بهمن فرمانآرا میگوید: من خودم را یک فیلمساز چریک نمیبینم اما سعی میکنم به جای بازنشسته شدن تا آخر کار کنم. چون واقعیت این است که هیچ جایی را اندازه ایران دوست ندارم و ناراحت میشوم وقتی میبینم کشوری با این همه ثروت و زیبایی داریم و بعد جایی مثل دوبی به ما فخر فروشی میکند.
به گزارش ایسنا، کارگردان فیلمهای «شازده احتجاب» و «خاک آشنا»، پنج سال قبل؛ پس از اینکه در اواخر دهه 70 و نیز دهه 80 «یک بوس کوچولو»، «خانهای روی آب» و «بوی کافور عطر یاس» را با موضوع مرگ کارگردانی کرد و سه گانهای ماندگار برای سینمای ایران به جا گذاشت، به دنبال ساخت فیلمی رفت که تاکید داشت برخلاف آن سهگانه درباره "زندگی" است و "امید" وجه بارز و پررنگ آن است.
او «دلم میخواد» را سال 92 ساخت ولی حدود پنج سال طول کشید تا آن را بر پرده سینما ببرد. فرمانآرا فیلم خود را با نام «دلم میخواد برقصم» کلید زد تا روایتگر داستان نویسندهای با بازی رضا کیانیان باشد که با شنیدن صدایی موسیقی در گوشش میرقصد و همه را هم به رقص وامیدارد. البته این اسم با مخالفت ممیزان روبرو شد و این فیلمساز واژه رقص را از نام فیلمش حذف کرد؛ هرچند با آن مخالف بود و میگوید با «دلم میخواد برقصم» میفهمیم که شخصیت فیلم دوست دارد چه کند اما با «دلم میخواد» معلوم نیست او چه میخواهد.
بهمن فرمانآرا به بهانه اکران این فیلم در سینماهای کشور در گفتوگویی با ایسنا از ساخت این فیلم و شرایطی اجتماعیای گفت که پس از چند سال هنوز با فیلم «دلم میخواد» مطابقت دارد.
او ابتدا درباره اینکه فیلمش پس از چند سال سرانجام به اکران رسیده و آیا پیشبینیمیکرد که «دلم میخواد» در شرایط اجتماعی فعلی به نمایش درآید؟ گفت: واقعیت این است که ما در سیستم کاری خود برای ساخت یک فیلم، هفتخوان رستم داریم و به اکران که میرسیم باید از هفتصد خوان رستم عبور کنیم، چون اینقدر مسائل مختلف گروهی، سیاسی یا بحثها و حاشیههایی مثل اینکه چه کسی سرمایهگذار فیلم است؟ یا اگر فیلم اکران نشود کارگردانش قهر میکند و .... مطرح میشود که ترجیح میدهی هر موقع فرصت پیش آمد فیلمت را نمایش دهی تا این حاشیهها بیشتر نشود.
وی ادامه داد: در اکران «دلم میخواد» نکته جالب ماجرا برای من این است که آنچه چهار پنج سال پیش میخواستیم بگوییم، الان صد برابر بیشتر نمود بیرونی دارد. مثلا یادم میآید در سکانسی از فیلم وقتی شخصیت رضا میخواست به دکتر برود، گفتند یک طبقه از این سکانس را حذف کنید، چون انگار تمام مردم ایران افسردهاند. پس از دو سال آن گروه ممیزان رفتند و گروه دیگری آمدند و گفتند یک طبقه دیگر را هم حذف کنید. چون باز هم به نظر میرساند که مردم افسردهاند. اما واقعیت امر این است که الان هم حرف فیلم حتی با همین دستکاریها کوچک بهروز است و نمیدانم چرا و کجا گفته شده که ما نباید خوشحال باشیم؟
فرمانآرا در پاسخ به اینکه آیا «دلم میخواد» دچار ممیزی زیادی شده است؟ بیان کرد: در جشنواره جهانی فجر قرار بود فیلم را بدون سانسور ببینیم، اما الان چون اکران عمومی است مسئله فرق میکند. با این حال روی هم رفته ممیزیهای موردی چیزی را در ساختار فیلم تغییر نداده و مثلا به لغت «قِرِش بِده» میتوانم اشاره کنم که الان به «حالش بده» تغییر کرده است!
او با انتقاد از این نوع ممیزیها گفت: قبلا هم گفتهام و باز هم میگویم به نظرم کسی که قبول میکند در بخش ممیزی و سانسور کار کند سخت در اشتباه است که فکر میکند از 80 میلیون نفر بیشتر میفهمد، چون مردم خیلی تیز هستند و همه چیز را خوب میفهمند.
وی با اشاره به اینکه هیچ وقت کار دولتی نداشته و فقط درباره سینما صحبت میکند، اضافه کرد: من فیلم «دلم میخواد» را در اوج دوران بیماری خودم ساختم و به لحاظ جسمی شرایط مساعدی نداشتم اما این حس برایم وجود داشت که چرا مردم نباید خوشحال باشند؟ آیا حتما باید سیزده به در باشد که مردم راحت بیرون بیایند و خوش باشند؟ تمام اینها در حالی است که وقتی برای گرفتن مجوز ساخت فیلم اقدام میکردم آن آقایی که مسئول بود گفت تا وقتی در اسم فیلم رقص باشد پروانهای صادر نمیکند ولی آقای ایوبی گفتند رقصش را برداریم که من هم گفتم با این اسم شخصیت فیلم من میداند که میخواهد برقصد ولی «دلم میخواد» هر کاری را ممکن است دربرگیرد.
او خاطرنشان کرد: البته این مسائل قبلتر هم هم وجود داشت. مثلا سر فیلم «شازده احتجاب» فردی که مسئول صدور پروانه نمایش بود گفت، بدبختی ما این است که این فیلم جایزه اول جشنواره را گرفته است و من هم گفتم اگر این بدبختی شماست ببیبنید ما چقدر بدبختیم! به همین دلیل معتقدم فضا از نظر ممیزی تغییر نکرده فقط تشدید شده است.
فرمانآرا در بخش دیگری از این گفتوگو درباره چگونگی شکلگیری ایده و ساخت فیلم «دلم میخواد» و اینکه آیا با توجه به تغییر دولت و شرایط جدیدی که در زمان حضور حجتالله ایوبی رییس وقت سازمان سینمایی ایجاد شده بود تصمیم به ساخت فیلم گرفت؟ توضیح داد: من طرحی داشتم که فیلمنامه آن را امید سهرابی به نگارش درآورد. اصل ماجرا و فکری که درذهن من وجود داشت این بود که اگر شما یک آهنگ ریتمیک بشنوی و دلت بخواهد برقصی اگر در خیابان باشی آیا میتوانی ماشین را کنار بزنی و برقصی؟ و دیدم که این کار اصلا شدنی نیست چون میگویند دیوانه است، همانطور که از وسط فیلم هم میفهمیم شخصیت ما یک دیوانه است. بنابراین کار از اینجا شروع شد و چون بیمار بودم با همکاری آقای سهرابی آن را پیش بردیم.
او افزود: درباره زمان ساخت فیلم هم باید بگویم خیلی کم پیش میآید که برنامهریزی کنم و بگویم چون این مدیران در رأس کار هستند حالا وقتی است که میتوانم فیلم بسازم. همانطور که فیلم آخرم با نام «حکایت دریا» که یک سال است آماده نمایش شده را در دورانی دیگر ساختهام و اتفاقا مثل فیلمهای قبلیام است، حتی شاید کمی سیاهتر باشد چون به نوعی پایان یک رنسانس فرهنگی را نشان میدهد و آدمهایی که رفتهاند و دیگر جانشینی ندارند.
وی اضافه کرد: همچنین برای فیلم بعدی هم قصد دارم دوباره سراغ یک اثر اقتباسی بروم، چون هم میخواهم فضایم عوض شود و هم اینکه اینقدر داستانهای خوب نوشته شده که من خودم را بالاخره در یکی از آنها پیدا میکنم.
فرمانآرا درباره وضعیت سریالی که قصد داشت برای شبکه نمایش خانگی بسازد نیز گفت: برای این سریال200، 300 میلیون تومان هم خرج کردیم اما یک روز آقای پارسایی (مدیرکل شبکه نمایش خانگی)، گفتند دو نفر از اعضا شورایشان عوض شدهاند و باید آنها هم نظر بدهند، در حالی که ما موافقت اصولی را گرفته و قرارداد هم بسته بودیم. من به او گفتم شما مدیر تئاتر هم که بودید نگذاشتید من نمایش «مردی برای تمام فصول»را اجرا کنم ولی آنقدر صبر کردم تا شما از آنجا بروید و بتوانم نمایشم را به صحنه ببرم. الان هم صبر میکنم تا شما از شبکه نمایش خانگی بروید، به همین دلیل آن را فعلا کنار گذاشتهام تا شرایطش جور شود مخصوصا اینکه کار خیلی سنگینی است و اگر شروع میکردم با توجه به 24 قسمتی بودنش باید تمام سال 97 را فیلمبرداری میکردم تا اوایل سال 98 پخش شود. البته امسال انرژی این کار را داشتم اما برای آینده هر وقت بخواهم شروع کنم باید حساب کنم که باز هم انرژی آن هست تا ادامه دهم یا خیر. با این شرایط آذرماه برای ساخت فیلم جدیدم اقدام میکنم.
ادامه گفتوگو باز هم به زمان ساخت فیلم «دلم میخواد» برگشت و اینکه او در شرایطی درخواست مجوز داده بود که جامعه با شرایطی امیدبخش روبرو بود و فرمانآرا هم فضایی نشاطآور را نشان داده که برخلاف فیلمهای قبلیاش است.
او در پاسخ به اینکه آیا او خودش هم آن فضای شادی و امید را درونش داشته که «دلم میخواد» را ساخت؟ بیان کرد: به هر حال ما همه پستی و بلندیهای زیادی در زندگی داریم و خیلی باید قدرت ذهنی داشته باشیم تا افسرده نشویم. در حالی که من حدود 45 سال است که قرص ضدافسردگی میخورم و گاهی صبحها که بلند میشوم با خودم میگویم برای چه بلند شدم؟ با درنظر گرفتن تمام اینها هرچیزی که امکان بدهد آدمی از آن حال و هوا بیرون آید خوب است. الان نوهای دارم که به راحتی میتواند مرا از حال بدم بیرون بیاورد چون یک زندگی دیگر است در حالی که نگران سرنوشت او و بچههای دیگر هستم. از جلوی مدرسهها که رد میشوم میگویم خدایا به داد اینها برس، چون در مقطعی که خودم هستم میگویم مگر چند سال دیگر باقی مانده ولی این بچهها همه آینده، کار و خانه میخواهند. تا کی نخبههای ما قرار است مهاجرت کنند و دیگران پزش را به ما بدهند؟
این فیلمساز خاطرنشان کرد: اینها دغدغه هر انسانی است که فکر میکند و این مملکت را دوست دارد. یادم میآید «خانهای روی آب» را که ساختم یک نفر به من گفت چرا فیلم مذهبی ساختی؟ و در جواب گفتم وقتی انقلاب شد من 37 سالم بود و تا قبل از آن هم که ارمنی نبودم، مسلمان بودم. اما به هر حال الان شرایط جوری شده که سختتر اوضاع را میگذرانیم و به همین دلیل است که در تبلیغات فیلم خود مردم هم میگویند فیلمی متفاوت از بهمن فرمانآرا، چون همه به اندازه کافی غم و غصه دارند و این فیلم کمی شادی با خود میآورد.
وی در پاسخ به اینکه آیا از مردم هم بازخوردی گرفته است گفت: ما یک نمایش مردمی در سینما کوروش داشتیم که استقبال خیلی زیادی شد و خوشبختانه بازتاب فیلم تا جایی که شنیدم مثبت بوده است. بعضیها میگویند بعد از مدتها فیلمی دیدهاند که پس از پایان با حالی خوش از سینما بیرون آمدهاند ضمن اینکه حال خوبش هم متفاوت است چون در فیلم شلوار کسی پایین نمیافتد و موضوع فیلم کاملا جدی است.
فرمانآرا همچنین به زنان باردار زیادی که در فیلم هستند اشاره کرد و گفت: در سکانس آخر میفهمیم که چرا چنین اتفاقی رخ داده چون امیدواری ما این است که نسل بعدی فضای روشنی داشته باشد، آن هم در مملکتی که این همه ثروت و زیبایی و استعداد دارد و ما با هیچ جایی مثل الجزایر و پاکستان و... قابل مقایسه نیستیم اما اینکه دبی به ما فخر بفروشد برای من بسیار غمانگیز است و ناراحتم از اینکه مردم ما آنجا میروند، پولشان را در آنجا خرج میکنند تا فقط کمی شاد باشند.
او در ادامه به اینکه بخشی از این نوع مشکلات در کشورهای دیگر هم وجود دارد اشاره و اظهار کرد: رییس جمهور آمریکا خیلی روشن طرفدار حکومتهای دیکتاتوری مطلق است و به پوتین تبریک میگوید و کره شمالی را تحسین میکند و اینها همه از سوی کسی است که ادعای رهبری جهان آزاد را دارد و این جهانی است که مردم با یک کلیک به راحتی میبینند ما چه میکنیم.
کارگردان «یک بوس کوچولو» درباره این میزان امیدواریاش با وجود شرایط شخصی خودش که به آن اشاره کرد و اینکه شاید خیلی از جوانهای امروز اندازه او امیدوار نباشند، گفت: من معتقدم ناامیدی چاره کار نیست. اگر یک جوانِ امروز که حقوقبگیر است اما نه در حدی که بتواند 38 هزار سکه بخرد، خوب میداند که در این اوضاع خانه نمیتواند بخرد، سفر خارج نمیتواند برود و باید به خیلی شرایط اجباری دیگر تن دهد. در حالی که مردم بایستی حق این را داشته باشند که برای امور خود تصمیم بگیرند. ما بعد از 40 سال هنوز بر سر این بحث میکنیم که زنان به استادیوم بروند یا نروند ولی ولیعهد عربستان با یک دستور این امکان را میدهد و این سوال باقی میماند که چرا ما باید این وضع را برای خودمان ایجاد کنیم؟
او افزود: من 77 سال عمرم را منهای زمانی که مشغول تحصیل بودم، در اینجا گذراندهام و هیچ جایی را هم اندازه ایران دوست ندارم. در هر شرایطی متعلق به اینجا بوده و هستم، چه الان چه آن زمان که برادر همسرم (شهید لبافی نژاد) در 31 سالگی و در زمان قبل از انقلاب کشته شد و با حوادث مختلفی مواجه بودیم. الان هم خود را یک فیلمساز چریک نمیبینم ولی مغز و فکرم کار میکند و سعی میکنم به جای اینکه خودم را بازنشسته کنم تا آخرش کار کنم. حتی آرزو میکنم وقتی سر فیلمی هستم سکتهای بیاید و خداحافظی کنم البته نه به این معنا که آرزوی مُردن داشته باشم، ولی بازنشستگی را هم اصلا نمیفهمم.
وی با تاکید براینکه متنفر است از اینکه پیشکسوت خطاب شود، ادامه داد: در عین حال معتقدم سینما مثل هر حرفه دیگری به خون تازه احتیاج دارد و باید هوای فرهادی، درمیشیان، امیریوسفی و روستایی را داشت، چون اینها آینده هستند.
بخش پایانی این گفتوگو به انتخاب بازیگر و این سوال اختصاص پیدا کرد که آیا اگر مشکلات و اختلاف با تهیهکننده (علی تقیپور) نبود فیلم زودتر اکران میشد یا ممیزی باعث این تاخیر شده است؟
فرمانآرا در این باره گفت: من اهل گلایه نیستم و فکر میکنم آب ریخته را نمیشود جمع کرد. همیشه فکر میکنم مجموعهای از عوامل در اتفاقات درگیر هستند. تهیهکننده «دلم میخواد» یک بار بخاطر ما مجوز تهیهکنندگی گرفت و الان هم از این فضا بیرون رفته ولی درباره اتفاقاتی که منجر به تاخیر اکران فیلم شد باید بگویم همیشه معضلات هر فیلمی مخصوص خود است و مثلا در این مقطع زندگیام کسی نمیتواند فیلم مرا آن طور که میخواهد تدوین کند چون اجازه اکرانش را نمیدهم. با این حال اگر فیلم برای بهمن فرمانآرا باشد شرایط ممکن است کمی متفاوتتر هم شود چون او در لیست محبوب برخی جناحها نیست، اما پوست ما دیگر کلفت شده از بس با این مسائل روبرو بودیم، ضمن اینکه فکر میکنم حاشیه هیچ وقت نباید مزاحم متن شود.
او در آخر درباره حضور کیانیان و بازیگران ستارهای مثل محمدرضا گلزار هم گفت: از ابتدا قرار بود با رضا کیانیان کار کنم چون ارتباطی با او پیدا کردهام و سالهاست با او دوست هستم. وقتی میخواستیم «دلم میخواد» را کار کنیم رضا از اول با ما بود و نقش متفاوتی را هم بازی کرد و به نظرم از بهترین نقشهایی است که رضا بازی کرده است. رضا گلزار را هم به عنوان سوپراستار نمیخواستم استفاده نکردم و به همین دلیل پوسترهایی که ابتدا آماده کرده بودند و گلزار در وسط آنها بود را تغییر دادم چون نمیخواستم کسی را فریب دهم.