صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

بهرام فارغ‌التحصیل رشته حقوق است. ۴۲ سال کار وکالت کرد و بازنشسته شد و جالب اینکه صدای خوبش بر موفقیت در حوزه وکالت هم تاثیرگذار بوده است.
تاریخ انتشار: ۲۳:۱۹ - ۰۶ خرداد ۱۳۹۸

بزرگ بود و از اهالی امروز بود. نقش‌های ماندگارش را با دقت و وسواس خاصی انتخاب می‌کرد و با زدن مهر صدایش بر روی آنها، جانی دوباره به نقش‌ها می‌بخشید. پرویز بهرام را می‌گوییم؛ مردی بزرگ از خانواده دوبله که عالم هنر امروز برای همیشه او را از دست داد. دوبله مانند او را دیگر نخواهد شنید. همچنان که صدای بهرام زند، حسین عرفانی، مهدی آرین‌نژاد و محمد عبادی که همگی به تازگی رفتند، دیگر تکرار نشد.

در سال ۱۳۱۲ در محله خونگاه تهران به دنیا آمد. پدرش در بابل کار می‌کرد و او را هم به بابل بردند و شناسنامه‌اش را هم در بابل گرفتند؛ برای همین خیلی‌ها فکر می‌کنند متولد مازندران است. با این حال خودش می‌گوید، همه جای ایران سرای من است.

پدر پرویز بهرام مجسمه‌ساز بود و در بابل کار می‌کرد. دو سالی را در بابل به همراه برادر که بزرگتر از اوست، زندگی می‌کند. به حدی بابل را دوست دارد که تا مدت‌ها هر شب جمعه به آنجا سفر می‌کند. مادرش هم با اینکه آذری زبان بود ولی هر شب جمعه به بابل می‌رفت.

او دوران کودکی و نوجوانی‌اش را چنین روایت می‌کند: «پدرم من را به سر کار می‌برد و من دوست داشتم مجسمه‌سازی را یاد بگیرم ولی خب مجسمه‌ساز نشدم، البته علاقه خیلی زیادی هم به حرفه پدرم نداشتم، پدرم انسانی اهل هنر، خوش‌بیان و خوش‌اخلاق بود و شب‌ها که همه دور هم بودند قصه‌هایی از ویکتور هوگو می‌خواند و محتوای قصه را با شرایط آن روز تهران تطبیق می‌داد، پدرم هرچند خیلی جدی بود ولی هیچوقت ما را تنبیه نمی‌کرد.»

بعدها پرویز بهرام هم شیوه پدر را در تربیت ادامه می‌دهد. پسرش پیانیست است، وقتی خبرنگار ایسنا از او می‌پرسد که تلاش کرد پسرش را وارد عرصه دوبله کند، پاسخ مثبت می‌دهد و در عین حال چنین می‌گوید: سال‌ها پیش او را به دوبله بردم اما وقتی دیدم علاقه‌ای ندارد اصراری برای ماندنش نداشتم.

«دو سالی را به مکتب‌خانه رفتم و بعداً به دبستان عنصری رفتم، اصلاً فضای مکتب‌خانه خوب نبود چون بچه‌ها را تنبیه و تحقیر می‌کردند و مجموعاً فضای بدی داشت، هیچی یاد نمی‌دادند و فقط آقایی می‌آمد صحبت می‌کرد و حداقل در مکتب خانه ای که من می رفتم خبری از قرآن، حافظ و سعدی نبود، ولی دبستان عنصری خوب بود، البته تغییر در شخصیت من نداد.»

بهرام در مقطعی از زندگی به دلیل جدایی پدر و مادرش نزد مادربزرگ خود زندگی می‌کند و رابطه خوبی بین آن دو برقرار می‌شود. «مادربزرگم خیلی به من علاقه داشت و من هم خیلی دوسش داشتم.»

او زمانی که دانشکده ادبیات می‌رفته و کار تئاتر می‌کرده، ازدواج می‌کند و یک پسر به نام کامبیز از همسر اولش دارد که بعدها به آمریکا سفر می‌کند. با همسر دومش در رادیو آشنا می‌شود.

اما بهرام چگونه وارد عرصه هنر شد؟ از او در این زمینه چنین نقل شده است:

«زمانی که به دبیرستان خاقانی می‌رفتم با مرحوم حمید سمندریان دوست بودم و هر دو ما به کلاس آقای عبد الحسین نوشین می‌رفتیم و از همان‌جا من کار تئاتر را شروع کردم و در دبیرستان هم در رینگ بوکس نمایشنامه اجرا می‌کردیم و پیش از اینکه مشغول کار هنر و تئاتر بشوم فقط نزد پدرم کار مجسمه سازی کرده بودم.

عبدالحسین نوشین تئاتر را به صورت حرفه ای در ایران آغاز کرد و خود من به تئاتر علاقه زیادی داشتم و مرحوم سمندریان هم علاقه داشت و بعداً برای ادامه تحصیل به آلمان رفت، من در آن زمان خیلی تئاتر می دیدم و بعداً آقای معینیان صدای من را روی فیلم‌ها شنیده بودند و دعوتم کردند که من از دوبلاژ به رادیو رفتم.»

سال ۲۴ صدای پرویز بهرام کشف و زمینه‌ای فراهم می‌شود که او را به یکی از صداهای ماندگار ایران زمین تبدیل کند.

«دوستی داشتم به نام آقای هوشنگ لطیف‌پور که با جعفر والی و آقای رضایی در لاله زار بودند و روزی بر حسب تصادف با هم رودررو شدیم و به محض اینکه صدای من رو شنید من را به دوبلاژ بردند که سال ۱۳۲۴ بود، پیش از آن در زمان تئاتر کسی در مورد صدای من صحبت نکرده بود.

در آن زمان خیلی از فیلم ها را برای دوبله به ایتالیا می بردند و بین ما و ایتالیا در دوبلاژ رقابت وجود داشت، حتی من را به ایتالیا دعوت کردند و در امتحان هم قبول شدم، اما چون مادرم تنها بود گفت که نرو، در آن زمان امکانات و تکنیک در ایران پایین بود، اما امروزه تکنیک خیلی بالا است و با اینکه امکانات محدود بود کار برای من خیلی جذاب بود.

در آن زمان صاحبان فیلم، فیلم‌های کشورهای مختلف را می‌خریدند و حتی افراد را برای دوبله خود صاحبان فیلم انتخاب می‌کردند که در آن زمان جعفر والی، لطیف پور و ایرج دوستدار در کار دوبله بودند.»

بهرام در دوره‌ای فعالیت می‌کرده که درآمد دوبله بالاتر از بازیگری بود. خودش گفته است: «من اهل طنز و کمدی نیستم و در کارم آدم جدی هستم، اولین فیلمی که صحبت کردم جای یک هنرپیشه فرانسوی به نام ژان ماره بود و از ابتدا با دوبله شخصیت اول آمدم و همیشه جای نقش اول صحبت می‌کردم و اکثر ما هنرپیشه تئاتر بودیم که به دوبله آمدیم و بعداً خیلی‌ها مانند آقای جعفر والی به تئاتر برگشتند ولی من در دوبله ماندم و از تئاتر فاصله گرفتم.

اینکه حاضر شدم بازیگری در تئاتر را کنار بگذارم و به دوبله بپردازم دلیلش هم مادی است و هم معنوی که باعث می‌شد مردم سینما بیشتر بروند و از نظر مادی درآمد بیشتر از بازیگری بود و بعداً خیلی‌ها وارد دوبله شدند.»

بهرام فارغ‌التحصیل رشته حقوق است. ۴۲ سال کار وکالت کرد و بازنشسته شد و جالب اینکه صدای خوبش بر موفقیت در حوزه وکالت هم تاثیرگذار بوده است.

«در آن زمان خیلی‌ها به من می‌گفتند بیان خوبی داری، لذا دوست داشتم کار وکالت انجام بدهم و اکثر پرونده‌هایی که وکالت آن را بر عهده می‌گرفتم جنایی بود و رشته حقوق دانشگاه تهران را انتخاب کردم، البته روحیه هنری و کار جنایی مغایر با هم است ولی خب علاقه داشتم، البته اگر الان به همان زمان برگردم تنها دوبله را انتخاب می‌کنم حرفه‌های دیگری که داشتم فقط از روی علاقه بود و تنها عاشق دوبله بودم من عاشق سینما و مخاطب زیاد آن هستم.»

«خیلی‌ها صدای من را تقلید کردند، اما موفق نشدند و ناراحت هم می‌شدم از اینکه صدای من را تقلید می‌کنند، حتی یکی از این افراد را در اصفهان که پرونده وکالت داشتم دیدم و به او گفتم چرا ادای من را درمی‌آوری که گفت صدای من را خیلی دوست دارد، البته صدای خودش هم خوب بود.

کانون وکلا در آن زمان از من ایراد می‌گرفت که چرا کار هنری انجام می‌دهی، برای همین رادیو را رها کردم و به دلیل اینکه برخی از موکلینم در شهرستان بودند و باید برای دفاع به آنجا می‌رفتم، نمی‌توانستم در رادیو حضور داشته باشم.»

البته بهرام در رادیو فقط به عنوان نقش‌خوان حضور داشت. او با برنامه‌های طنز و کمدی صبح‌های جمعه همکاری نمی‌کرد و تنها در برنامه «داستان شب» که جمعه شب‌ها پخش می‌شد کار جدی انجام می داد.

او مدت کوتاهی در تئاتر تهران فن بیان درس می‌داد و برای مطالعه در هنر ارزش زیادی قائل بود.

«هنر علاقه شخصی من بود که ناگزیر باید مطالعه می‌کردم و دلیلش این بود که احساس می‌کردیم کسی که در کار هنر است باید سواد بالایی داشته باشد و باید زبان انگلیسی بلد باشد و حتی من رابطه بسیار خوبی با شعر دارم و شعر زیاد می‌خوانم.»

از پرویز بهرام نقش‌های ماندگاری در فیلم‌های جاودان به جا مانده است. مرد سوم، اتللو و همشهری کین که همگی از آثار اورسن ولز کارگردان سرشناس آمریکایی هستند، از جمله این کارهاست.

او با اشاره به صحبتش به جای اورسن ولز در فیلم «مرد سوم»، گفته است: من اورسن ولز را دوست دارم که در فیلم مرد سوم جای او صحبت کردم. البته بعداً خیلی‌ها جای اورسن ولز حرف زدند، تصورم این نبود که هر جایی که اورسن ولز هست من باید صحبت کنم و در فیلم «همشهری کین» من مدیر دوبلاژ بودم و نقش اورسن ولز را به آقای ناظریان دادم، هیچوقت با بازیگرانی که جای آنها صحبت کردم برخوردی نداشتم.»

بهرام در چند کار دیگر هم به جای اتللو صحبت کرده است. صداپیشگی به جای لورنس اولیویه (هنری هشتم، اتللو) و آنتونی هاپکینز (تله‌تئاتر اتللو) از جمله این کارهاست.

او به جای جیمز میسون در ژولیوس سزار ساختهٔ جوزف ال منکیه‌ویچ و مادام بوواری ساختهٔ وینسنت مینه‌لی هم صحبت کرده است.

صدای بهرام بر نقش هربرت لوم در جنگ و صلح ساختهٔ کینگ ویدور و جیسون روباردز در فیلم فیلادلفیا به کارگردانی جاناتان دمی هم به یادگار مانده است. او در سریال بینوایان هم در نقش ژان والژان صداپیشگی کرده است.

اما در کنار همه این نقش‌های مهم و به یادماندنی، بسیاری پرویز بهرام را به عنوان راوی مستند «جاده ابریشم» می‌شناسند.

«برای من خیلی عجیب بود که یک فیلم مستند این قدر محبوب شده است و خیلی‌ها من را صدای «جاده ابریشم» می‌دانند و بعد مستند «مسلمانان» را گفتم و هر دو این مستندها را دوست دارم، ولی جاده ابریشم خیلی بیشتر از نقش‌هایی که دوبله کردم تاثیرگذار بود و ماندگار شد.»

پرویز بهرام در چند فیلم و سریال ایرانی هم صداپیشگی کرده است که از جمله آنها «مختارنامه» است.

او درباره حضورش در سریال «مختارنامه» چنین گفته است: «آقای میرباقری من را دعوت به کار کرد و من هم قبول کردم که در مختارنامه صحبت کنم و در بین دیگر فیلم های ایرانی واقعاً برای فیلم مختار زحمت زیادی کشیده شده بود و من هم با علاقه نریشن این سریال را گفتم.»

با همه عشق و علاقه‌ای که پرویز بهرام به دوبله داشت اما او هم همانند اغلب همکارانش از بی‌توجهی به این حوزه رنج می برد. بنابراین وقتی با این پرسش مواجه می‌شود که چه چیزی او را در زندگی ناراحت می‌کند، می‌گوید: ناهماهنگی روزگار به معنی بی‌نظمی و مسائل مادی و معنوی من را عصبی می‌کند. انتظارات من به لحاظ مادی از شغلم برآورده نشده است و امروز باید در شرایط بهتری زندگی می کردم، مانند افرادی که در دیگر کشورها کار دوبله انجام می دهند و زندگی خوبی دارند، البته هنر دوبله ایران به اعتراف شرق و غرب در دنیا اول است ولی افرادی که در کشورهای دیگر در کار هنر هستند وضعیت خوبی دارند.»

و در پایان پرویز بهرام رابطه خوبی با نسل جوانی که وارد دوبله شدند داشت و می‌گفت: «حرف درست نیست و برعکس است و دوبلورهای جوان در فضای خوبی کار می‌کنند.»

مرحوم بهرام دوست داشت اگر قرار باشد فردی که درباره‌اش صحبت می‌کند را انتخاب کند، آنها دوبلورهایی چون منوچهر والی‌زاده، منوچهر و فریدون اسماعیلی، شهراد بانکی و زویا خلیل آذر باشند.

ارسال نظرات