صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۹۱۵۳۵
سیمئونه نمونه کامل یک بازیکن بدون مرز بود، راست، مرکز یا چپ؛ او بازیکنی بود که خوب حمله می‎کرد، در دفاع توانمند و مهارتش در گلزدن با سر مثال‎زدنی بود.
تاریخ انتشار: ۱۸:۰۱ - ۳۰ بهمن ۱۳۹۷
 
دیگو سیمئونه می‎خواهد به هر قیمتی برنده باشد، اما انگیزه‎ای قوی‎تر از موفقیت در بالاترین سطح فوتبال دنیا است که این مربی ۴۸ ساله را پیش می‎راند. " باید به زندگی اعتقاد داشت"، این شعار دیگو سیمئونه است. او همیشه توانسته به خود و اطرافیانش بقبولاند که موفقیت دست‎یافتنی است حتی وقتی شرایط علیه‎شان باشد.

به گزارش بی بی سی، دیگو ۱۷ ساله بود که برای اولین بار به تیم زیر ۲۰ سال آرژانتین دعوت شد. از او خواسته بودند پیش از شروع تمرین خودش را به دفتر اصلی فدراسیون فوتبال که در مرکز شهر بوئنوس آیرس قرار داشت، معرفی کند.


زود رسیده بود و باید منتظر می‎ماند. پنج دقیقه، ده دقیقه، نیم ساعت صبر کرد. منطقی به نظر نمی‎آمد. سیمئونه جوان که دیگر نگران شده بود، رفت روزنامه بخرد. آنجا از فروشنده پرسید آیا هم‎تیمی‎هایش را دیده است.

"ساعت ۷ صبح رفته‎اند! " به غیر از او یک بازیکن جوان دیگر به نام آنتونیو محمد هم آنجا بود. خیلی ترسیده بودند. این اولین بار بود به تیم دعوت می‎شدند و خرابش کرده بودند.

محمد آن روز را خوب به یاد می‎آورد: "رنگمان پریده بود. خیلی زود متوجه شدیم ساعت ملاقات را اشتباه فهمیده بودیم."

قهرمانی‎های آرژانتین در رقابت‏های کوپا آمه‎ریکای ۱۹۹۱و ۱۹۹۳، آخرین موفقیت‎های مهم این تیم در تورنمت‎های بزرگ دنیا بود
" به سرعت به سمت مترو رفتیم و ایستگاه مرکزی پیاده شدیم. از آنجا باید دو اتوبوس سوار می‏شدیم تا به محل تمرین تیم برسیم. اولین اتوبوس را بدون مشکل سوار شدیم، اما بعد فهمیدیم پولمان تمام شده.
 
دیگو برای اتوبوس دست تکان داد و وقتی ایستاد به راننده گفت: به این چهره خوب نگاه کن. یک روز من فوتبالیست حرفه‎ای می‎شوم و برای آرژانتین بازی می‎کنم. من ستاره خواهم شد. اسم من و او را به خاطر بسپار. ما را فراموش نکن. فقط می‎خواهیم یک لطف کوچک در حقمان بکنی."

محمد همه جزئیات آن نطق تأثیرگذار را به خاطر دارد. شکی نبود که راننده قبول کرد آن‎ها را مجانی سوار کند. اما از ایستگاهی که پیاده شدند تا زمین تمرین ۶ کیلومتر راه بود و چاره‎ای جز دویدن نداشتند.

اوج گرفتن اتلتیکو و پایان دوقطبی فوتبال اسپانیا
محمد بار‌ها خواست دست از دویدن بردارد، اما هر بار دیگو به او روحیه می‎داد. می‎گفت هنوز شانس رسیدن دارند.
 


وقتی رسیدند، تمرین تمام شده بود.

خیس عرق بودند. آن‎ها برای کارلوس پاچامه، مربی آن زمان تیم زیر ۲۰ سال توضیح دادند چه اتفاقی افتاده و چطور خودشان را به زمین تمرین رسانده‎اند.

پاچامه با کارلوس بیلاردو، مربی تیم ملی بزرگسالان آرژانتین در مورد سیمئونه و محمد صحبت کرد و او که از کار این دو بازیکن خیلی خوشش آمده بود، از آن‌ها دعوت کرد در تمرین تیمش که تازه داشت شروع می‎شد، شرکت کنند.

یک هفته بعد، بیلاردو این دو بازیکن جوان را با خود به آلمان برد تا به تمرین‎های آمادگی تیم ملی برای جام جهانی ۱۹۹۰ ایتالیا کمک کنند.

سال ۱۹۹۱، وقتی آلفیو باسیله مربی آرژانتین بود هم سیمئونه هم محمد عضو ثابت ترکیب‎ تیم شده بودند. آن‌ها به نسلی تعلق داشتند که آخرین قهرمانی‎های تیم ملی آرژانتین در تورنمنت‎های معتبر دنیا را به ثبت رساند: قهرمانی در کوپا آمه‎ریکا در سال‌های ۱۹۹۱ و ۱۹۹۳.

سیمئونه خیلی زود به یکی از چهره‎های کلیدی کشور تبدیل شد، یکی از بهترین‎ها در میان هم‎نسلانی نظیر فرناندو ردوندو و گابریل باتیستوتا.

بین سال‎های ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۲ سیمئونه در سه دوره متوالی جام جهانی بازی کرد، آن هم زیر نظر سه مربی با فلسفه‎های فوتبالی کاملا متفاوت: باسیله که ۲-۲-۲-۴ بازی می‎کرد؛ دانیل پاسارلا که به سیستم ۲-۵-۳ علاقه داست و مارچلو بیلسا، مربی حال حاضر لیدزیونایتد که تیمش را با ساختار ۳-۱-۳-۳ میچید.

برونو آماسینو، معلم موسیقی او در دوره دبستان و راهنمایی می‎گوید: "سیمئونه همیشه رهبر بود. یک بار که خودم پیانو می‎زدم مسئولیت گروه موسیقی را به او سپردم. او باید بقیه هنرجویانی که ساز‌های کوبه‎ای می‎زدند را هدایت می‎کرد. با این که ارکستری در کار نبود دوست داشت وانمود کند رهبر ارکستر است. دیگو در رهبری گروه استثنایی بود."

"همیشه به فوتبال فکر می‎کرد. یک بار به او گفتم: در زندگی‎ات می‎خواهی چه کار کنی دیگو؟ نمره‎هایت خیلی خوب به نظر نمی‎رسند. جواب داد، به من شک نکن آقای معلم. من فوتبالیست می‏شوم. اولین واکنش من این بود که به او بگویم با این کار نمی‎توانی زندگی‎ات را بگذرانی. اما الان که او را می‎بینم، هنوز به بی‎اعتمادی‎ام می‎خندم."

در اتلتیکو مادرید هم هیچ جایی برای شک وجود ندارد، بازیکنان این تیم قبل از این که فوتبالیست باشند باید ایمان داشته باشند.

سیمئونه از سال ۲۰۰۶ که برای اولین بار روی نیمکت راسینگ نشست همواره ترجیح می‌دهد کت و شلوار مشکی دست‌دوز بپوشد.

زیر نظر سیمئونه اتلتیکو نه فقط یک تیم که یک آئین است. اگر بازیکنانش همه تلاش خود را نکنند، ممکن است آن‎ها را ببخشد، اما برای فرد بی‌ایمان بخششی وجود ندارد؛ و البته این تیم به چیزی متفاوت ایمان دارد.

بسیاری از بزرگ‎ترین تیم‎های اروپا پایه موفقیت‎شان را روی مالکیت توپ بنا کرده‎اند، اما نگاه سیمئونه به سوی دیگریست. او در اولین کتاب خود به نام "تأثیر سیمئونه" که در اسپانیا چاپ شد، نوشت: "فوتبال مثل شکار است. یک لحظه می‎تواند همه چیز را تغییر دهد. اما نه هر لحظه‎ای، صحبت از یک آن است. طعمه آنجاست، اما ناگهان دیگر نیست. در یک آن همه چیز تمام می‎شود و دوباره این شانس را بدست نخواهی آورد. باید دقیقا بدانی برای کدام لحظه تمرین کنی و آن را دریابی. این چیزی است که به غریزه بازیکن ربط دارد، همین‎طور با ذکاوت و تجربه او."

اگر تیمی مثل بارسلونا بخواهد با مالکیت بیشتر بر توپ، طعمه خود یعنی اتلتیکو را مغلوب کند، اتلتیکو ایستادگی می‎کند و منتظر آن فرصت نابی خواهد ماند که از شکار به شکارچی تبدیل شود.

- سیمئونه سه پسر دارد: جیان‎لوکا (چپ) و جیولیانو (راست) در کنار پدرشان پیروزی مقابل مارسی در فینال لیگ اروپا در سال ۲۰۱۸ را جشن می‎گیرند. جیووانی، پسر بزرگ سیمئونه (در تصویر نیست) برای فیورنتینا بازی می‎کند.

این راهکاری است که جلوی رقیب قدرتمند همشهری‏شان هم جواب داده. تا پیش از سال ۲۰۱۱ که سیمئونه به اتلتیکو برود، ۱۴ سال این تیم موفق به شکست رئال نشده بود، اما از مجموع ۲۸ بازی مقابل رئال زیر نظر این مربی آرژانتینی، اتلتیکو ۹ برد، ۱۰ مساوی و ۱۰ باخت داشته است.

اتلتیکو در دو فینال لیگ قهرمانان اروپا در سال‎های ۲۰۱۴ و ۲۰۱۶ از رئال شکست خورد، اما این تیم پیش از سیمئونه حتی به فکرش هم نمی‌رسید که پایش به رقابت در این سطح از فوتبال دنیا باز شود.

هفت قهرمانی شامل دو قهرمانی در لیگ اروپا، یک قهرمانی در جام حذفی و سوپرجام اسپانیا، یک قهرمانی لالیگا و دو قهرمانی در سوپرجام اروپا افتخاراتی است که اتلتیکو در هشت سال حضور این مربی بدست آورده است.
 

لوئیس فیگو، مهاجم پیشین رئال مادرید که تجربه بازی مقابل "ال چولو" در لالیگا را دارد، سال ۲۰۱۸ پیش از شروع فینال لیگ اروپا در لیون گفت: "با دیدن بازی این تیم می‏توانی بفهمی شاگردان سیمئونه در زمین هستند. توان و اراده آن‎ها مثل خود سیمئونه است. " اتلتیکو با پیروزی ۰-۳ مقابل مارسی جام قهرمانی را به خانه برد.

سیمئونه به عنوان بازیکن اتلتیکو هم به شکلی غیرمنتظره طعم موفقیت را چشیده بود. او فصل ۹۶-۱۹۹۵ با این تیم قهرمان لیگ و جام حذفی شد. بعد از آن با اینتر میلان در سال ۱۹۹۸ قهرمانی جام یوفا را جشن گرفت و فصل ۲۰۰۰-۱۹۹۹ هم با لاتزیو زیر نظر اسون گوران اریکسون قهرمان سریآ و جام حذفی ایتالیا شد.

سیمئونه نمونه کامل یک بازیکن بدون مرز بود، راست، مرکز یا چپ؛ او بازیکنی بود که خوب حمله می‎کرد، در دفاع توانمند و مهارتش در گلزدن با سر مثال‎زدنی بود.

تصمیم‏گیری سریع همیشه یکی از ویژگی‎های شخصیتی سیمئونه بوده. روزی را به یاد می‎آورد که مدیربرنامه‎هایش او را در دفتر باشگاه ولزسارسفیلد حبس کرد تا در مورد رفتن به تیم ایتالیایی پیزا تصمیم بگیرد. فقط یک ربع وقت داشت در غیر این صورت توافق با این باشگاه به هم می‏خورد.

او می‎‎گوید: "نه موبایلی بود نه چیزی، پس نمی‏توانستم با والدینم تماس بگیرم و نظرشان را بپرسم. در آخر به تصاویری که از بازیکنان آرژانتینی حاضر در سری کهآ در روزنامه‎ها دیده بودم، فکر کردم و پیشنهادشان را پذیرفتم. ولی هیچ ایده‎ای نداشتم که به کجا می‎روم. حتی نمی‎دانستم وقتی در آرژانتین تابستان است، در اروپا زمستان است. به همین دلیل لباس مناسب برنداشتم."

او شاید بهترین بازیکن نبود، اما می‌دانست که در فوتبال به چه چیزی نیاز دارید و توجه به کدام جزئیات می‌تواند تفاوت را رقم بزند. سیمئونه یک بار قبل از بازی با اوروگوئه حرفی زد که نشان از طرز فکری آشنا در آمریکای جنوبی راجع به فوتبال بود: "بازی کردن با چاقویی نگه داشته شده بین دندان‌ها."

هر بازی یک جنگ بود و فقط دلاورترین و همین طور مکارترین افراد می‌توانند در آن برنده شوند. از نظر سیمئونه در فوتبال جایی برای رفتار خوب وجود ندارد. یا برای بلعیدن می‏جنگی یا خودت بلعیده می‏شوی. نمونه‎اش ماجرای معروف کارت قرمز دیوید بکام در جام جهانی ۹۸ فرانسه است.

در آن بازی سیمئونه، بکام را می‎اندازد و در حالی که او هنوز روی زمین افتاده به سرش ضربه می‏زند تا جلوی کیم میلتن نیلسن، داور بازی از کوره در برود. او بعد از برخورد با بکام با اغراق خودش را به زمین انداخت، چون خوب می‎دانست این فرصتی است که نباید از دست بدهد.

مارس ۱۹۹۹، بعد از شکست اینتر از منچستریونایتد در یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان، سیمئونه و بکام پیراهنهایشان را با هم عوض کردند.

سیمئونه در کتاب دوم خود با عنوان "ایمان" نوشته: "من فوتبال را با بوکس و مبارزه خیابانی مقایسه می‏کنم. در هر دوی آن‎ها همیشه یک لحظه، یک آن وجود دارد که می‏شود ترس را در چشمان و اندام یک طرف مبارزه دید. در فوتبال هم دقیقا همین‎طور است. وقتی تیم مقابل حس کند که ترسیده‏ای، با بی‎رحمی از فرصت استفاده می‎کند. دلیل اصلی ما برای ایجاد وحشت در حریف این است که بفهمند ما از هیچ چیز ترس نداریم. "
ارسال نظرات