صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۴۰۶۰۸
امیر محبیان در گفتگو با فرارو پاسخ داد: وقتی راه سیاست بسته است چه باید کرد؟
فرارو در ادامه به یکی از راه‌های نشستن بر کرسی‌های مدیریتی می‌پردازد. راهی که در ادامه معرفی می‌کنیم جدا از راه و روش‌های مرسوم است و با آن بهتر می‌توان به رویای سیاست‌مدار شدن نزدیک شد. البته قصد نداریم در این مطلب مثل بعضی دوره‌های کلیشه‌ای موفقیت بگوییم: هر روز صبح که از خواب بلند می‌شوی 10 بار بگو من می توانم. ما فقط روایت می‌کنیم. آخرش خودتان قضاوت کنید.
تاریخ انتشار: ۱۱:۱۲ - ۰۲ دی ۱۳۹۶
 
 
فرارو- «من یک جوانم. می‌خواهم فعالیت کنم. می‌‌خواهم در روند تصمیم‌گیری‌های کشورم نقش داشته باشم. من تنها یکی از میلیون‌ها جوان ایرانی‌ام. گذشته‌ها زندگی راحت‌تر بود. آدم حتی می‌توانست مدیر شود. مدیر شدن هم خیلی راحت تر از این حرفها بود. وقتی از دانشگاه خارج شدم، خانواده‌ام به من گفت برو کار کن و برای خودت کسی شو. اما من هم مثل خیلی‌های دیگر یک کلمه برای جواب دادن داشتم: «نمی گذارند.» این «نمی‌‌گذارند» را فقط ما جامعه جوان و تحصیل‌کرده نمی‌گوییم. حتی کسانی هم که خودشان ممکن است در مانع تراشی برای ما نقشی داشته باشند هم می‌گویند. البته ادبیات آنها فرق می‌کند. مثلا می‌گویند «ما کی باید به جوانان‌مان اعتماد کنیم؟»، «سن مدیریتی کشور پیر شده است؟» و یا «ما چه برنامه ای برای فارغ‌التحصیلان دانشگاهی‌مان داریم؟» اما من به جز شغل، منزلت اجتماعی هم قابل قبولی هم می‌خواهم. نمی خواهم ببینم این دیگران هستند که برای من تصمیم می‌گیرند و من در مقابل باید فرمانشان را اجرا کنم. اصلا چرا من نباید سیاست‌مدار باشم؟ مگر من از سیاسیون ما که دکمه یقه دیپلمات می‌بندند چه چیزی کمتر دارم؟» وقتی پای صحبت جوانان می‌نشینیم شاید همه این جملات را از زبان آنها نشنویم اما حداقل بخشی از آنها عین چیزی است که به آن باور دارند. بخشی از آنها ممکن است به خاطر اندوخته خانواده‌ یا مغازه پدر دست خود را بند کنند و در مقابل خواب و رویاهای مدیریت و سیاستمدار شدن را کنار بگذارند. اما همین امکانات حداقلی برای همه فراهم نیست. در ایام انتخابات، کاندیداها می‌آیند و می‌گویند جوان بیچاره برای یک وام کوچک باید ماه‌ها انتظار بکشد و در صف بایستد. اما سوال اینجاست. واقعا هیچ راه دیگری برای جوان وجود ندارد؟ پس کسانی که در گوشه و کنار‌مان دیده‌ایم که بعد از یکی دو سال توانسته اند راه موفقیت را طی کنند که بوده اند و چه کرده اند؟  
 
بیایید کارآفرین شوید
کلمه استارت‌آپ را تا به حال شنیده‌اید؟ معادل فارسی‌اش را شرکت نوپا ترجمه کرده‌اند. نه! اشتباه نکنید. نمی‌خواهیم بگوییم بیایید با دست خالی یک دفتر در یکی از برج‌های خیابان جردن اجاره کنید. استارت‌آپ در آغاز کارش هیچ چیزی جز یک ایده خلاقانه ندارد. علاوه بر آن یکی دو نفر هم می‌خواهد که اهل آستین بالا زدن باشند. وقتی این دو مورد را داشته باشید خود به خود می‌توانید یک سرمایه‌گذار هم پیدا کنید. البته به ایده شما هم بستگی دارد. ممکن است شما ایده‌ای داشته باشید که با کمی شکستن قلک و پس‌انداز بتواند از پس آن بر بیایید. بعضی از ما از پدران خود زیاد شنیده ایم که از صفر شروع کرده اند؛ صفرِ صفر. یعنی حتی روزی کار هم بلد نبودند. برای همین به عنوان یک کارگر در یک کارگاه نجاری کار را شروع کردند. بعد از مدتی هم با یکی دو کارگر دیگر تصمیم گرفتند بشوند آقای خود. استارت‌آپ هم چیزی در همین مایه هاست. با این تفاوت که با فناوری‌های روز هم درگیرند. بخشی از پروژه استارت‌آپی همین گوشی‌ها و اینترنتی است که در گوشی‌ همه ما وجود دارد. در واقع استارآپ یعنی کارآفرینی به شکل نوین.  
 
استارت‌آپ و جامعه مدنی  
زاویه دیگری که می توان از آن به استارت‌آپ‌‌ها نگاه کرد، این است که خیلی نیازی به دولت ندارد. در واقع کسب و کار استارت‌آپی خودش می‌تواند ذیل جامعه مدنی تعریف شود. آنجایی که مردم بدون نیاز به دولت کارآفرینی می‌کنند. وقتی استارت‌آپی به موفقیت می‌رسد، یک مدیر به جامعه معرفی می‌شود؛ مدیری که روی پای خود ایستاده و بدون نیاز به حمایت دولت و تنها با سرمایه‌گذاری بخش خصوصی سری در بین سرها در‌می‌آورد. واقعیت این است که وقتی شما هم نمونه‌های مدیران استارت‌آپی مشهور جهان را جستجو می‌کنید، وسوسه می‌شوید که همین حالا کارتان را رها کنید و بروید سراغ پیاده کردن ایده‌هایتان. شاید هیچ کس فکر نمی‌کرد مارک زاکربرگ که به خاطر راه اندازی شبکه فیس بوک حالا یکی از مشهورترین افراد جهان است ایده خود را با چند هم اتاقی اش پیاده کرد. اگر هم به نمونه‌های موفق وطنی این استارت‌آپ‌ها را نگاه کنید می‌بینید بیشتر از جوانانی که در جست‌وجوی یک جایگاه سیاسی در احزاب رفت و آمد داشته اند، توانسته‌اند عرصه‌های مدیریتی را فتح‌ کنند. چه بسا اصلا فعالیت اقتصادی، سیاسی‌ترین کار ممکن در روزگار ما باشد. به هرحال برای سیاستمدار شدن که حتما نباید علوم سیاسی خواند و مدیر یک تشکیلات سیاسی دانشجویی شد.  
 
 

در حوزه استارت‌آپ هرکس توانمندتر باشد موفق‌تر می‌شود
درباره این موضوعات و بسته بودن راه‌های قدیمی برای جوانان به عرصه‌های مدیریتی و سیاسی امیر محبیان، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل سیاسی با فرارو به گفت و گو نشسته است. او می‌گوید: حضور جوانان در حوزه مدیریت دو معنا دارد. یکی حوزه مدیریت دولتی و دیگری حوزه مدیریت خصوصی است. این استاد دانشگاه معتقد است با توجه به فضای رقابت اقتصادی که در حوزه بازرگانی و تجارت خصوصی وجود دارد، جوانان در مدیریت خصوصی بسیار موفق بوده اند. اکنون استارت‌آپ‌های زیادی که توسط جوانان طراحی شده است توانسته‌اند به موفقیت‌های کلان برسند و در عین حال اشتغال‌زا هم باشند. فعالیت خصوصی مکانیسم خاص خود را دارد و هرکس هرچقدر توانایی داشته باشد در این حوزه می تواند موفق تر باشد. طبیعتا جوانان به خاطر ایده های نو و انرژی زیاد خود نه تنها مورد استفاده قرار می گیرند بلکه نقش حساسی را ایفا می کنند.  
 
مدیریت دولتی بیشتر رابطه را در خود نگه می دارد  
محبیان در مقابل فضای حاکم بر مدیریت دولتی را متفاوت می‌داند. او می گوید: در ایران متاسفانه مدیریت دولتی به دلیل اینکه به یک مفهوم مدیریت کسب درآمد  یا بهره وری نیست و عمدتا مدیریت توزیع بودجه و درآمد است  در چنین فضایی نیاز به شایستگی و قوه ابتکار و خلاقیت بالا  وجود ندارد. از اینرو؛ این گونه نبوده است که فرد بر حسب توانایی خود در این عرصه رشد کند تا اگر موفق باشد او را نگه دارند و در غیر این‌صورت او را کنار  بگذارند. این استاد دانشگاه معتقد است در فضای مدیریت دولتی به جای شایستگی، متاسفانه بیشتر روابط افراد را در جای خود نگه می‌دارد. او ادامه می دهد: کسانی هم که در این مناصب قرار می گیرند، تمایل زیادی برای خروج از این حوزه ندارند. یکی از دلایل این است که اساسا افراد کارآمد و پرتوان عمدتا در بخش خصوصی جذب می شوند. عمده افرادی هم که باقی می مانند کسانی هستند که توانایی جذب سرمایه را ندارند. بنابراین اگر بعضی از این افراد در حوزه مدیریت دولتی نباشند، امکان رشد فوق‌العاده ای هم ندارند. حتی اگر افرادی در حوزه کاری مدیران دولتی موفق عمل کنند ممکن است او را رقیب تلقی کنند و سعی کنند او را به شکلی از میدان به در کنند. اما اگر آنچنان که در دنیا رایج است ملاک مدیریت دولتی کارآمدی باشد، بسیاری از مدیرانی که سال‌های سال بر کرسی های وزارت و مدیریت تکیه زده اند از میدان به در خواهند رفت. اما چون کارآمدی ملاک نیست، هرکسی که موفق تر عمل کند فعالیت او بیشتر زیر ذره بین قرار می گیرد و حتی زیر سئوال می رود.
 
این کارشناس مسائل سیاسی در ارتباط با فضای سیاسی نیز معتقد است: ما در حوزه سیاست هم می توانیم دو نوع مدیر داشته باشیم. یک سری از مدیرانی که در یک فرآیند رشد طبیعی از پایین ترین سطوح یعنی توده مردم آموزش‌های سیاسی و حزبی می‌بینند و با رشد تدریجی می توانند مدیریت سیاسی را در همه سطوح آن لمس کنند. در نهایت هم به سطوح بالاتر می رسند. آن‌ها یاد می گیرند که یک تشکیلات سیاسی برای بقای خود به انرژی جوان نیاز دارد. بنابراین مکانیسم رشد یا پلکان رشد را زیر پای نسل جوان می گذارند. چون احزاب و جریانات سیاسی بدون جوانان می میرند. در مقابل بخش عمده ای از سیاسیون ما در مقطعی به وجود آمدند و رشد کردند که هیچ سدی مقابل آنها نبوده است. آنها خود جوانانی بوده اند که جهش پیدا کرده اند و با قرار گرفتن در موقعیت های خوب نردبان را از جلوی پای دیگران برداشته و اجازه رشد به آنها نداده اند. بنابراین هم تشکل های آنها دچار فرسودگی و پیری می شود و یا اینکه بدون اتکا به قدرت،  توانمندی لازم را برای حفظ بقای خود ندارد. وقتی هم که کنار می روند هیچ جایگزینی برای خود آماده نکرده اند. این استاد دانشگاه ‌می‌گوید: بنابراین مکانیسم درست این است که اولا تا جایی که ممکن است، روحیه رقابت پذیر و کارآمد بخش خصوصی را در بخش دولتی تزریق کنیم و اگر کسی کارآمد بود او را نگه داریم و اگر ناکارآمد باشد او را کنار بگذاریم. در این حالت مکانیسم از بقا به تلاش برای رشد تغییر پیدا می کند. یعنی فرد برای بقای خود دیگران را حذف نمی کند بلکه یک رقابت مثبتی شکل می گیرد.  
 
به اعتقاد محبیان، تا زمانی که در حوزه فعالیت سیاسی فعالیت ها به صورت حزبی درنیاید و رقابت‌ها جدی و بر اساس  political marketing (بازاریابی سیاسی) نباشد، افراد یک بازار را منحصر به خود تلقی می کنند و به هیچ کس اجازه رشد نمی دهند. برای همین است که علی رغم آنکه ایرادهای نظام حزبی را می دانیم بر ضرورت وجود نظام حزبی تاکید می کنیم. یک نظام حزبی حداقل نردبانی در توده مردم برای رسیدن به صدر قدرت است. هر چند افراد اعم از آنکه صادق باشند یا ناصادق  می توانند از این نردبان بالا بروند، اما در عین حال این فرصت برای کسانی که صلاحیت و توان‌مندی دارند هم وجود دارد. به خاطر یک خار نباید هزار گل را کنار گذاشت.
 
استارت‌آپ در سیاست هم باید شکل بگیرد
این فعال سیاسی معتقد است در حوزه سیاست هم باید مثل حوزه اقتصاد استارت‌آپ‌های سیاسی شکل بگیرد. محبیان می‌گوید: استارت آپ زمانی که شکل می‌گیرد یک ایده به همراه مقداری انرژی است که امکان حفظ و تحقق بخشیدن به یک ایده خود را ندارد. به این ترتیب به سرمایه ای برای تقویت شدن نیاز دارد. برای همین جاهایی هستند که کار سرمایه گذاری را برعهده می گیرند. accelator ها (یا شتاب دهنده ها و تقویت‌کننده‌ها) کانون هایی هستند که با مقداری سرمایه گذاری بر روی این استارت آپ‌ها، آنها را از مرحله ایده به مرحله تولید تبدیل می کنند و بخشی از سهام بین 10 تا 20 درصد را برای خود برمی دارند. این  تقویت‌کننده‌ها یا در حوزه سیاسی ما وجود ندارد و یا اگر هست آشکار نیست و پنهان عمل می کند. برای همین است که ما می بینیم که بسیاری از جوانان ایده های بسیار خوبی طرح می کنند اما احزاب ما از آنها حمایت نمی کند. اگر هم بخواهند حمایت کنند مکانیسم ارباب و برده را پیاده می‌کنند یعنی از ایده جوانان استفاده می کنند اما جوانان را کنار می گذارند. این در حالی است که در استارآپ  های اقتصادی accelator ها بخشی کم از سهام را برعهده می گیرند و مابقی آن را به صاحب ایده برمی‌گردانند. به این ترتیب افراد در سیاست یا رشد نمی‌کنند و یا با گذشت زمان دچار سرخوردگی می شوند.  
 
محبیان در پایان تاکید می‌کند: فراموش نکنیم که بین نظام رقابت اقتصادی و نظام رقابت سیاسی مکانیسم ها و قوانین ثابت و مشخصی حاکم است. همین ها که در اقتصاد باعث فعالیت و رشد می شود در سیاست هم وجود دارد. شما تا زمانی که یک نظام اقتصادی باز نداشته باشید، فضای سیاسی باز هم نخواهید داشت. در نظام سیاسی باز است که امکان رقابت وجود دارد و هرکس که توانمند تر باشد رشد می کند.  اما در یک نظام بسته یعنی بازار منحصر به کارتل‌های خاص طبیعتا هیچ کس نمی تواند رشد کند. به همین خاطر یک سری از نیروهایی که صاحب سرمایه هستند در آنجا حضور پیدا می کنند و بازار را منحصر به خود می کنند. در حوزه سیاست هم همین وضعیت وجود دارد. لذا به نظر می رسد که یک بازسازی در حوزه سیاست در چارچوب روش های موفق اقتصادی باید در پیش گرفته شود. امروز بحران جامعه ما بحران کارآمدی است. ما سطح منابع انسانی و اقتصادی‌‌مان بسیار بالاست و توانمندی‌های خوبی در سطح جهانی داریم. اما نظام مدیریت اجرایی ما و اساسا روش های بروکراتیکی که ما به کار می گیریم بسیار فرسوده، غیرکارآمد و نابود گر  استعدادهای جدید است.

ارسال نظرات
ناشناس
۱۳:۳۲ - ۱۳۹۶/۱۰/۰۲
باید بیایبن دم انتخابات تو ستاد ما اصلاح طلبا و پارچه رنگی آویزون کنید به خودتون بچرخید تو شهر بزن و برقص به پا کنید شاید در سرونوشت خود اتفاق جدیدی را تکرار کنید
ناشناس
۱۲:۵۴ - ۱۳۹۶/۱۰/۰۲
دوباره توهم زدید؟