پس از ٤ روز جستوجوی کودک ٥ ساله مشهدی، همبازی ١٣ سالهاش راز قتل امیرعباس را فاش کرد. جنایت به ٤روز پیش برمیگردد، جایی که ٤ کودک ٥، ٧، ٨ و ١٣ ساله همبازی بودهاند، آن هم بالای پشتبام خانهای نیمهکاره در روستای فارمد در حومه شمالی شهر؛ بازی کودکانهای که با جنایت تمام شد.
به گزارش شهروند، این کودکان مدتها بود که در بالای پشتبام خانه نیمهکاره بازی میکردند. آنها از در آهنی خانه نیمهکاره بالا میرفتند تا به خانه آجری که برای خود بالای پشتبام ساخته بودند، برسند، تا اینکه ٤ روز پیش حادثهای رقم خورد که خیلی تلخ و سیاه بود و عصر روز شنبه برملا شد.
این اتفاق در حالی افتاد که از همان روزی که امیرعباس ٥ ساله در حین بازی ناپدید شد، ماموران نیروی انتظامی و امدادگران هلالاحمر مشهد وارد عمل شدند. در ابتدا تصور میشد امیرعباس در حوالی روستا گم شده است، به همین خاطر امدادگران هلالاحمر با سگهای آنست منطقه را جستوجو کردند.
مجتبی محمودی، سخنگوی هلالاحمر، در این رابطه گفت: «ساعت ٥:٤٥ سهشنبه بود که امیرعباس ناپدید شد. وقتی نیروی انتظامی در جریان ناپدیدشدن این پسربچه قرار گرفت، تصور شد او گم شده است، به همین علت نیروهای هلالاحمر وارد منطقه شدند. فقط میدانستیم پسربچه ٥ ساله در انتهای جاده سیمان (روستای فارمد) گم شده است.
مردم محلی و نیروهای امدادی در قالب تیم نجات به همراه سگهای زندهیاب به دنبال امیرعباس گشتند، اما جستوجوی گروههای امداد هلالاحمر و سگهای زندهیاب پس از ۱۰ ساعت در روستای فارمد در حاشیه شمالی شهر مشهد بینتیجه ماند، هیچ اثری از امیرعباس نبود. با توجه به مفقودشدن این پسربچه ٥ساله از ساعت ۱۷ روز سهشنبه و عدمنتیجه مثبت در جستوجوی محدوده وسیعی در منطقه، احتمال ربایش کودک مطرح و قرار شد ادامه فعالیت از سوی نیروی انتظامی صورت گیرد، تا اینکه صبح روز یکشنبه متوجه شدیم امیرعباس توسط همبازی ١٣سالهاش به قتل رسیده است.»
احمدینژاد بازپرس ویژه قتل عمد دادسرای مشهد راز این جنایت را فاش کرد. در ادامه جزییات این حادثه را میخوانید.
با ناپدیدشدن این بچه فرضیه قتل هم مطرح شد؟
وقتی امیرعباس ناپدید شد، همه فرضیهها را در نظر گرفته بودیم که یکی از این فرضیهها قتل بود.
قتل امیرعباس را چه کسی اطلاع داد؟
گروهی از بچهها که در بالای پشتبام بازی میکردند، جسد امیرعباس را دیده بودند و اطلاع دادند.
اصلا تصور میکردید که یک پسربچه ١٣ ساله قاتل باشد؟
جثه این پسربچه ١٣ ساله خیلی بیشتر از سنش بود. اصلا برای من جای تعجب داشت که این بچهها چطور با این پسر ١٣ ساله بازی میکنند، همین هم باعث شد اطلاعات بیشتری از این پسر بگیرم و سوالات بیشتری کنم. درواقع این پسربچه وقتی دیده بود ٤ روز از گمشدن امیر عباس میگذرد و همه به دنبال اثری از او هستند، با نمایش به بچههای دیگر نشان داده بود که جسد امیرعباس در همان بالای پشتبام است.
چگونه امیرعباس را به قتل رسانده بود؟
آزار و اذیت در پرونده مشهود است، اما تجاوز نه. پسر ١٣ ساله هم در اعترافاتش تجاوز را نپذیرفت. ما منتظر نظریه پزشک قانونی هستیم. اما چیزی که مشهود بود و این پسربچه به آن اعتراف کرد اینکه پس از آزار امیرعباس حال روحیاش بههم ریخته و چون ترسیده بود، با دستهایش او را خفه کرده است.
پسر ١٣ ساله درباره ترسش صحبت کرد؟
از امیرعباس ترسیده که آزار و اذیت را با خانوادهاش در میان بگذارد، به همین علت تصمیم گرفته پسر ٥ ساله را به قتل برساند.
چرا باید پسر ١٣ ساله چنین قتلی را انجام دهد؟
پدر و مادر این پسر از هم جدا شده بودند و او با مادرش زندگی میکرد، البته به خاطر اینکه بزرگتر از سنوسالش به نظر میرسید، یکسری کارها از او برمیآمد.
خانواده امیرعباس شکایت کردهاند؟
با توجه به اینکه سن این نوجوان زیر ١٥سال است و دادسرا صلاحیت ادامه رسیدگی را ندارد، متهم به همراه پرونده به کشیک دادگاه اطفال تحویل داده شد.
غم بیپایان خانواده صداقت
پدر امیر عباس بغض دارد. اشک شد گلولهای سهمناک در گوشه چشمانش. صدایش غمآلود و خسته است. به سختی سخن میگوید. میگوید ٤ روز سخت بر ما گذشت. زخمی که عمق وجودم را میآزارد. قلبم از درد کنده شده است. مادرش بیتابی میکند، امیرعباس را میخواهد. تا زمانی که جسدش پیدا نشده بود، حتی لحظهای هم تصور نمیکردیم، او کشته شده باشد. آن هم به دست همبازیاش، هممحلیاش و همروستاییاش.
در ادامه گفتوگو با جواد صداقت، پدر امیرعباس را میخوانید:
کی متوجه شدید امیرعباس نیست؟
عصر سهشنبه بود. وقتی امیر به خانه نیامد، همهجا را زیر پا گذاشتیم، اما اثری از او نبود. از همه دوستانش پرسیدیم، ولی هیچکس پسرم را ندیده بود. به همین دلیل به پلیس اطلاع دادیم. اول فکر کردیم گم شده که امدادگران هلالاحمر هم منطقه را تجسس کردند، اما اثری نبود.
پسر ١٣ ساله را میشناختید؟
دو کوچه بالاتر از خانه ما زندگی میکرد. پدر که نداشت، اما با مادر و خواهر و برادرش زندگی میکرد. مادرش را میشناختیم، اما هرگز باور نمیکردم بخواهد چنین بلایی سر بچهام بیاورد.
همیشه بالای پشتبام بازی میکردند؟
بچههای روستا با هم بازی میکردند. اما امیرعباس هیچوقت بالای پشتبام نمیرفت، نمیدانم آن روز چطور رفته بود یا او را کشانده بودند.
تصور میکردید امیرعباس در همان بالای پشت بام خانه نیمهکاره باشد؟
من شب قبل از اینکه امیرعباس پیدا شود، یعنی همان جمعه به آن ساختمان رفتم، اما هیچی نبود.
امیر عباس تکفرزند بود؟
یک خواهر ٢سال و ٦ ماهه هم دارد که همهاش بیقرار برادرش است.
شغل خودتان چیست؟
راننده هستم.
شکایت هم کردید؟
امروز به دادگاه رفتیم تا ببینیم چه پیش میآید.