صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۷۹۸۱۳
تضعیف ایران به این معنا نیست که سایر طرف‌ها، بخصوص نخبگان حاکم و خود کشورها، از فرآیند تنظیم مجدد خاورمیانه جان سالم به در خواهند برد. تمرکز فعلی بر ایران، از ضرورت رسیدگی به پرونده‌های دیگر در مرحله بعدی نشأت می‌گیرد. همه این امور، حاکی از این است که منطقه قدرت تصمیم‌گیری و اداره امورش را از دست داده است.
تاریخ انتشار: ۲۰:۳۲ - ۱۹ آبان ۱۳۹۷

فرارو- تحرکات سیاسی، دیپلماتیک و نظامی بازیگران خارجی در منطقه بیشتر شده است. آن‌ها در پی این هستند تا اوضاع منطقه را بر وفق منافع‌شان مجددا تنظیم کنند.

به گزارش فرارو، در چند سال اخیر، منطقه خاورمیانه تحولات کم‌سابقه‌ای را پشت سرگذاشت. در ادامه این تحولات، در چند هفته گذشته، تحرکات سیاسی در این منطقه دو چندان شده است. به طوری که برخی تحلیلگران از بازتنظیم امور خاورمیانه سخن می‌گویند. در همین رابطه، غازی دحمان، تحلیلگر مسائل سیاسی، طی یادداشتی در وبگاه العربی الجدید، به "مرحله بازتنظیم خاورمیانه" پرداخت و نوشت: تحرکات دیپلماتیک و سیاسی فعلی منطقه و نیز تحرکات روزافزون نظامی، نشان می‌دهد که اوضاع به سمت تنظیم مجدد منطقه پیش می‌رود. منطقه‌ای که از آغاز دهه کنونی در اثر انقلاب‌ها و ضدانقلاب‌ها، اختلافات و تنش‌های سیاسی، دچار هرج‌ومرج شد. به حدی که پس از تضعیف طولانی‌مدت، همه در آن خسته شده‌اند.

به گفته دحمان، تاکنون طرح واضحی برای منظم کردن اوضاع منطقه ارائه نشده است. چرا که قدرت‌های تاثیرگذار در این زمینه اتفاق‌نظر ندارند. ماهیت روابط این قدرت‌ها، رقابتی است و این امر به این قدرت‌ها اجازه نمی‌دهد که برای تنظیم اوضاع آشفته منطقه بر سر یک پروژه به توافق برسند. به همین دلیل، فرآیند تنظیم اوضاع، از تعیین سهم هر طرف و ماهیت تعهدات و نقش‌های آن آغاز می‌شود.

براساس این تحلیل، فرآیند تنظیم اوضاع منطقه در دو "کارگاه" آستانه و مسقط صورت می‌‎گیرد. کارگاه آستانه که بر سوریه متمرکز است، دو گروه را شامل می‌شود: روسیه، ترکیه و ایران در یک گروه و آمریکا و کشور‌های اروپای غربی در گروه دیگری قرار دارند.

در مسقط، فرآیند دیگری در جریان است که به طور بی‌سروصدا و با ابزار‌های اطلاعاتی و دیپلماتیک بزرگی پیش می‌رود. به گفته دحمان، کانال مسقط معمولا زمانی فعال می‌شود که در آن، طرف‌های متخاصم به اراده مشترکی برای رسیدن به یک راه حل دست پیدا می‌کنند. مذاکرات هسته‌ای ایران، کارآمدی این کانال را نشان داد. سفر بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، به مسقط نیز حاکی از آن است که در چارچوب تنظمیات منطقه، یک تنظیم مشخصی در جریان است.

به موازات این تحولات، تلاش‌ها برای ایجاد یک اتحاد نظامی عربی، به نام "ناتوی عربی" انجام می‌شود. هدف ظاهری این اتحاد، تاسیس یک قدرت منطقه‌ای است که بتواند از ثبات و امنیت برخی مناطق عربی محافظت کند و بار مسئولیت را از دوش آمریکا بردارد. البته شاید تاسیس این اتحاد تا زمان آشکار شدن ساختار جدید خاورمیانه به تاخیر بیافتد.

پیش از این، در طول سال‌های گذشته، بخصوص پس از انقلابات برخی از کشور‌های عربی، تحلیل‌های زیادی درباره ایجاد یک نظم جدید در خاورمیانه منتشر شده است. برخی از "خاورمیانه جدید" و "خاورمیانه بزرگ" سخن گفتند و برخی دیگر از پروژه "هلال شیعی" و "هرج‌ومرج خلاقانه" هشدار دادند. هرگاه اوضاع منطقه دچار آشوب می‌شد، برخی محافل درباره پروژه‌های مزبور هشدار می‌دادند. حال این پرسش مطرح می‌شود که آیا دیدگاه دحمان - مبنی بر ایجاد یک نظم جدید در خاورمیانه- هم مانند پروژه‌های قبلی صرفا یک بحث رسانه‌ای است؟ دحمان معتقد است که پاسخ این پرسش منفی است.
 

این تحلیلگر در دفاع از دیدگاهش افزود: "نشانه‌های نزاع‌های منطقه حاکی از آن است که حاشیه فضای مانوری که بازیگران بزرگ 'منطقه‌ای و بین المللی' از آن در مدت پیشین استفاده می‌کردند، کاملا از بین رفته است. این امر یا به سبب فرسوده شدن نایبان و عدم توانایی‌شان برای ادامه نقش‌های قدیمی است؛ یا اینکه اوضاع به جایی رسیده که بازیگران بزرگ لازم می‌بینند که محدوده‌های منافع و خطوط قرمزشان و حاشیه‌های قابل‌مذاکره را تعیین کنند. این امر مستلزم آشکار شدن نقشه‌های پروژه‌های ژئوپولیتیک است".

به گفته دحمان، ساختار کشور و نهاد‌های سیاسی منطقه، در این مرحله از فروپاشی جان سالم به در برد. این نجات یافتن، نه به دلیل قدرت و پویایی نهاد‌های مزبور، بلکه به این دلیل است که بازیگران خارجی دریافته‌اند که هنوز هم برخی ماموریت‌ها وجود دارد که این نهاد‌ها باید به نفع‌شان انجام دهند. با این حال، دحمان تصریح می‌کند که در آینده ساختار کشور‌های منطقه دستخوش تغییرات بزرگی خواهد شد. تغییراتی که نه تنها بر ساختار‌های سیاسی بلکه حتی بر ساختار‌های اجتماعی و فرهنگی هم تاثیر خواهد گذاشت.

این تغییرات ساختاری در منطقه تا کجا پیش خواهد رفت؟ دحمان معتقد است که کسی پاسخ این پرسش را نمی‌داند، اما آنچه معلوم است این است که همه طرف‌ها به نوعی در کارگاه‌های ساخت نظم خاورمیانه نقش دارند.

از دیدگاه این تحلیلگر، بخش علنی فرآیند تنظیم مجدد خاورمیانه متعلق به ایران است. در حال حاضر هدف این است که ایران تضعیف شود به تعبیر دحمان "به داخل مرزهایش بازگردد". چرا که حضور ایران در منطقه، سرمایه‌گذاری‌های بازیگران بزرگ در خاورمیانه را به خطر انداخته و طرح‌های آینده‌شان را در معرض خطر قرار داده است.

دحمان در پایان تصریح کرد تضعیف ایران به این معنا نیست که سایر طرف‌ها، بخصوص نخبگان حاکم و خود کشورها، از فرآیند تنظیم مجدد خاورمیانه جان سالم به در خواهند برد. تمرکز فعلی بر ایران، از ضرورت رسیدگی به پرونده‌های دیگر در مرحله بعدی نشأت می‌گیرد. همه این امور، حاکی از این است که منطقه قدرت تصمیم‌گیری و اداره امورش را از دست داده است. دقیقا مانند جوامع آن که قدرت استمرار همزیستی بدون چارچوب‌های جدید را از دست داده است.
ارسال نظرات