وحید محمود قرهباغ؛ "هیچ حقیقتی درکار نیست و همه چیز مجاز است." این شعار معروف گروهی محرمانه و مخفی بود که به نقلی به حشاشین نیز معروف بودند. افرادی که با دشنههای تیز، باریک و البته مخفی در آستین، به طرف اهداف سری خود میشتافتند. رهبر این گروه نیز جایگاهی خاص در تاریخ دارد.
این مرد قدرت و مریدانش، شبکهای منسجم و پیچیده را بنیان نهادند. جالبتر این که آنها در قبال ماموریتهای خود به احدی نیز پاسخ گو نبودند.
انجمنی که خواب و آرامش را با دشنههای آخته از مردان قدرت و سیاست میربود. قدرت این انجمن تا بدان جا بود که امپراتوری بزرگی، چون سلجوقیان حتی در دوران قدرت طلایی خود نیز قادر به فتح دژ اصلی و حذف اینان از تاریخ آن روزگار نبود. انجمنهایی که جسارت، هوش، رازداری و زندگی مخفی و زیر زمینی از مشخصههای بارز آن بود.
رهبر این انجمن با فعالیتهای سازمان یافته، پیچیده و البته مخفی، قدرت بزرگی به دست آورد. به راستی نیز باید اعتراف کرد که برنامهریزی منسجم و دقیقی داشت، هر چند گاهی با شکستهایی نیز مواجه میشد.
شکل ۱. باطنیون، رازهایی در پس پرده.
بله، این مرد مرموز و تاریخساز، حسن صباح بود. اسمی که همراه آن، رمز و راز نیز در ذهن تداعی میشود و هالهای از ابهام را به وجود میآورد. مریدان صباح، حتی جنازه قربانیان را نیز رها نمیکردند و با خود برده و آنها در حوضهای تیزآب رها میکردند تا حتی چیزی از آنها باقی نماند. زمانی که حکم قتل فردی قطعی میشد، حسن صباح او را مرده میپنداشت. چرا که یقین داشت مریدانش به هر نحوی شده او را خواهند کشت.
نمونه بارز این ترورها، خواجه نظامالملک و به دنبال آن ملکشاه امپراتور بزرگ و قدرتمند سلجوقی بود که توسط فداییان او کشته شدند؛ چرا که در مقابل اهداف این سیاس ایستاده بود.
او نه سال پنهانی و با پوشش، در ایران سفر کرد و علاوه بر چینش طرح حکومت خود، مهمترین اطلاعات از قدرت نظامی سلجوقیان را در اقصی نقاط ایران جمع کرد. حسن صباح در کوتاهترین زمان، قلعه الموت را که به معنای آشیانه عقاب است، به دژی مستحکم و غیرقابل نفوذ تبدیل کرد که تاب مدتها جنگ و محاصره را داشت. او نه تنها در زمینه جنگ و انتخاب محل مناسب برای دژ مرکزی، بلکه در زمینه سیاسی نیز یک نابغه و به عبارتی یک معمار بود.
شکل ۲. باطنیون بر این باور بودند که قادر به انجام هر کار سخت و دشواری هستند.
حسن صباح در طول ۳ سال شبکهای که قبلا در طول سالیان سال در تبعید پرورانده بود به وجود آورد. او در تربیت مریدانش نه تنها از بعد عقیدتی بلکه از بعد نظامی بسیار سختگیر بود و همت میگماشت. حسن صباح معتقد بود که چنانچه بتوان رهبران دشمن را از بین برد، پیروزی نیز بدست خواهد آمد و این اعتقاد را به مریدانش میآموخت. او این باور را در فدائیانش خلق میکرد که شما قادر به انجام هر کار سخت و دشواری هستید. سیاست حسن صباح در مقابله با سلجوقیان، قلعههای غیر قابل نفوذ در ناحیه به ناحیه امپراتوری سلجوقیان بود.
بله، بدین صورت بود که این مرد سیاست با سیستم مرموز حکومتی خود سالهای سال امپراتوری بزرگ سلجوقی را به مشکلات بزرگ و بیشماری دچار ساخت. سیستمی که هنوز پس از گذشت سالیان دراز در هالهای از ابهام بوده و در آغوش کتمان اسرار تاریخ است.