صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۳۴۷۰۷
تاریخ انتشار: ۰۹:۱۵ - ۰۹ آبان ۱۳۹۶
یک رفتگر پاکدست کرجی که سه بار کیف‌های حاوی طلا و میلیون‌ها تومان پول نقد را یافته و آنها را بدون هیچ چشمداشتی به صاحبانش برگردانده بود، در پی اخراج از محل کار و به دلیل مصدومیت شدید ناشی از برق‌گرفتگی، بدون هیچ حمایتی خانه‌نشین شد تا اینکه سرانجام با شکایت صاحبخانه‌اش و به علت ناتوانی در پرداخت اجاره‌خانه و هزینه‌های درمان، به زندان افتاد.

«ایران» با این مقدمه نوشت: با دیدن کیف پر از پول لحظه‌ای تردید نمی‌کند و دست ودلش هم نمی‌لرزد. احساسی که با پیدا کردن یک کیف پر از طلا و جواهرات دارد همان احساسی است که مدتی قبل در پیدا کردن کیف پرپول دیگری داشت. بی‌تردید این بار هم دستش با دلش همراه است و تصمیمش یکی است. شاید همین اطمینان قلبی، آزمون انسانیت او را سخت‌تر می‌کند. تا هر بار، بیداری طبع بلندش را محک بزند اما حجت این مرد با دلش تمام شده است. به همه نداشته‌هایش نه گفته تا انسانیتش را به حراج نگذارد و باز هم بی‌هیچ تردیدی از آزمایش‌های سخت زندگی سربلند بیرون آید.

جعفر، اهل روستای «قیطول» زنجان است اما مردم کرج او را به نام رفتگر پاکدست می‌شناسند؛ رفتگری که سه بار در معرض آزمون‌های بزرگی قرار گرفته اما تنها یک ماه پس از صدور تقدیرنامه شهرداری، زخم بی‌مهری و قدرنشناسی‌ها قامت خسته‌اش را خم کرده است. درد این زخم‌ها وقتی به استخوان رسید که سردی دستبند بر دست‌های خسته رفتگر نیمه‌شب‌های کرج نشست. کارگر پیمانکار و وظیفه‌شناس، به علت عقب‌افتادن ۲۱ ماه حقوق و ناتوانی در پرداخت اجاره‌خانه‌اش، سرانجام با وجود تلاش‌های بی‌ثمر قاضی اجرای احکام و به خاطر پافشاری صاحبخانه بازداشت و روانه زندان شد.

صبر و ثروت به داشتن مال نیست

جعفر که همه مدارکش را همراه دارد، با لهجه آذری می‌گوید: سه بار کیف مردم را پیدا کرده‌ام. نخستین بار ۳۰ میلیون تومان داخل یک کیف بود که به ۱۱۰ زنگ زدم وکیف را تحویل دادم. دومین بار یک کیف با ۷۰ میلیون تومان پول نقد پیدا کردم که موضوع را به رئیس پاسگاه کلاک خبر دادم. سومین بار هم کیفی حاوی ۳۰۰ میلیون تومان پول نقد و مقدار زیادی طلا و جواهرات پیدا کردم که متعلق به مردی طلافروش در شمال تهران بود.

در حالی که غم غریبی در نگاه رفتگر پاکدست موج می‌زند، با غصه می‌گوید: ساعت ۵ صبح خانمی دو پرس غذا برایم آورد. در آن حوالی سه مرد کارتن‌خواب کنار ساختمانی مخروبه پناه گرفته بودند که من هر وقت نان یا غذایی داشتم برایشان کنار دیوار می‌گذاشتم. در تاریک و روشن هوا به طرف ساختمان مخروبه می‌رفتم که چشمم به کیف بزرگی افتاد. جارو را کنار گذاشتم و کیف را برداشتم اما خیلی سنگین بود. در کیف را که باز کردم مانند جعبه ابزار در هر قفسه‌اش طلا و جواهرات مختلفی برق می‌زد و ته کیف هم دسته‌های تراول‌چک بود. همان موقع موضوع را تلفنی به سرکارگر خبر دادم و از ترس اینکه مبادا کیف پیدا شده کسی را وسوسه کند، خیلی سریع با کلانتری محل تماس گرفتم. چند روز بعد مردی میانسال با خودرویی گرانقیمت به همان محل پیدا شدن کیف آمد و سراغم را گرفت که حدس زدم صاحب کیف است.

رفتگر پاکدست با یادآوری خاطرات آن روز می‌گوید: مسئولان شهرداری پس از دریافت این خبر، مراسمی ترتیب دادند و از من با ۱۰۰ هزار تومان هدیه تقدیر کردند. مدیرانم هم با من عکس‌هایی یادگاری گرفتند اما افسوس که یک ماه بعد ورق برگشت و دیگر کسی جواب تلفن‌هایم را نداد.

حادثه برق‌گرفتگی

جعفر که چهره‌اش به زردی نشسته با بغضی خفته در گلو ادامه داد: ساعت ۸ صبح ۱۸ مهر ۹۴ بود که مثل همیشه در حال جارو کردن خیابانی در منطقه کلاک بودم که متوجه شدم طوفان شدید شب گذشته درختی را شکسته و افتادن درخت در کانال آب، جریان جوی آب را بسته. اصلا متوجه نشدم سیم برقی که لابلای شاخ و برگ درخت بوده پاره شده است. دیگر چیزی به خاطر ندارم و وقتی به هوش آمدم در اورژانس بیمارستان مدنی با سوختگی و شکستگی شدید اعضای بدنم، درد می‌کشیدم. همانجا بود که شنیدم دچار برق‌گرفتگی شده‌ام و اهالی محل و دیگر رفتگران من را به بیمارستان منتقل کرده‌اند.

تهدید کارفرما

رفتگر مصدوم با صدایی بغض‌آلود ادامه داد: روزهای سخت و پر درد و رنجی را پشت سر گذاشتم. همسرم ناچار شد ودیعه مسکن را از صاحبخانه پس بگیرد تا هزینه جراحی شکستگی دست، کتف و سرم را تأمین کند اما شهرداری و شرکت پیمانکار که با رفتگران قرارداد یک ماهه دارند از قبول مسئولیت و پرداخت هزینه‌هایم خودداری کردند. در چنین شرایطی روزگار من که در بستر بیماری بودم، با همسر و دو فرزندم به سختی می‌گذشت. کسی حاضر به پاسخگویی یا پرداخت هزینه‌های درمانم نبود. طوری با من برخورد می‌کردند که انگار اصلا مرا نمی‌شناسند و همین یک ماه قبل نبود که با من عکس یادگاری می‌گرفتند و ... . به همین دلیل پس از بهبود نسبی ناچار به شکایت شدم اما به محض اینکه به قانون پناه بردم شرکت پیمانکار، برادرانم و دامادمان را تهدید به اخراج کردند. بعد هم در حالی که آنها نیز همانند من رفتگر، مستأجر و عیالوار بودند هر سه نفر در یک روز اخراج شدند.

پرونده رفتگر کرجی در پیچ و خم قضایی

کارشناس رسمی دادگستری در رشته حوادث ناشی از کار در بازدید و بررسی محل حادثه اعلام کرد که کارفرما به‌دلیل تجهیزنکردن کارگر حادثه‌دیده به وسایل ایمنی و حفاظت فردی مانند کفش مناسب، دستکش، کلاه و نیز اعمال‌نکردن نظارت‌های مؤثر در نحوه انجام صحیح کار به میزان ۱۰۰ درصد مقصر است اما با وجود مصدومیت شدید رفتگر شهرداری و نبود امکان پیگیری شکایتش، با اعتراض کارفرما در هیأت‌های اول و دوم کارشناسی این میزان تا ۵۰ درصد کاهش یافت و شاکی برای رسیدگی به موضوع در کمیسیون ۷ نفره مجبور بود ۳ میلیون تومان هزینه کارشناسی پرداخت کند.

در چنین شرایطی رفتگر کرجی ودیعه مسکن را برای هزینه‌های جراحی از صاحبخانه‌اش پس گرفت و قرار گذاشت ماهانه ۵۵۰ هزار تومان اجاره پرداخت کند؛ اجاره‌بهایی که با بیکار شدن او و خانه‌نشینی‌اش ماه‌ها عقب افتاد و سرانجام صاحبخانه‌اش او را تهدید به تخلیه خانه با حکم قضایی کرد.

کارگر پاکدست، پشت درهای بسته

با این حال جعفر پس از بهبودی نسبی به محل کارش در منطقه ۱۱ شهرداری کرج - کلاک - بازگشت اما او را نپذیرفتند. از چند نماینده مجلس و چند تن دیگر از مسئولان نیز درخواست کمک کرد تا برای بازگشتش به محل کار و جبران خسارت‌ها و پرداخت بخشی از هزینه‌های درمانی کمکش کنند. همچنین مکاتباتی با شهرداری کرج انجام داد تا اینکه بالاخره چند روز پیش او را با قراردادی یک ماهه به محل کارش برگرداندند.

دریافت نکردن ۲۱ ماه حقوق برای یک رفتگر مستأجر، هزینه‌های زندگی و تحصیل دو کودک، سرگردانی در دادسرا و محاکم قضایی و اداره کار و بی‌پولی و ده‌ها مشکل دیگر، توان ایستادن را از مردی که معجزه‌وار بار دیگر به زندگی برگشته، می‌گیرد. پیمانکار شهرداری از پذیرش مسئولیت حادثه خودداری می‌کند. در حالی که براساس قانون، حمایت از کارگر باید از نظر هزینه‌های درمان و دوره نقاهت و شرایط پس از این دوران تحت پوشش‌های بیمه‌ای و حمایت‌های قانونی باشد. از سوی دیگر صاحبخانه‌اش نیز پس از دریافت اخطارهای قطع گاز، برق، آب و نیز دریافت نکردن ۱۶ ماه اجاره‌بها طاقتش تمام شد و سرانجام جعفر با حکم قضایی و پس از شکایت صاحبخانه‌اش از پنجشنبه بازداشت شد چراکه حدود ۹ میلیون تومان اجاره‌بها و مبلغی هم بابت شارژ ساختمان و هزینه‌های آب و برق و گاز بدهکار است. از سوی دیگر صاحبخانه حکم تخلیه خانه را هم گرفته و با هر بار شنیدن صدای زنگ خانه، دل مادر و فرزندانش در نبود مرد خانواده می‌لرزد.

حالا رفتگر گرفتار، در اوج تنگدستی و در گوشه سلول زندان، چشم یاری به دستان نیکوکارانی دوخته است که در اوج سختی‌ها، همواره یاور محرومان و نیازمندان آبرومند بوده‌اند. اما به‌راستی کجایند مسئولانی که تا دیروز با رفتگر شهرشان عکس‌های یادگاری می‌گرفتند و امروز به همین راحتی او و خانواده‌اش را درسخت‌ترین شرایط زندگی رها کرده‌اند؟!
ارسال نظرات
ناشناس
۱۳:۴۷ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
علي بركت الله
ناشناس
۱۳:۰۲ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
حسابی برای کمک به ایشان بز کنید
محسن
۱۲:۴۶ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
واقعا جای تأسف داره.
از مسئولین که امید خیری نیست مدیران فرارو دست به کار شوید ویک حساب با مدیریت و کنترل خودتان اعلام کنید مردم کمک میکنیم مشکل ایشون حل بشه.
در حد خودمون نباید بذاریم کسی از پاکدستی ونان حلال خوری پشیمون بشه.
فرارو لطفا!!!
ناشناس
۱۲:۴۴ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
ب خدا ديگه حتى انسانيتم رو مثل خيلى چيزهاى ديگه ب گند كشيديم مردم شعار
ناشناس
۱۲:۳۸ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
ايشان کار درستی انجام داده و بايد کمکش کرد لطفا اعلام کنيد
يك نفر
۱۲:۲۰ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
روحاني مچكريم..
ناشناس
۱۲:۰۶ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
لطف کنید و قبل از اینکه انسانیت بمیره یک شماره حساب از ایشون بگیرید تا ما به جای مسئولین از زحمات ایشون قدر دانی کنیم.
ناشناس
۱۲:۰۶ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
ژنش خوب نبود وگرنه می فهمید چه کار کنه.
ناشناس
۱۱:۴۹ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
خبر کمی مشکوک نیست؟ سه بار متوالی کیف حاوی پول و طلا پیدا شود و به صاحبانش مسترد گردد و کسی مژدگانی ندهد ؟؟؟؟؟؟؟و الی آخر؟
ناشناس
۱۱:۳۵ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
تف به این روزگار تف
بهزاد
۱۱:۳۲ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
مسئله با شماره حساب و اینها حل نمیشه.
1- قانون کار افتضاحه
2- مسوولین بی مسوولیت و تعهد هستند
3- مروت و جوانمردی نابود شده
4- انسان بودن دیگر فضیلت نیست.
5- نظارت برکار دستگاه ها و کارفرمایان تشریفاتی و فرمایشی شده و کارکردی نداره.
چرا یه نگاه به دوروبرمون نمی اندازیم. اخلاق و آدمیت و مسلمونی رو که بر باد دادیم. به فرموده امام حسین لااقل آزاده باشیم. واقعا چیزی برای افتخار کردن برامون مونده؟؟؟
مریم
۱۱:۱۸ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
فقط به بقیه فهموندن هرچی پیدا کردید، بذارید توی جیبتون و صداش رو درنیارید :((
ضمناً چرا آدرس یا کارتی رو معرفی نکردید که بشه بهش کمک مردمی کرد؟
کارگرزاده
۱۱:۰۳ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
طبق مواد 54، 59، 60و 62قانون تامین اجتماعی این کارگر میتونه از درمان و غرامت دستمزد تامین اجتماعی بطور کامل استفاده کنه.
reza
۱۲:۵۱ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
به دلیل وجود آدمای پاک دست در تامین اجتماعی پولی نمونده که غرامت پرداخت بشه
ناشناس
۱۱:۰۱ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
ایرانی غیرت داره . شماره حسابش را بگذارید
ناشناس
۱۰:۳۶ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
خوب که چی؟ ما مردم بدبخت چکار کنیم؟ از خرده پول ته جیبمون با این وضع وخیم اقتصادی چطور به این مرد بزرگ بدیم؟ دولت چکاره است؟ شهرداری چکاره است؟ الان از دست هیچکس کاری بر نمیاد جز دولت و شهرداری.
خیلی خوشحالم از اینکه سمتی مدیریتی توی این مملکت ندارم. وگرنه با تکپا و اهانت کلی مدیر و مسئول رو اخراج میکردم که دفعه بعدی جرئت نکنند چنین کارهایی رو انجام بدن.
ناشناس
۱۰:۳۲ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
شماره حساب بدید مردم کمک کنن
ایمان
۱۰:۲۰ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
متاسفانه جامعه ای شدیم که میخواهیم به هر بهایی به نسل های بعد از خود بفهمانیم که خوب بودن سزایش نابودیست !!!
ناشناس
۱۰:۱۹ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
آقا مگه مجبورید از روستا میاید شهر اینطوری به گرفتاری میفتید.
کامران
۱۱:۱۹ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
میاد زیر امثال تو و کساییو که اشغالشونو میندازن تو خیابون جمع کنه
افتاد؟
كياني
۱۱:۳۴ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
اونوقت تو تيتيش ماماني ميايي اشغالهاي ما رو جمع كني؟؟؟
ناشناس
۱۱:۴۴ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
همه حق دارند از شرایط یکسان آموزشی بهداشتی تفریحی و ... بهره مند باشند.
تمرکز امکانات در شهرهای بزرگ مردم بینوا رو وادار می کنه برای بهره مندی از برخی امکانات به شهرها کوچ کنند.
در روستاها که هیچ حتی در برخی شهرهای با جمیعیت نزدیک به 500هزارنفری هنوز یک بیمارستان مجهز وجود نداره و بیماران ناچارند برای درمان به شهرهای بزرگ پیرامونی سفر کنند.
ناشناس
۱۱:۴۸ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
بله مجبور هستند که میان شهر.شما خودت هم برو بررسی کن ببین اجدادت از کدام روستا به شهر اومدن
ناشناس
۱۲:۱۲ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
این اقا از طیف همون طلا فروشست ها!
الهام
۱۰:۱۲ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
خواهشا"‌كساني كه تمكن مالي دارند به ايشون براي تهيه مسكن كمك كنند و
به يه شكلي شماره كارتي اعلام بشه تا كساني كه مثل ما سطح متوسط هستيم به اندازه وسع خودمون كمك كنيم .بعضي ها كه توي رفاه هستن و ميلياردي دزدي ميكنن و ايشون كه در اوج تنگدستي از راه درست منحرف نشده
ننگ بر دزدان ثروت اين مملكت
هیچ
۱۳:۵۵ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
عوضش امنیت داریم
علیرضا
۱۰:۰۵ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
خوب این همه توضیحات نوشتین یه شماره حسابم میدادین مردم کمک کنن به این مرد بزرگ.
از شهرداری که نباید توقع این چیزا رو داشته باشیم. اون بنده های خدا انقدر گرفتارن و در حال خدمت رسانی که وقت نمیکنن به امثال این آقا کمک کنن!!!!!
بی نام
۱۰:۰۰ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
یه شماره حساب بدن تا مردم کمکش کنن
امیر
۰۹:۵۵ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
خداروشکر ایرانیم
تهرانی
۰۹:۵۲ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
الان نوبت آقای طلا فروشه که به وظیفه اش عمل کند
ناشناس
۱۲:۱۲ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
اقای طلا فروش اگر ادم بود همون موقع کمک میکرد.الان هم اگه بهش بگی یه سری داستان برات میبافه و اخرش میگه کمکی از دست من بر نمیاد برید به همن خداتون بگید کمکش کنه!
مرتضی
۰۹:۵۱ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
شماره حساب شون چنده ؟ کمک کنیم
ناشناس
۰۹:۴۶ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
تا کی به کارگران اجحاف و قرارداد یک ماهه برای اینکه از پرداخت حق و حقوق کارگران شانه خالی کنند و مثل همیشه وزارت کار و رفاه اجتماعی که وظایفش با اهدافش هیچ مناسبت و سنخیتی ندارد چشم بر رفتار کارفرماها بسته و اکثرا" زیرمیزی هائی که برخی از مدیرانش دریافت میکنند باعث میشود که همواره حق و حقوق کارگر جماعت خورده شود و یک لیوان آب هم روش و بقیه دستگاه های نظارتی هم که انگار نه انگار که چنین وقایعی در کشور حادث میشود
تا کی ؟چه زمانی قانون در این کشور درست اجرا خواهد شد و به کارگران اجحاف نخواهد شد
جلیل
۰۹:۴۶ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
لطفامیزان نیاز این رفتگر پاکدست برای رهایی از زندان وهمچنین شماره کارت بانکی وی را اعلام کنید تا مردم بتوانند بقدر استطاعتی که دارند وظیفه انسانی خود را انجام دهند.باتشکر
ناشناس
۱۳:۵۸ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
پیشنهادت عالیه... بنده هم موافقم کمک کنم.
روح اله
۰۹:۴۱ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
در صورت حتی درستی نیمی از مطالب این گزارش، به عنوان یک هموطن شرم میکنم از رفتار بعضی ها ....
به هر حال من حاضرم بخشی از امنیتی که داریم رو فدا کنم که بعضی ها مثل این بنده خدا دچار این وضعیت زندگی نباشند.
البته اگر امنیت رو مطابق میل بعضی ها ترجمه کرده باشیم
ناشناس
۱۳:۵۴ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
شرم بر ما ...
کاش در کودکی مرده بودم، این گزارش تأسف‌بار را نمی‌دیدم...
ناشناس
۰۹:۳۶ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
جای تو بودم ازون ۳۰۰ میلیون حداقل ۵۰ تومنش رو برمیداشتم
دندون لقه مایه داره
ناشناس
۱۱:۰۴ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
این کار درست نیست
همت
۱۲:۲۹ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
عقده اي گداگشنه ي دزد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ناشناس
۱۲:۳۰ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
امثال تو تو اين مملكت زيادن .......
ابراهیم
۱۳:۱۲ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
تو نمی تونی جای اون باشی، من هم نمی تونم باشم. ولی ما می تونیم یه کمکی به این بنده خدا بکنیم!
محمد علی
۱۴:۰۸ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
به ناشناس 11:40
با این اوصاف که داریم میبینیم که درسته
ناشناس
۰۹:۳۵ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
یعنی اونایی که کیف پولشون پیدا شده بود یه مژدگانی درست و حسابی هم به این بنده خدا ندادن؟ و واقعا خاک بر سر مدیران شهرداری و پیمانکار مربوطه
ناشناس
۱۳:۴۶ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
واقعا خاک بر سرشان...
تف بر بی‌تفاوتی و بی‌مسئولیتی‌شان...
دایی جان ناپلئون
۱۳:۵۴ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
خاک بر سر همه ما
ناشناس
۰۹:۲۸ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
این سزای پاکدستیه در ایران!!!!!!!!!!!
ناشناس
۱۲:۱۰ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
نمیدونم .ولی سزای خوب بودن و پاک دستی تو کل دنیا همینه.انگار که فقط تو داستان ها و فیلم ها ادم های خوب عاقبت به خیر میشوند.البته مزد
معنویشون پیش خدا محفوض هستش ولی در دنیا پایان خوب این ادم های خوب یه ذره محال هستش.
ناشناس
۱۴:۰۸ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۹
هموطن رفتگر من ناراحت نباش شاید من و شما در اعسار و سختی باشیم ولی بجاش دولتی ها و مسئولین هوشیار هستند برای خودشان سقف 20 تا 24 میلیون تومانی حقوق قرار می دهند که روزی دچار این مشکلات نشوند از انها مچکریم.