زن مطلقه، طعمه مردان هوسران!
وقتی راننده برای خرید خوراکیهای درخواستی من از خودرو پیاده میشد و آن را روشن رها میکرد در یک لحظه دانیال از موتورسیکلت پایین میپرید و با نشستن پشت فرمان خودرو، آن را به سرقت میبرد. بعد از آن هم لوازم با ارزش را به همراه قطعات قابل فروش برمی داشتیم و سپس خودرو را در مکانی پرت و خلوت رها میکردیم. با این شگرد مردان هوسران زیادی را به دام میانداختیم و با فروش قطعات اوراقی خودرو درآمد خوبی داشتیم.
زن جوانی که به دنبال یک «سوء تفاهم» اعضای باند «سرقتهای لوکس» در مشهد را لو داد، درباره چگونگی تشکیل این باند سرقت به کارشناس و مددکار اجتماعی کلانتری میرزا کوچک خان مشهد گفت: حدود دو سال قبل به خاطر این که با همسرم تفاهم اخلاقی نداشتم از او جدا شدم و نزد خانواده ام بازگشتم چرا که میخواستم زنی آزاد باشم و در جشنها و دورهمیهای دوستانم شرکت کنم، اما همسرم به شدت مخالف این گونه رفتارها بود و مرا از رفت و آمد با دوستانم منع میکرد.
خلاصه بعد از طلاق در یک هتل آپارتمان مشغول کار شدم و زندگی جدیدی را آغاز کردم دیگر به راحتی با دوستانم در کافه و رستورانها قرار میگذاشتم و در پارتیهای شبانه شرکت میکردم تا این که حدود یک سال قبل در یکی از گروههای دوستانه کانال تلگرامی با دانیال آشنا شدم.
طولی نکشید که با ابراز علاقههای عاشقانه و وعده و وعیدهای ازدواج، در کنار دانیال قرار گرفتم. او توجه زیادی به من داشت به طوری که تشویقم کرد تا منزلی را در همسایگی او اجاره کنم تا این گونه به یکدیگر نزدیکتر شویم.
در افکار خودم زندگی ایده آلی ساخته بودم و به قطع ارتباط فامیل و آشنایانم نیز اهمیتی نمیدادم. تنها دلخوشی ام این بود که سایه مردی بالای سرم قرار دارد. هنوز دو هفته بیشتر از این ماجرا نگذشته بود که فهمیدم دانیال لوازم سرقتی را در منزلمان پنهان میکند.
از سوی دیگر دانیال و همدستش پلاک موتورسیکلت را نیز مخدوش کرده بودند تا شناسایی نشویم. من هم که غرق در رویا و لذتهای کاذب زندگی بودم غافل از این که به قهقرای دره بدبختی سقوط کرده ام همچنان به این رابطه زشت در باند سرقتهای لوکس ادامه میدادم.
شایان ذکر است به دستور سرهنگ محسن باقیزاده حکاک (رئیس کلانتری میرزاکوچکخان) پیگیری این پرونده در دایره تجسس ادامه یافت.