صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۳۸۸۹۵
تاریخ انتشار: ۱۷:۳۸ - ۱۲ آذر ۱۳۹۶
دکتر سعید صادقیه اهری*؛ چند هفته پیش گرامیداشت روزجهانی کودک بود و کشور‌ها به فراخور درک و تلقی خودشان از اهمیت دوران کودکی برنامه هایی را برای این روز تدارک دیدند البته توجه یا بی‌توجهی به اهمیت دوران کودکی در هر کشور را با برنامه‌های ملی و بخشی که برای این کودکان برنامه ریزی و اجرا می‌کنند بهتر می‌توان تحلیل کرد.

بخش مهم و قابل توجه عمر کودک ایران امروزی در مدارس و آموزشگاه‌های دولتی و خصوصی طی می‌شود. مدارسی که قرار بود انسانهای شاداب و فکور و سالم تربیت کند، ولی با قطعیت می‌توان گفت که امروز در فضاهای آموزشی ایران برنامه‌های در جریان است که از این هدف متعالی فرسنگ‌ها فاصله دارد و محصول ان انسانهای سالم، شاداب، دوست‌دار مطالعه، اهل تفکر و اندیشیدن نیست. 

به عنوان عضو هیأت علمی دانشگاه، بعد از سال‌ها عضویت در انجمن اولیا مدارس، وقتی آزمون‌های غیر استاندارد و عجیب و غریب موسسات کمک اموزشی خصوصی که این روز‌ها مثل خوره بجان ملت افتاده‌اند را می‌بینم دلم به حال این کودکان و جوانان می‌سوزد که عمر گرانقدر انان صرف چه مطالب بیهوده‌ای می‌گردد. حال آن‌که کشورهایی که پیشینه آن‌ها بسیار از ما عقب‌تر است چنان اصلاحاتی در نظام آموزش و پرورش خود ایجاد کرده‌اند که انسانهای فکور؛ اهل انصاف و گفتگو، شاداب و سالم، عاشق مطالعه و مهمتر از همه سالم را به جامعه تحویل می‌دهند. 

امروزه با سیاستگذاری‌های غلط در نظام آموزش و پرورش، عملا مدارس و خانه‌های ملت به تصرف مافیای موسسات کمک آموزشی و تست زنی در امده و آن‌ها بی‌رحمانه به جنگ روح و روان کودکان برخواسته و آتش بر مهمترین سرمایه‌های کشور که همان نیرو‌های انسانی اینده هستند می‌زنند. 

امروزه هزینه‌های که این موسسات به خانواده‌ها تحمیل می‌کنند می‌تواند جز هزینه‌های کمرشکن برای بسیاری از خانواده‌ها باشد. این موسسات در فضای مناسبی که سیاست‌گذارن اموزش و پرورش برای ان‌ها فراهم کرده‌اند، کار را تا بدانجا پیش برده‌اند که برای کودک اول ابتدایی بدون این‌که حروف الفبا را تا اخر خوانده باشد کتاب‌های مختلف تست‌زنی اماده و روانه بازار می‌کنند و هر دانش اموز ایرانی در میان تلی از کتاب‌های کمک اموزشی که معلوم نیست چگونه و با چه مجوزی منتشر می‌شود سردرگم و بیچاره اند. 

خانواده‌ها، کودکان و نوجوانان این سر زمین ناخوداگاه در دام مسیری می‌افتند که چند موسسه بظاهر اموزشی برای سرمایه‌های این سرزمین تعیین کرده‌اند.

مسولین اموزش و پرورش هم دل خوش کرده‌اند به سند بنیادین تحول در نظام اموزش و پرورش، ولی آن‌چیزی که جریان دارد جو اموزشی عجیب و غریب با هزاران کتاب کمک آموزشی و امتحان‌های تستی غیر ضروری و متلاشی‌کننده شخصیت و روح و روان کودکان است. مدرسه و کلاس و فضای خانواده‌ها امروز به شکنجه‌گاه کودکان این سرزمین تبدیل کرده‌است. 

اثار چنین جو و شرایطی را در خودکشی ۱۳ دانش اموز در مقاطع دانش اموزی در سال تحصیلی ۹۵ و مراجعین بیشمار مراکز مشاوره روانی در سال‌های پیش شاهد بودیم. دریغا که گوش مسئولین اموزش و پرورش به زنگ‌های خطر اجتماعی بدهکار نیست. 

حداکثر کاری که می‌کنند مخالفت با این سیاست‌ها در کلام است و اقدام عملی برای بهبود شیوه‌های ارزشیابی و بهبود جو اموزشی مدارس بر نمی‌دارند، در حالی‌که سال‌های مدیدی است نظام‌های پیشرفته اموزش و پرورش در دنیا هدف‌های بسیار متعالی مانند انسان دوستی، دوستی با طبیعت، هنر گفتگو، مشارکت اجتماعی، انصاف و اشنایی با مهارت‌های زندگی و در نهایت کشف و به فعلیت رساندن استعداد‌های شهروندان را بوِیژه برای مقاطع ابتدایی در نظر گرفته اند. 

راه‌حل این موضوع سخت نیست کافی است مدیران اموزش و پرورش دایره مشاورین خود برای سیاست‌گذاری در دستگاه استراتژیکی مانند اموزش و پرورش را قدری وسیعتر کرده و چشم خود را بر اتفاقات مدارس و موسسات آموزشی و کمک آموزشی باز کنند و همچنین بپرسند کشورهای مانند فنلاند و .. که اصلاحات خوبی را در نظام آموزش و پررش خود داده‌اند چه کرده‌اند. 

*دانشیار گروه پزشکی اجتماعی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل
ارسال نظرات