فرارو- تصادف دلخراش و مرگبار اتوبوس حامل دانش آموزان فضای رسانه های کشور را در بر گرفته است. روزنامه ها امروز به بررسی جزییات و لایه های مختلف این حادثه تلخ پرداختند.
به گزارش فرارو، اکثر روزنامه های کشور امروز حادثه تصادف اتوبوس نخبگان هرمزگان را با تیتر و عکس و به عنوان گزارش اصلی خود پوشش دادند. فقط چند روزنامه آن را در برابر دیگر اخبار کم اهمیت تر دیدند.
روزنامه کیهان و وطن امروز خبر این حادثه را در ستون های کناری صفحه اصلی خود و زیر سایه چند خبر دیگر پوشش دادند. اما روزنامه جوان وابسته به سپاه پاسداران با تیتر انتقادی "فرزانگان زیر خاک بی تدبیری" این حادثه را به عنوان گزارش اصلی خود منتشر کرد.
روزنامه جوان به نوعی از صدور مجوز حرکت اتوبوس در شب انتقاد کرده است. این روزنامه با یادآوری حوادث تلخ دیگر در سال گذشته نوشته است: «بياحتياطي رانندگان در كنار بيمبالاتي و بيمسئوليتي متوليان در هر كدام از اين حوادث سبب شده است تا همچنان شاهد تكرار حوادث تلخ باشيم.»
روزنامه شرق هم حادثه را به عنوان گزارش اول خود مورد توجه قرار نداده اما دو صفحه از روزنامه را به واکاوی ماجرا اختصاص داده است.
طیبه سیاوشی نماینده مجلس در یادداشتی در این روزنامه نوشته است: «به جای فروکاستن ماجرا به خوابآلودگی راننده، باید اینبار جزئیات بروز این خطا بررسی شود. باید دید مدیر مدرسه با چه ایده و برنامهای مجوز داده تا این دانشآموزان شبانه راهی سفر شوند؛ به این خاطر تأکید دارم که در این حادثه صرفا راننده نیست که مقصر است.»
اما روزنامه ایران وابسته به دولت تلاش کرد در گزارشی با تیتر " داغ فرزانگان در قلب ایرانیان" واکنش ها و ابراز همدردی ها را برجسته کند. روزنامه دولت گزارشی کامل از حادثه منتشر کرد.
همچنین شیرزاد عبداللهی کارشناس مسائل آموزش و پرورش در یادداشتی به واکاوی مسئله پرداخت.
عبداللهی در روزنامه ایران نوشت: «دو سه سالی بود که خبر مرگ دانشآموزان در سفرهای اردویی از تیتر رسانهها حذف شده بود و حالا شنیدن خبر کشته شدن ۹ دانشآموز دختر و مجروح شدن حدود ۳۰ن از دانشآموزان شهرستان میناب استان هرمزگان در سفر اردویی، به یادمان میآورد که این وقفه دو سه ساله، تصادفی بوده و اتوبوسهای غیراستاندارد با رانندگان خسته و خواب آلود، در جادههای دارای نقاط پرخطر، همچنان قتلگاه دانشآموزانی است که با ذوق و شوق و یا برای کسب نمره عملی درس آمادگی دفاعی سال دوم دبیرستان، عازم اردو میشوند.»
این کارشناس آموزشی در مقاله خود تاکید کرد: «خانواده قربانیان باید شیوه نامه اردوهای دانشآموزی را بند به بند مطالعه کنند تا معلوم شود چه اندازه مسئولان آموزش و پرورش استان هرمزگان، مقررات برگزاری اردوهای دانشآموزی را رعایت کرده اند؟ مرگ این دانشآموزان اگر نگوییم قتل عمد، قتل غیرعمد توسط برگزارکنندگان اردو محسوب میشود و مسئولان آموزش و پرورش از رده مدیر مدرسه تا مدیرکل و وزیر مسئول و ضامن هستند.»
او در ادامه به آیین نامه اجرایی اردوها اشاره کرده و با ذکر بخش هایی از آن نشان داده است این آیین نامه تمهیدات مهمی برای سلامت برگزار کردن اردوها دارد.
او در ادامه در نقد آیین نامه نوشته است: «به دلیل اینکه احراز توانایی جسمی و شرایط روحی و روانی رانندگان و ایمنی وسیله نقلیه مشکل است، باید دستورالعمل اردویی، بازبینی و حرکت اتوبوسهای حامل دانشآموزان در شب ممنوع شود. نکته مهمتر این است که ایمنی کودکان و دانشآموزان در مقررات حمل و نقل اهمیت ویژهای ندارد. در امریکا اتوبوسهای مدرسه همگی به رنگ زرد و دارای استحکام و شکل ویژه هستند. هنگامی که این اتوبوسها کنار خیابان متوقف میشوند و فلاشرهای خود را روشن میکنند، همه وسایل نقلیه در دو طرف خیابان باید کاملاً متوقف شوند.»
روزنامه شهروند که ماهیتی اجتماعی دارد، مسئله نخبه بودن این دانش آموزان را مهم تلقی کرده و چند گزارش مفصل با تیتر اصلی "نخبه کشی" درباره حادثه منتشر کرده است.
این روزنامه در یادداشتی به مسئله وضعیت جاده ها در استان فارس پرداخته و نوشته است: «واقعا با چه زبانی باید سخن گفت؟ سال گذشته در همین استان فارس در مسیر استان کرمان به فارس در نیریز، اتوبوس سربازان وظیفه به دره سقوط کرد و تعداد زیادی از جوانان کشور درجا کشته شدند و اکنون نیز در جاده هرمزگان به فارس، تعدادی از دختران دانشآموز و بااستعداد کشور دچار حادثه مشابه میشوند و بیش از ١٠نفرشان کشته میشوند. اجازه دهید که چند نکته را پیرامون این حادثه تأسفبار از یکدیگر متمایز کنیم.»
به نوشته شهروند "تعداد تلفات جادهای در استان فارس در سالهای گذشته با فاصله زیاد همواره در رتبه اول (به جز در سال ٩١) و تهران در رتبه دوم بوده است، ولی نکته مهم این است که از سال ٩١ تا ٩٥، تلفات جادهای در استان فارس از ١٤٧١ نفر در سال به ١٤٥٨ نفر رسیده، یعنی در این ٥سال فقط یکدرصد از تلفات جادهای این استان کاسته شده است، درحالی که در این فاصله تلفات در جادههای استان تهران و کل کشور به ترتیب ٢٧درصد و ١٧درصد کاهش یافته است."
شهروند در ادامه آورده است: «آمار نشاندهنده مشکلی جدی در مجموعه مدیریت مرتبط به حملونقل جادهای و درونشهری این استان است که ظاهرا کمترین بهبودی را در این ٥سال داشته است. علت این واقعیت دردناک در استان فارس چیست؟ چرا تا چنین اتفاقاتی رخ میدهد، مسئولان ذیربط پیام تسلیت میدهند و اینکه چنین میکنیم و چنان میکنیم، خسارت و دیه میدهیم و برخورد قضائی می کنیم. اما بعد همه فراموش میشود.»
روزنامه اعتماد هم با تیتر "سیاهی قصه دختران دریا" به بررسی ماجرا پرداخته است. این روزنامه در یادداشتی به قلم محمد کاظمی از این زاویه به مسئله نگاه کرده است که هنوز در ایران جان انسان های اهمیت واقعی خود را پیدا نکرده است.
کاظمی نوشته است: «معدل فهم موجود در جامعه هنوز به اهمیت زندگی و جان انسانها پی نبرده است و از لایههای زیرین تا بالاترین سطوح در عمل همه مساعی خود را برای حفظ جان خود و دیگران بهکار نمیبرند. وزیر آموزش و پرورش در ابتدای کار خود چه بررسی و تصمیمات و دستوراتی پیرامون وضعیت ایمنی اردوها و ایمنی در مدارس صادر کرده. وزیران دیگر چه؟ آنها در حوزه فعالیت خود چه تدابیری برای ایمنی اندیشیدهاند؟»
نویسنده مقاله اعتماد نقل کرده است "کسی چند سال پیش که فرزندش را از سوی مدرسهای در تهران میخواستند به اردویی اجباری! ببرند به مدیر مدرسه مراجعه میکند و میپرسد که از کجا میخواهند اتوبوس بگیرند و آیا راننده را میشناسند و...؟ با کمال تعجب به او اعتراض می کنند که چرا اینقدر سخت میگیرید و چرا توکل نمیکنید."
روزنامه وقایع اتفاقیه هم به نخبه بودن این دانش آموزان را برجسته کرده و گزارش اصلی این روزنامه با عنوان "داغ دوباره فرزانه ها" منتشر شده است.
ا
بنابراین تا وقتی که دیگاه دولت نسبت به جان ملت ... ایران عوض نشه حتما دوباره و حتی چندین باره شاهد این اتفاقات خواهیم بود.
عزت زیاد فرارو
چند تا اتوبوس چپ کنه .چند بچه زنده در آتش بسوزه .چند بچه تو اردو غرق بشند تا بالاخره یه فکری بشه و یک اقدامی بشه .یک بخش از مشکل ما هستیم که به راحتی مطالباتمون رو فراموش می کنیم.در پایان بعنوان یک پدر با تمام وجودم به پدر و مادر و خانواده این دانش آموزان وبه مام میهن به خاطر این ضایعه تسلیت می گم
شهریور92 جزقاله شدن 44 نفر تو اتوبوسها!
شهریور96 از دست دادن نخبگان تو اتوبوسها!
سالی که نکوست...!؟