صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

مجتبی نادری سورکی
نقدی به بهانه نمایش سینمایی فیلم "سونامی"
تاریخ انتشار: ۱۵:۳۴ - ۰۹ دی ۱۳۹۸
مجتبی نادری سورکی؛ میلاد صدر عاملی، اگر چه این اولین اثر سینمایی خود را قابل رقابت با آثار فاخر دیگر در جشنواره سی و هفتم فیلم فجر قرارداده بود، اما پیش‌تر نیز بیگانه با سینما نبوده است. چندین تجربه بازیگری، ساخت مستند و مخصوصاً دستیاری کارگردانی تعدادی از فیلم‌های پدرش، تجربه‌های قبلی صدر عاملی کوچک را در عرصه سینما تشکیل داده بود.

سونامی، قصه مرتضی (با بازی بهرام رادان) ورزشکار تکفاندوی تیم ملی است که بدلیل رقابت بعدی با نماینده اسرائیل در المپیک، به دستور مربی، آقای خسروی (با بازی علیرضا شجاع نوری) مجبور به باخت می‌شود و بعد از آن، از عرصه ورزش دور شده و با وضعیتی خراب در زد و خورد‌های زیر زمینی قمار می‌کند. حالا، همان مربی به تیم ملی بازگشته، او را به تیم دعوت می‌کند و رقابت این فرد با مدعی اصلی دیگری برای نمایندگی تکفاندو در این وزن، قصه داستان را به پیش می‌برد.

باید اذعان کرد که صدر عاملی، جسورانه یک موضوع ورزشی بکر را برای فیلم خود برگزیده و سعی کرده است همچون پدر، که فیلم‌هایش هر یک با محوریت یک معضل اجتماعی روز شکل می‌گیرند، به دو دغدغه در ورزش ایران، یکی محدودیت ورزشکاران زن و دیگری ندای "بباز"‌های قبل از مسابقه مربیان برای ممانعت از مسابقه با ورزشکاران رژیم صهیونیستی بپردازد.

بر خلاف انتخاب موضوع، پرداختن به آن، چه در جزئیات فیلم‌نامه و چه در مقام کارگردانی بسیار ضعیف و سرشار از بی‌دقتی است. دکوپاژ ضعیف کارگردان، شخصیت‌هایی نیمه‌کاره و خطوط داستانی ناقص، جذابیت سونامی را در حد همان انتخاب موضوع نگاه می‌­دارد. شخصیت‌ها هیچ کدام به درستی به بیننده معرفی نمی‌شوند. شاید تنها چند دقیقه اشاره به زندگی مرتضی در فاصله المپیک تا کنون، به مراتب به همذات پنداری بیننده با وی کمک بهتری می‌کرد.

مشکل فیلم، اما به این موارد خلاصه نمی‌شود. معلوم نیست ارتباط مرتضی با زن و بچه‌اش که جسته و گریخته به آن در فیلم اشاره می‌شود از کجا نشات می‌گیرد. معلوم نیست مربی‌ای که عشق مربی‌گری او را از خارج به کشور بازگردانده، چرا به یکباره و سر بزنگاه استعفا می‌دهد و نامانوس‌تر از همه، نقش فرزند مربی است که نبودنش در فیلم کوچکترین تاثیری در فیلم نمی‌گذاشت و بلکه بهتر هم بود.

ترگل (با بازی بسیار ضعیف فرشته حسینی) دختر نیمه افغانی‌ای است که قهرمان یک خط داستانی دیگر در فیلم است و ظاهرا قرار بوده نماینده پاسخ به دو سوال؛ یکی محدودیت‌های هموطنان افغانی با پدر یا مادر ایرانی در ورزش، و دیگری مساله حساسیت‌های حجاب در ورزش بانوان باشد. ترگل نامزد بهداد (با بازی مهرداد صدیقیان) است و بهداد حریف اصلی مرتضی در انتخابی تیم ملی است. اما نه عقبه ارتباط ترگل با بهداد برای بیننده معلوم است و نه علت خداحافظی بعد از برد بهداد!

مجموعه بازی‌ها در فیلم شاید نمره قبولی بگیرند. صدیقیان به خوبی نقش یک بازیکن چموش تیم ملی را بازی می‌کند. بهرام رادان، طبق معمول همان بهرام رادان همیشگی است که کارنامه هنری‌اش در سال‌های اخیر نشان می‌دهد که ظاهراً قرار نیست در فن بازیگری‌اش پیشرفتی حاصل کند. علیرضا شجاع نوری، اما هیجان و دلسوزی یک مربی قهار تیم ملی را به بیننده القا نمی‌کند. شجاع نوری در مواقعی انگار همان دیالوگ‌های روز واقعه را با ادبیاتی امروزی‌تر ادا می‌کند. دشتی سرپرست فدراسیون تکفاندو (با بازی امیر مهدی ژوله) و پریسا دوست دختر مرتضی (با بازی رعنا آزادی‌ور) نقش‌های خنثی در فیلم هستند و در نهایت فرشته حسینی به طور قطع مستحق جایزه بدترین بازیگر فیلم است.

در مجموع، اگر به سونامی به عنوان یک فیلم مستقل از صدر عاملی‌ها (میلاد پسر به عنوان کارگردان و رسول پدر به عنوان سرمایه‌گذار فیلم) نگاه کنیم، فیلمی متوسط با موضوعی جذاب است که می‌توانست خیلی اثر گذار‌تر ساخته شود. اما اگر به سونامی به عنوان اثر یک فیلم اولی جوان نگاه شود، قطعا نمره قبولی را خواهد گرفت.
ارسال نظرات