صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۱۶۲۱۷
نام‌هایی که در روز‌های اخیر به گوش می‌رسد، خود حکایت از نبود شخصیتی محوری میان اصلاح‌طلبان است. برای مثال علی مطهری با وجود تمام نقاط قوتی که دارد، هنوز اصرار دارد که اصلاح‌طلب نیستم. شنیدن اسم سیدحسن قاضی‌زاده‌هاشمی که از عجایب است؛ زیرا او هیچ‌گاه اصلاح‌طلب نبوده است.
تاریخ انتشار: ۰۰:۴۶ - ۰۶ آبان ۱۳۹۸
پس از آنکه اخباری مبنی‌بر احتمال واردنشدن عارف به انتخابات مجلس منتشر شد و در ابتدا عبدالله ناصری و سپس علی شکوری‌راد بر این مهم تأکید کردند، اخیرا شنیده می‌شود که ممکن است علی مطهری یا حتی سید‌حسن قاضی‌زاده‌هاشمی سرلیست اصلاح‌طلبان در انتخابات پیش‌رو باشند.
 
به گزارش شرق، البته این سخنان غیررسمی هنوز از سوی شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان یا شخصیت‌های سرشناس جریان اصلاحات تأیید نشده است و هنوز در حد گمانه‌زنی است، اما علی صوفی مشخصا درباره علی مطهری این گزاره خبری را رد نکرده است.
 
او در گفتگو با نامه‌نیوز در پاسخ به این پرسش که آیا احتمال سرلیستی مطهری وجود دارد یا خیر، گفته است: «احتمال هر چیزی هست، اما الان نمی‌توان قطعی گفت». او همچنین درباره احتمال قرارگرفتن سیدحسن قاضی‌زاده‌هاشمی، وزیر سابق بهداشت دولت روحانی در سرلیستی اصلاح‌طلبان بیان کرد: «او وابستگی مشخصی به یک جریان سیاسی خاص ندارد، اما اگر قرار به انتخاب سرلیست باشد، باید یک چهره شاخص اصلاح‌طلب برای این منظور معرفی شود.

این ویژگی را آقای سیدحسن قاضی‌زاده‌هاشمی ندارد». صوفی یک نکته مهم دیگر را مطرح کرد و آن تغییر حوزه انتخابیه پزشکیان از تبریز به تهران است: «آقای پزشکیان در سه دوره هشتم، نهم و دهم نماینده مردم تبریز در مجلس بود؛ امکان دارد در این دوره از تهران کاندیدا شود».
 
تغییر حوزه انتخابیه پزشکیان در حالی است که او می‌تواند مانند گذشته به‌راحتی از تبریز وارد مجلس شود، اما اینکه او به تهران می‌آید، شاید به دلیل استفاده اصلاح‌طلبان برای سرلیستی او در لیست تهران باشد. از سوی دیگر با مطرح‌کردن نام علی مطهری شاید بتوانند علاوه بر آنکه از چهره مقبول او استفاده کنند، هزینه ردصلاحیت او را نیز بالا ببرند و در نهایت با مطرح‌کردن غیررسمی نام قاضی‌زاده‌هاشمی با تمسک به یک وزیر منتقد دولت خود را از دولت حسن روحانی تاحدی جدا کنند تا در راهبردی بلندمدت برای انتخابات ۱۴۰۰ خیالشان از بابت افکار عمومی قدری راحت باشد.
 
این گزاره‌ها در حالی است که موتور تخریب محمدرضا عارف هم چندی است که پرقدرت در میان اصلاح‌طلبان آغاز به کار کرده است؛ به‌نحوی‌که برخی نیرو‌های اصلاح‌طلب با طرح انتقادات تند علیه فراکسیون امید و شخص عارف سعی کردند تا در افکار عمومی عارف را تضعیف کنند؛ چنانچه غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب کارگزاران با لحن تندی در گفتگو با روزنامه «اعتماد» گفت: «آقای عارف که روزی در مقام ریاست دانشگاه تهران مانع سخنرانی آقای عبدالکریم سروش شد.
 
یا آقای سیدجواد طباطبایی را از معاونت پژوهشی برداشت یا روزی دیگر برخورد‌هایی با انجمن اسلامی داشته، چطور امروز به شخصیت محوری اصلاحات تبدیل شده و از او برای هر منصب و مقامی صحبت می‌شود؟
 
امروز از خود آقای عارف بپرسید تعریف شما از اصلاحات چیست؟ بپرسید آیا حرف‌های آقای آرمین یا آقای تاجزاده را قبول دارید؟» یا پیش‌تر هم گفته بود که «به همت آقای عارف و دوستانشان آقای مطهری از نایب‌رئیسی مجلس حذف شد». یا در جای دیگری عملکرد عارف در فراکسیون امید را زیر سؤال برده بود: «محمدرضا عارف در شورای عالی اصلاح‌طلبان و مجلس در این مدت چه کار کرده است؟
 
همه اعتراض‌های اصلاح‌طلبان به دلیل عملکرد او است. وی عملکردی ندارد که کسی بخواهد از او انتقاد کند. اتفاقا ناکارآمدی شورای عالی باعث شده که رئیس دولت اصلاحات به سراغ نهاد بالا‌دستی برود».

انتقاد‌ها به عارف درحالی است که مشخص نیست اگر از ظرفیت او -با وجود انتقاداتی که به عملکردش وجود دارد- بهره‌برداری نشود، چه کسی یارای سرلیستی تمام نیرو‌های اصلاح‌طلب را دارد؛ به‌ویژه هنگامی که نیرو‌های اصلاح‌طلب ۷۲ ملت عالم سیاست شده‌اند.
 
نام‌هایی که در روز‌های اخیر به گوش می‌رسد، خود حکایت از نبود شخصیتی محوری میان اصلاح‌طلبان است. برای مثال علی مطهری با وجود تمام نقاط قوتی که دارد، هنوز اصرار دارد که اصلاح‌طلب نیستم. او اخیرا برای بار دیگر تأکید که نه اصولگرا هستم و نه اصلاح‌طلب یا در گذشته می‌گفت که از نظر سیاسی به اصلاح‌طلبان نزدیکم و از نظر فرهنگی به اصولگراها. پزشکیان هم بعید است بتواند نمایندگی تمام اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس را داشته باشد.
 
شنیدن اسم سیدحسن قاضی‌زاده‌هاشمی که از عجایب است؛ زیرا او هیچ‌گاه اصلاح‌طلب نبوده است و در شرایطی که عموم اصلاح‌طلبان دیگر باور به ائتلاف ندارند، عجیب است که او بتواند سرلیست همه اصلاح‌طلبان شود.

نکته دیگر آنکه اگرچه گفته می‌شود عارف برای برنامه‌ریزی بر انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۴۰۰ در صحنه انتخابات مجلس حاضر نمی‌شود، اما این احتمال هم وجود دارد که ترغیب او به کناره‌گیری از مجلس با وعده ریاست‌جمهوری، زمینه انزوای سیاسی او و عبور از عارف را ایجاد کند.
 
این مهم در حالی است که اصلاح‌طلبان به دلایل مختلف نمی‌توانند شخصیت‌های برجسته‌ای را جایگزین او کنند که مهم‌ترین دلیل احتمال ردصلاحیت نیرو‌های شاخص جبهه اصلاحات توسط شورای نگهبان است؛ به بیان دیگر اصلاح‌طلبان در‌عین‌حال که نیرو‌های محوری و سرشناس کم ندارند، اما بی‌تردید نیرو‌هایی محوری و سرشناسی که تأیید صلاحیت شوند، کم دارند و شاید در مقطع کنونی تنها گزینه‌ای که هم از حیث مقبولیت اجتماعی و هم از نظر احراز صلاحیت واجد شرایط لازم باشد، عارف است. البته این‌ها به معنی نفی نقایص موجود در عملکرد اعضای فراکسیون امید مجلس نیست، اما به‌هر‌روی و با توجه به امکانات سیاسی اصلاح‌طلبان همچنان می‌تواند محوری‌ترین شخصیت باشد.

از سوی دیگر نباید فراموش کرد منتقدان عارف، مهم‌ترین مدافعان ائتلاف در سال ۹۲ بودند و شاید اگر اصرار ایشان بر ائتلاف نبود اساسا جبهه اصلاحات راضی به حمایت حداکثری یک نیروی کاملا غیراصلاح‌طلب نمی‌شد. انتقاد‌های کرباسچی به عارف در حالی است که می‌توان همان پرسش را که «مفهوم اصلاح‌طلبی چیست» از حامیان دیروز و امروز ائتلاف پرسید.

در مجموع حضورنیافتن عارف در انتخابات مجلس می‌تواند سرمنشأیی برای انزوای او باشد، زیرا به‌هر‌حال عملکرد لیست امید و انتقاد‌هایی که به دولت روحانی که مورد حمایت اصلاح‌طلبان بود می‌شود، باعث شده است که عارف نتواند مانند سال ۹۲ موج اجتماعی ایجاد کند و در‌صورتی‌که بتواند هم با توجه به انتقاد‌هایی که برخی نیرو‌های اصلاح‌طلبان به او می‌کنند، بعید است در سال ۱۴۰۰ همه نیرو‌های اصلاحات روی او به اجماع واحد برسند.
ارسال نظرات