان چهارشنبه ۲۹ مرداد ماه ۱۳۹۹ وارد شبکهی نمایش خانگی شد.
برای خرید قانونی و دانلود حلال قسمت سی و پنجم سریال دل اینجا کلیک کنید
مراسم عقد رستا و نکیسا اگرچه با تاخیر، اما سر آخر برگزار میشود. مراسمی کوچک که فقط خانوادهی چهار نفرهی رستا و نکیسا در آن حضور دارند. ناهید که از صبح روز عقد به کارهای آوا مشکوک شده بود سرانجام گره از شکش باز میکند و از همه چیز با خبر میشود. از عشق آوا به آرش، از نقشههای آوا برای به هم زدن زندگی رستا و از هم دستی شیطانی نکیسا.
ناهید بعد از فهمیدن ماجرا سعی میکند که رستا از موضوع با خبر کند، اما بخت با او یار نیست. هر آنچه رستا باید از ناهید میشنید را آوا میشنود. آوا که همه چیز را در لبهی پرتگاه نابودی میبیند به زبان التماس و تهدید متوسل میشود و در نهایت مادرش را راضی میکند که مهر سکوت بر لبانش بزند و نظاره گر جاری شدن خطبهی عقد برای رستا و نکیسا باشد.
بدین شکل دیگر مسیری که برای باز شدن گرههای زندگی رستا وجود داشت نیز بسته میشود. اما امید تازهای که برای حل و فصل ماجرا وجود دارد حضور سرهنگ است. او تنها کسی است که از انگیزهها و اهداف خسرو پیش از سکته کردن و به کما رفتنش خبر دارد و اوست که میتواند با پی گیری برخی سرنخها به نتیجه برسد.
سرنخهای دیگری هم در اختیار کاراکترهای دیگر داستان وجود دارد، اما آنها هر یک درگیر ماجرایی هستند که توجهی به سرنخ در اختیارشان ندارند. البته در واقع کاراکترهای بی انگیزه و بی کنش دل همگی گوش به فرمان کارگردان سریال هستند تا در زمان مناسب، از نظر او، باز هم اتفاقی به فکر انجام کاری بیفتند و قصهی کم جان دل را پیش ببرند.
در قسمت سی و پنجم اوج بازی بد یکتا ناصر و افسانه بایگان را نیز شاهد هستیم. دو بازیگری که صحنههای احساسی طولانیای را در این قسمت در مقابل یکدیگر دارند و نتیجهی این صحنهها نمایشی بسیار پایینتر از نام و آوازهی این دو بازیگر سینما است.
اگرچه تاثیرات کارگردانی منوچهر هادی در جای جای سریال مشخص است (که باید هم باشد) و مسئولیت بیشتر نقصها متوجه اوست، اما شاید حجم عظیم جراحیهای روی صورت بازیگران نیز در بی حسی و تصنع بازی هایشان بی تاثیر نباشد. جایی که اشکها و بغضها به شکل مویهها و زجههایی گوش خراش در میآیند و برون ریزیها و گریهها بیشتر به فریاد تبدیل میشوند.
منوچهر هادی از خانوادهی رستا تعدادی ربات ساخته است که در هر شرایطی با ظاهری یکسان حاضر میشوند. فرغی نمیکند عقد رستا با آرش در تالاری مجلل باشد یا با نکیسا در محضری ساده و در حالی که پدرش روی تخت بیمارستان است، آرایش صورت و لباس آوا و ناهید و رستا با روزهای معمولی تفاوتی ندارد. آنها همان طور بالای سر خسروی بیمار در کما حاضر میشوند که در یک روز عادی در خانه هستند. حجم تصنع موجود در این سریال است که سبب میشود نتواند اقبالی که دیگر رقبایش در جلب رضایت مخاطب دارند را برای خود نیز کسب کند...
اصلا حد وسط ندارن
یه سری میگن عالیییییی
یه سری میگن ضعیفففف
منم که تمایلی ندارم که ببینم و نظر بدم
ک نطرش توی خونهای ماهااتفاق افتاده میفته خدانکنه یبچه توی خونه سرب راه نباشه زندگی جهنمه افرین اقای هادی خسته نباشی کارگردان خدب کشورماحرف بقیه ولشکن اینجاایرانه دستت دردنکنه واقعامحشره ۲۰
نه قصه نه بازي خوب نه كارگرداني هيچي
فقط تمركز بروي ظواهر براي جذب مخاطب.
افسانه بایگان
ساره بیات
حامد بهداد
زیبا و در نقشه هایی که بازی کردن پخته بودن