مرد بقال که در جریان رابطهای شیطانی با یک زن در پارکینگ ساختمانی مسکونی مرتکب جنایت شده بود، با پرداخت 180 میلیون تومان از اولیای دم رضایت گرفت و از قصاص رهایی یافت.
به گزارش ایران، روز 13 مهر ماه سال 89 جسد زنی ناشناس در پارکینگ ساختمانی واقع در محدوده غرب تهران پیدا شد؛از آنجا که هیچ یک ساکنان محلی مقتول را نمیشناختند مأموران با بررسی دوربینهای مداربسته سرنخی از قاتل به دست آوردند و سرانجام پس از 6 ماه مردی که در فرحزاد مغازه کوچکی داشت به اتهام قتل دستگیر شد.
متهم در بازجوییها به افسر پرونده گفت: آن روز مقتول به مغازهام آمد و گفت که میخواهد به میدان آزادی برود و از من خواست که مسیر را به او نشان دهم. به او راه را نشان دادم اما خودش دوباره بعد از مدت کوتاهی به محل برگشت و یک بار دیگر از من آدرس خواست اما این بار صحبتش را طولانی کرد و پرسید کسی را نمیشناسم که یک کارگر بخواهد؟ من به او نشانی جایی را دادم اما دیدم پیاده است و گفتم بیا خودم سوارت کنم و به محلی که میخواهی ببرمت، اما در آنجا کسی نبود.
وقتی میخواستیم برگردیم من که خلوتی ساختمان وسوسهام کرده بود در آسانسور به جای دکمه همکف، پارکینگ را زدم. او که ترسیده بود خواست مقاومت کند که روی زمین افتاد و من با پا ضربهای به سرش زدم. قصد کشتن اش را نداشتم اما دیدم نفس نمیکشد و فرار کردم.
با این اعترافات، پرونده در شعبه دهم دادگاه کیفری به ریاست قاضی قربانزاده و قاضی غفاری، مستشار دادگاه مورد رسیدگی قرار گرفت و قضات، بقال قاتل را به قصاص محکوم کردند.
با توجه به اینکه متهم توانست با پرداخت 180 میلیون تومان رضایت خانواده مقتول را بگیرد، پرونده صبح دیروز از جنبه عمومی جرم مورد رسیدگی قرار گرفت و قضات شعبه دهم با توجه به ابراز پشیمانی متهم، او را از جنبه عمومی جرم به اتهام اخلال در نظم عمومی به 7 سال و سه ماه حبس محکوم کردند. به این ترتیب این مرد با احتساب سالهایی که در زندان گذرانده بزودی آزاد می شود.
می دونم الان یه سری میان میگن اعدام نه یا حبس ابد خیلی بی رحمانست اما امیدوارم درک کنید که حس ناامنی که خانمهادر ایران با اون زندگی می کنن چقدر آزاردهندست
حالا این وسط یکی هم مرده! خب مرده که مرده - میخواست نمیره
البته کلا به نظر من آدم ها گاهی دوست دارند برای بیشتر دیده شدن یا حتی اظهار دانایی، صرفا با هر چیزی مخالفت کنند.