صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۴۶۷۵۵
فرارو در گفتگو با یک متخصص برنامه‌ریزی محیط زیست بررسی کرد:
پدیده ریزگرد بسیاری از مناطق کشور را به وضعیت بحرانی رسانده است. مردم در شبکه‌های اجتماعی به شدت به این بحران واکنش نشان داده‌اند و مسئولین برای حل این بحران راهکارهای مختلفی را ارائه می‌دهند. فرارو در گفتگو با دکتر مجید رمضانی مهریان اثربخشی راهکارهایی که رئیس جمهور برای مقابله با این پدیده مخرب اعلام کردند را بررسی می‌کند.
تاریخ انتشار: ۲۰:۰۲ - ۲۰ بهمن ۱۳۹۶

فرارو- پدیده گرد و غبار و ریزگرد بحرانی است که این روزها مردم بسیاری از مناطق کشور به خصوص استان‌های غرب و جنوب غرب را به ستوه آورده و و مردم و مسئولین را به واکنش واداشته است.

به گزارش فرارو؛ رئیس جمهور هم در برنامه گفتگوی زنده تلوزیونی خود به تعدادی از راهکارهایی که دولت برای مقابله با این پدیده در پیش گرفته است اشاره کرد. به گفته روحانی:

 

  • تاکنون 5000 هکتار نهال‌کاری شده و تا پایان سال هم 30 هزار هکتار دیگر نهال‌کاری می‌شود.

 

  • کانالی هم از رود کارون به طول 47 کیلومتر به این منطقه کشیده‌ایم که 20 متر مکعب در ثانیه آب به منطقه می‌رساند.

 

  • تا پایان سال مالچ‌پاشی 5000 هکتار زمین به پایان می‌رسد.

بازدید روحانی از کانون‌های بحرانی ریزگرد

با گذشت سال‌ها از بروز پدیده ریزگرد، بارها این راهکارها و موارد مشابه مطرح شده است اما همچنان بسیاری از مناطق کشور در شرایط بحرانی به سر می برد.

فرارو در گفتگو با  با دکتر مجید رمضانی مهریان متخصص برنامه ریزی محیط زیست و دبیر کارگروه محیط زیست در شبکه ملی جامعه و دانشگاه، به بررسی اثر بخشی راهکارهایی که رئیس جمهور از آن نام بردند، پرداخته است.

رمضانی با بررسی پرسش های مطرح شده با بیان مقدمه‌ای به بررسی راهکارهای محیط زیستی برای مقابله با پدیده گرد و غبار می پردازد.

متن  کامل گفتگوی مفصل فرارو با این کارشناس محیط زیست در ادامه می‌آید:

سال هاست مساله ریزگردها در کشور به یک بحران تبدیل شده است. بارها از سوی دولت راهکارهایی ارائه می شود و کارشناسان مختلف نظرات متفاوتی در مورد برخورد با این پدیده ارائه کردند، اما همچنان شاهد ادامه این بحران و حتی بدتر شدن شرایط هستیم. رئیس جمهور در گفتگوی زنده تلوزیونی اقدامات دولت برای حل این مساله را تشریح کردند و راهکارهایی ارائه دادند. نظر شما در مورد اقدامات و راهکارهای دولت چیست؟

پاسخ پرسش‌ شما را درچند محور پیش خواهم برد. ابتدا به دلایل بروز پدیده گرد و غبار می‌پردازم و با نگاهی به شرایط کشور، یک سری تحلیل‌های اجتماعی را با مباحث محیط زیستی ترکیب می‌کنم، در مساله بعدی پاسخ‌های مدیریتی به وضعیت موجود را بررسی می‌کنم، در انتها به پرسش‌های شما در مورد عیارسنجی سخنان رئیس جمهور در مورد راهکار‌های مقابله با ریزگرد‌ها می‌پردازم. در واقع دو قسمت نخست مقدمه‌ای است تا بتوانیم پرسش‌های انتهایی را پاسخ دهیم.

پدیده گرد و غبار یکی از پیامد‌های بارز بیابان زایی است، البته بیابان زایی پیامد‌های دیگری هم دارد، که یکی از مهم‌ترین آن‌ها بروز پدیده گرد و غبار است.
 

در کشور ما برای این پدیده علت‌های متفاوتی عنوان می‌کنند، مثلا تغییر اقلیم و خشکسالی، خشک شدن تالاب ها، افت شدید منابع آب زیرزمینی، فرسایش خاک، کاهش پوشش گیاهی، افزایش جمعیت و ...

این دلایل در دانشگاه ها، رسانه‌ها و در بین مسئولین عنوان می‌شود.

اما نکته قابل توجه این است که به تقدم و تاخر علت‌هایی که عنوان می‌شود، توجه نمی‌گردد. یعنی بعضی دلایل نسبت به دیگر دلایل، اولویت دارند. بطوریکه می‌توان شبکه‌ای علت و معلولی در بروز این پدیده ترسیم نمود.

این تعدد عوامل سبب شده که هر مقام مسئولی، دلیلی را که به نفع سازمانش باشد، برجسته کند. همین کنش ابزاری مسئولین در مواجهه با مسائل محیط زیستی خود جای تامل دارد.

موضوع دیگر این است که در جامعه دانشگاهی ما مطالعات و نشست‌های زیادی در مورد دلایل پدیده گرد و غبار و بیابان زایی انجام شده است. می‌توانیم از این سلسله تحقیقات علمی به این نتیجه برسیم که اگر بخواهیم یک علت عمده برای پدیده گرد و غبار در کشورمان یا کشور‌های همسایه عنوان بکنیم میتوانیم "مدیریت نادرست منابع آب در سطح منطقه"را نام ببریم.
 
یعنی هم در ایران هم در کشور‌های همسایه اگر بخواهیم اولویت بندی کنیم مدیریت نادرست منابع آب عامل اصلی این پدیده است.

مدیریت نامناسب آب در چند دهه اخیر در ایران و در کشور‌های همسایه باعث خشک شدن تالاب ها، افت شدید منابع آب زیر زمینی ودر نتیجه کاهش سطح پوشش گیاهی، نشست زمین، شوری و فرسایش خاک شده است. همه این‌ها متاثر از مدیریت نادرست منابع آب و معلول آن هستند.

تا اینجا مطالبی که گفتیم تکراری است، اما مساله‌ای که همیشه برای من مطرح بوده، این است که با وجود این همه دانشگاه و متخصص و رشته‌های محیط زیستی و ... چرا این روند نادرست مدیریت آب هنوز اصلاح نشده است و ادامه دارد. این یک سوال کلیدی و اساسی است که باید پاسخ داده شود.

در کشور‌های توسعه یافته رسانه مهم‌ترین نقش را در این مواقع ایفا می‌کند. وقتی مساله‌ای به بیراهه می‌رود، رسانه‌ها درباره آن با افراد مختلف مصاحبه می‌کنند. اطلاعات در عرصه عمومی جامعه توزیع می‌شود. در نتیجه مردم هوشیار می‌شوند و خواست عمومی جلوی اقدامات نادرست را می‌گیرد. ولی در کشور ما این اتفاق هنوز نیافتاده است.

عملکرد رسانه در کشور ما در این زمینه، ضعیف بوده است، حتی در برخی موارد، تاثیر منفی نیز داشته است. مثلا
رسانه ملی ما، تریبون اظهار نظر در مسائل محیط زیستی را به دست افراد محدودی داده است که برخی اصلا تخصص محیط زیستی ندارند
. مثلا آقای کردوانی که متخصص کشاورزی عمومی است، سال‌های پیاپی نظرات تخصصی محیط زیستی در برنامه‌های متعدد صدا و سیما ارائه می‌دهد. چنانکه گویی نظرات ایشان به نقشه راه مدیریت محیط زیست کشور ما تبدیل شده است.

خاطره‌ای برای شما می‌گویم که نمونه‌ای از نظرات کارشناسی ایشان را بیان کنم. بنده در سال ۹۰ در کویر کاشان همراه ایشان در یک گردش علمی بودم؛ آنجا یک بحث علمی مطرح شد و ایشان خیلی قاطعانه گفتند که "ما باید با سدسازی جلوی ورود آب به کویر را بگیریم و از هدر رفت آن جلوگیری کنیم".
 
این جمله را مستقیما از ایشان نقل قول کردم. متاسفانه کسی که این تفکر را دارد، بیش از تمامی متخصصین محیط زیستی ما در رسانه ملی تریبون داشته و در مسائل محیط زیستی اظهار نظر کرده است.

در رسانه نباید فقط از یک کارشناس. استفاده شود؛ باید صاحب نظران مختلف را به رسانه دعوت کنیم تا ایده‌های مختلف را مطرح کنند و مناظره صورت گیرد. ولی صدا و سیما کارشناسی را دعوت می‌کندکه متخصص مبحث نیست. این آسیب شناسی رسانه‌های ماست.

به جرات بگویم اگه بخواهم در بروز این مسئله مخرب محیط زیستی به موردی غیر ازمدیریت نادرست منابع آب و یا حتی فراتر از آن اشاره کنم، می توانم بگویم از پایه همین باور و نگرش نادرست مسئول بروز بحران است: تفکری که می‌گوید «اگر آب وارد کویر، تالاب یا دریاچه شود و یا از مرز کشور خارج شود، هدر رفته است و باید آن را مسدودکنیم!». این تفکری غلط است که توسط افراد غیرمتخصص و کسانی که تفکر سازه‌ای و تکنوکرات داشتند ترویج پیدا کرده است و متاسفانه رسانه هم به این مساله دامن زده است.

الان پروژه‌های مهار آب‌های مرزی در غرب کشور، تحت عنوان سامانه گرمسیری در حال اجرا است. اینطور عنوان می‌شود که این پروژه یکی از موفق‌ترین پروژه‌های کشور است.غافل از اینکه این پروژه یکی از مهم‌ترین اصول محیط زیستی را در نظر نگرفته است و مدیریت محیط زیست باید فراتر از محدودیت‌های مرز سیاسی باشد. ما
باید مساله مدیریت آب را فرامرزی نگاه می‌کردیم
. پرسش من این است:

چگونه می‌خواهیم عراق را از این آب‌های مرزی محروم کنیم و از طرف دیگر با کشور عراق وارد دیپلماسی و مذاکره برای حل بحران بشویم؟ چه طور می‌خواهیم با همکاری دو کشور، کانون‌های بحرانی فرسایش را در کشور عراق مدیریت کنیم؟

در ضمن این تنها یکی از مسائل ناشی از این پروژه‌ها است. برای مثال آب‌های سیلابی که در استان ایلام از مرز ما خارج و وارد کشور عراق می‌شود یک "سیستم همبسته بالا دست - پایین دست"دارد؛ به این صورت که رودخانه‌ای که به دشتی در کشور عراق می‌ریزد، سطح آب زیرزمینی را بالا نگه می‌دارد، پوشش گیاهی را زنده می‌کند و باعث می‌شود که کانون گرد و غبار شکل نگیرد. وقتی ما جلوی حرکت و جریان آب را می‌گیریم، در این سازوکار اکولوژیکی اختلال ایجاد کردیم.

ما با اجرای این پروژه‌ها و با این تفکر که می‌گوید نگذاریم آب از کشور خارج شود،
از سویی کانون‌های گرد و غبار را در مرز‌ر توسعه می‌دهیم و از سوی دیگر می‌خواهیم با عراق وارد مذاکره شویم، این را با هیچ منطقی نمی‌شود توجیه کرد!
جلوگیری از خروج آب از کشور خودش عامل فرسایش بادی و گسترش کانون‌های فرسایش بادی است. اما متاسفانه هنوز این تفکر نادرست در کشور در حال ترویج است.
 

در آبریز‌های بسته داخلی فلات ایران و آبریز بسته دریاچه ارومیه، آبسطحی حین حرکت از بالا دست به سوی پایین دست، در زمین نفود نموده و در نهایت سطح آب زیرزمینی را بالا نگه می‌دارد. وقتی سطح آب زیر زمینی بالا است پوشش گیاهی حفظ می‌شود که خود از بیابان زایی و پیامدهایش جلوگیری می‌کند. در واقعجریان آب سطحی و زیرزمینی، عملکر‌های اکولوژیکی خاصی دارد که به نفع سکونتگاه‌های انسانی است.

غیر از آنچه گفته شد، مسائلی اجتماعی را نیز می‌توان نام برد: وقتی شرکتی می‌خواهد یک سد احداث کند به ارزیاب محیط زیست نیاز دارد. متخصص محیط زیستارزیابی را انجام می‌دهد و می‌بیند این طرح از لحاظ محیط زیستی توجیه نمی‌شود. اما اگر طرح را رد کند، کارفرما هیچ دستمزدی به او نمی‌دهد.
 
نباید حقوق ارزیاب محیط زیست را کارفرمابدهد، سازمان محیط زیست باید صندوقی درست کند و پول را از کارفرما بگیرد و به ارزیاب بپردازد. این‌ها برخی از آسیب‌هایی است که ما در فرآیند مدیریت منابع آب داریم.

این بحث را همین جا می‌بندم و سراغ پاسخ‌های مدیریتی موجود می‌روم. از لحاظ علمی اقدامات و پاسخ‌های مدیریتی به مسئله بیابان زایی را می‌توان در دو دسته اقدامات فوریتی برای بحران پیش آمده و اقدامات مدیریتی بلند مدت برای احیای سرزمین و کنترل بیابان زایی دسته بندی کرد.
 
مثلا مالچ پاشی و اجرای تله‌های رسوب گیر و نهال کاری در کانون‌های بحرانی فرسایش بادی اقداماتی است که در کوتاه مدت ممکن است کارساز باشد. (علت اینکه نهال کاری در کانون‌های بحرانی را کوتاه مدت می‌دانم؛ در ادامه بیان می‌کنم).
 
در سطح منطقه‌ای و کشوری همین اقدامات فوریتیِ کوتاه مدت مورد توجه است. این برنامه ها، طرح‌هایی هستند که در چشم هستند و در کوتاه مدت جواب می‌دهند. همه سیاستمداران و مسئولان بیشتر به این اقدامات تمایل دارند و از اقدامات اصلی مدیریتی غافل می‌مانند. و، اما اقدامات مدیریتی بلند مدت چه چیز‌هایی است؟

احیا و"تعادل بخشی" منابع آب‌های زیر زمینی و احیای تالاب‌ها از طریق افزایش راندمان آبیاری کشاورزی، اصلاح الگوی کشت، کنترل هوشمند برداشت از چاه‌های آب، افزایش راندمان آبیاری و فرهنگ سازی و آگاهی رسانی‌های محیط زیستی و .... مثلا در جنوب کشور یکی از اقدامات مدیریتی بلند مدت احیای تالاب هورالعظیم است که می‌تواند بهترین راهکار مدیریتی باشد، ولی چگونه؟

اولین چیزی که به ذهن مسئولین می‌رسد "انتقال آب میان حوضه‌ای" است، خود این انتقال آب اثرات محیط زیستی دارد که خیلی از آن‌ها غیر قابل پیش بینی است و می‌تواند مسبب مسائلی جدید شود.

در خوزستان حدود ۹۰ درصد آب در کشاورزی مصرف می‌شود. من حتی بدون نگاه به آمار می‌توان به شما اطمینان دهم که مثلا در استان کرمان هم ۹۰ درصد آب در بخش کشاورزی مصرف می‌شود. در حالیکه حدود ۵۰ درصد آن به دلایلی، چون نبود سیستم مکانیزه آبیاری و الگوی نامناسب کشت به هدر می‌رود.

با اصلاح الگوی کشت، توسعه سیستم‌های آبیاری تحت فشار، نصب کنتور‌های هوشمند بر روی چاه ها، تصفیه فاضلاب و ... می‌توان آب ذخیره شده را وارد تالاب‌ها نمود و به احیای منابع آب زیر زمینی کمک کرد. این‌ها اقدامات بلند مدتی هستند که متاسفانه مسئولین ما خیلی کمتر سراغشان می‌روند، چون به اقدامات فوریتی که به چشم بیاید علاقه دارند.
 
مثلا همین
اقداماتی که رئیس جمهور پیشنهاد دادند نیز راهکار‌های کوتاه مدتی است که بدون اجرای اقدامات بلند مدت، هیچکدام جوابگو نیست.
 حالا وارد بخش سوم مصاحبه می‌شویم که بررسی راهکار‌هایی است که آقای روحانی در گفتگو زنده تلوزیونی به آن اشاره کردند.
 
به گفته رئیس جمهور تاکنون 5000 هکتار نهال‌کاری شده و تا پایان سال هم 30 هزار هکتار دیگر هم نهال‌کاری می‌شود. با توجه به مشکل کم آبی و اینکه در سالهای گذشته خبرهایی مبنی بر خشک شدن نهال ها شنیده شد آیا کاشت نهال کارکرد مناسبی دارد؟ و می‌تواند جلوی انتشار ریزگرها را بگیرد؟
بنده از این نوع نهال کاری‌هادر کرمان بازدید میدانی داشته‌ام؛ می‌توانم بگویم که نهال‌کاری در کانون‌های فرسایش بادی موثر است. اگر در این کانون‌ها بتوانیم پوشش درختی ایجاد کنیم مسلما تاثیرگذار است و جلوی بلند شدن گرد و غبار را می گیرد.
 
 
نهال‌کاری در کانون‌های بحرانی ریزگرد
 
ولی درهمان استان کرمان دیدم که نهال‌های کاشته شده بعد از ۵ سال آبیاری رها شده و خشک شده‌اند. وضعیت اینگونه است که درختانی راکه مقاوم به خشکی و شوری هستند- مثل گز و تاغ- می‌کارند و تا ۵ سال آبیاری می‌کنند. بعد با این خیال که ریشه‌ها به آب زیرزمینی رسیده است، آبیاری را متوقف می‌کنند؛ در صورتی که آب زیر زمینی به شدت پایین رفته و درخت‌ها بلافاصله بعد از قطع آبیاری خشک می‌شوند.

پس در کل اگر سطح زیر زمینی به اندازه کافی آب بالا باشد، نهال کاری برای مقابله با گرد و غبار جوابگو است، اما وقتی سطح آب افت کرده باشد، درختان در آن شرایط گرما و خشکی، نهایتا دو یا سه ماه طاقت می‌آورند. در بحث قبلی گفتم نهالکاری اقدام موقت است و دلیل حرفم این است. نهال کاری در صورتی اقدامی بلند مدت است که سطح آب زیرزمینی بالا باشد.
 
اما در بسیاری مناطق مرکزی و جنوب کشور اینگونه نیست. احیا و تعادل بخشی آب زیر زمینی از اقدامات بلند مدت است. اگر اقدامات بلند مدت به ثمر بنشیند نهالکاری هم پاسخگو است. در این صورت عمردرختان طولانی می‌گردد و کم کم اکوسیستم می‌تواند خودش را احیا کند.

آیا کاشت نهال بلافاصله تاثیر خود را روی پدیده ریزگرد خوزستان می‌گذارد؟
خیر. نهال باید آنقدر بزرگ شود که جلوی حرکت شن را بگیرد، نهال به آن کوچکی نمی‌تواند جلوی این پدیده را بگیرد، این فرآیند به چندین سال زمان نیاز دارد.

به گفته روحانی کانالی هم از رود کارون به طول 47 کیلومتر به این منطقه کشیده‌ایم که 20 متر مکعب در ثانیه آب به منطقه می‌رساند. خود این انتقال آب ممکن است اثرات منفی محیط زیستی داشته باشد؟
مطمئنا با این حجم انتقال آباثرات منفی زیست محیطی خواهیم داشت، ولی چون بنده در این زمینه شناختی به منطقه ندارم دقیق نمیتوانم بگویم اثرات آن چه خواهد بود.
 
 
انتقال آب به کانون‌های ریزگرد
 
باید در زمینه مسائل محیط زیستی این طرح مطالعه شود که دوباره معضل جدیدی اضافه نکند، ولی مطمئنم با رویکردی که مدیران و مسئولان ما دارند درصد بالایی از خود این آبی که به آنجا منتقل می‌شود هدر می‌رود.
 
در کشور‌های پیشرفته تکنولوژی‌های جدیدی را می‌آورند که در مناطق آبیاری نهال یک قطره آب هم هدر نرود. مطمئنا این آب در پایین دست و تالاب شادگان مورد نیاز محیط زیست است و ما با این کار ورودی آب به آنجا را کم می‌کنیم و مطمئنا اثرات زیست محیطی خواهد داشت و باید مطالعاتی صورت بگیرد.

تاثیر انتقال آب فقط در زمینه آبرسانی به گیاهان است یا خود جاری شدن آب در منطقه هم می‌تواند مانع بلند شدن ریزگرد‌ها شود؟
بله اینکه خاک مرطوب شود هم کمک می‌کند. ولی نیاز به مطالعه دارد و با چیزی که تصور می‌کنیم متفاوت است.

این انتقال آب ممکن است با کم کردن دبی ورودی کارون به شادگان به نوعی موجب تشدید بلند شدن ریزگرد‌ها شود؟
بله کم شدن حجم آب ورودی به تالاب شادگان خود عامل تشدید گردوغبار محلی است. دقیقا این همان تفکری است که می‌گوید آبی که وارد دریا یا خلیج فارس یا تالاب‌های متصل به خلیج فارس می‌شود، هدر می‌رود. این تفکر اشتباه است و به نظرم مهمترین وظیفه رسانه این است که با این تفکر مقابله کند.

به نظر شما آب مورد نیاز برای آبیاری نهال‌ها را از کدام منبع پایدار باید تامین کرد؟
در هر منطقه‌ای متفاوت است باید منابع آب بررسی شود حتی می‌تواند از تصفیه آب فاضلاب باشد، در حال حاضر این نظر به ذهن من می‌رسد.

در مورد خوزستان پیشنهاد شما چیست؟
از وضعیت تصفیه آب اهواز اطلاع دقیقی ندارم، ولی مطمئنم اگر چند سال آینده انرژی خود را صرف تصفیه فاضلاب و مدیریت بهینه مصرف آب به‌خصوص در بخش کشاورزی کنیم به نتیجه خوبی خواهیم رسید.

به گفته روحانی تا پایان سال مالچ‌پاشی 5000 هکتار زمین به پایان می‌رسد. با توجه به اینکه در این چند سال بارها از اجرای آن سخن گفته شده اما هنوز مشکل ریزگرها را داریم. آیا اصلا تاثیر کوتاه مدت دارد؟ راهکار دیگری برای تثبیت ریزگردها وجود دارد؟
مطمئنا مالچ پاشی تاثیر کوتاه مدت دارد، با توجه به تجربیاتم اگر اصولی که دارد رعایت شودبیش از ۴ یا ۵ سال هم می‌تواند خاک را تثبیت کند. اما در بین روش‌های کوتاه مدت مثلا تله رسوب گیر اگر خوب اجرا شود می‌تواند بهتر از مالچ پاشی باشد. وجود بادگیر‌ها در مناطق کانون فرسایش هم می‌تواند بهتر از مالچ پاشی باشد.
 
مالش پاشی در کرمان
 
با توجه به اینکه مالچ‌ها از فرآورده‌های نفتی است آیا این مالچ پاشی اثرات منفی محیط زیستی دارد؟
مالچ فقط شامل مالچ نفتی نمی‌شود. در کشور مااین نوع مالچ در برابر بیابانزایی مورد استفاده قرار می‌گیرد. نمی‌توانیم به طور قطع بگوییم مواد نفتی مالچ وارد چرخه خاک یا وارد آب زیر زمینی نمی‌شود. برخی مقالات این موضوع را (نفوذ مواد مضر به چرخه‌های آب و خاک) بررسی کرده و نتوانسته‌اند آن‌را اثبات کنند.
 
اثری که مالچ نفتی در کوتاه مدت برای تثبیت خاک دارد، یک اقدام فوریتی است نه اقدامی پایدار. مثلا در یک منطقه از استان کرمان شن‌های روان نخل‌های ۵ تا ۱۰ متری را دفن کرده اند، در چنین شرایطی مالچ پاشی لازم است. یا مثلا درختان کهور خشک شده است. چون سطح آب زیر زمینی آنقدر پایین رفته است که دیگر ریشه درختان کهوربه آب نمی‌رسد.
 
در شرایط نابود شدن این درختان که موجب تثبیت خاک بودند، مالچ پاشی و ایجاد تله رسوب گیر می‌تواند مثمر ثمر باشد. البته ایجاد تله رسوب گیردر کوتاه مدت بهتر از نهال کاری جوابمی دهد. اما در بلند مدت اگر سطح آب زیر زمینی بالا باشد نهال کاری بهتر است. بستگی به شرایط منطقه دارد.

آقای کردوانی به جای مالچ پاشی، پخش کردن ریگ را در مناطق کانون بحران پیشنهاد کرده اند، تحلیل شما چیست؟
ایشان در مورد دریاچه ارومیه هم گفته بودند بگذاریم دریاچه خشک بشود، سپس نمک را برداشت کنیم و به جای نمک هم ریگ بریزیم و آنجارا بهمنطقه‌ای برای بازدید تبدیل کنیم.
 
پخش کردن ریگ (که البته تاکنون انجام نشده و در این زمینه تجربه‌ای نداریم و نیاز به مطالعه دارد) به جای مالچ نفتی همان ماهیت اقدامات فوریتی و کوتاه مدت را دارد یعنی این هم نوعی مالچ پاشی است فقط به جای مالچ از ریگ استفاده کرده‌ایم چه بسا همان عملکرد مالچ نفتی را هم نداشته باشد.

یعنی به نظر شما این مساحت بالا امکان پذیر نیست یا کلا از لحاظ علمی این مساله تایید نمی‌شود؟
مسلماً درباره کارآیی این روش عدم قطعیت وجود دارد چرا که آزمایشی در این زمینه صورت نپذیرفته است. علاوه بر این امکان‌پذیر بودن آن از لحاظ اقتصادی و اثرات محیط‌زیستی آن و دستورالعمل انجام آن مورد تردید است.
ارسال نظرات
ناشناس
۱۲:۲۴ - ۱۳۹۶/۱۱/۲۱
این کارشناس محترم تمام قد مخالف آفای کردوانی بوده ولی مشکل مملکت ما نبود مدیریت صحیح و جایگزینی حرف به جای عمل است
ناشناس
۰۶:۰۲ - ۱۳۹۶/۱۱/۲۱
سال ها بی توجهی دولت ها به سازمان محیط زیست و با مدیریت راننده کامیون و دکتر معتاد این سازمان تبدیل شده به یک دکور اداری و به قول ریس FAO این مرده های متحرک سازمان محیط زیست نه انکیزه کاری دارند و نه معلومات لازم . انها میبایستی اول برای سازمان اعتبار سازی کنند و بعد این ادها ها را بکنند .