انتخاب وزیر زن قطعی است؟
نقش زنان اصلاحطلب در انتخابات اخیر چگونه بود، چه رویکرد سازمانی و تشکیلاتی در دستور کار قرار گرفت؟
برآوردهای نخستین نشان از آن داشت که مشارکت زنان در انتخابات پیشرو کاهش خواهد یافت و نظرسنجیهای نخست بر عدد ٣٦ درصد برای مشارکت زنان در انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم متمرکز شده بود. شاید دلیلش این بود که زنان چندان از نگاه کابینه روحانی به مسائل زنان راضی نبودند. خوشبختانه تشکیلات زنان اصلاحطلب بهموقع و ماهها پیش از برگزاری انتخابات شکل گرفت. در همه استانها نمایندگانی مشخص شد و اینبار در تهران نیز زنان به جای تمرکز در یک ستاد در همه ستادها پخش شدند.
درباره شورا گرچه سهمیه ٣٠درصدی در فهرست تهران اجرا شد اما در بسیاری از شهرستانها به فراموشی سپرده شد، چه برنامهای برای آسیبشناسی این مسئله و نهادینهسازی سهمیه ٣٠درصدی دارید؟
در انتخابات تهران درباره شوراها فهرست امید بر سهمیه ٣٠درصدی زنان تأکید كرد. اتفاق خوب اینکه در تهران حجم زیادی از زنان شایسته و کاندیداهای معتبر داشتیم و خوشبختانه رد صلاحیت بیرویه مجلس در شوراها محقق نشد. ما حتی اگر سهمیه را نمیگذاشتیم شاید خانمها بیشتر میتوانستند رأی بیاورند. پافشاری و جدیت خانمهای عضو شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلب نیز در حضور موفق زنان در فهرست تهران بیتأثیر نبود.
در استانها متأسفانه وضعیت اینطور نبود. زدوبندهای سیاسی و تعاملهای قومی و قبیلهای و مناسبات غیرمعمول سیاسی وجود داشت. همین زدوبندها مانع از آن شد تا تمامی فهرستهای استانی به حضور ٣٠درصدی زنان در فهرست اصلاحطلبان توجه کنند و در نهایت هم ما با کاهش حضور زنان منتخب در شوراها مواجهیم.
آیا بنا دارید به آسیبشناسی کاهش انتخاب زنان در شوراها بپردازید؟
قطعا شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان و مجمع زنان اصلاحطلب باید به شکل کاملی دلایل و ریشههای این مسئله را بررسی کند. اما تحلیل من این است که فضای انتخابات شوراها فضای سیاسی نیست. یعنی فضا اقتصادی شده و نگاه به شورا کسب شغل شده نه انجام مسئولیت. چنانچه در تبلیغات انتخاباتی و نصب بنرهای هزینههای زیادی صرف میشود. در همین حال فقدان سابقه سیاسی و گاهی زدوبند و تعاملها به ورود برخی افراد بیتجربه به شورا منجر میشود.
از دیدگاه شما اولویت مسائل زنان در ایران چیست؟
در پاسخ به این سؤال میشود به نکاتی مانند بیکاری، اعتیاد، خشونت خانگی، کارتنخوابی، فقر، مسائل حقوقی و قانونی اشاره کرد. اما از نظر من تعیین اولویت مسائل زنان باید مهمترین دستور کار زنان و نهادهای مرتبط باشد. شاخصهایی که من به ذهنم میرسد این است که مسائل زنان باید شمولیت داشته باشد. به این معنا که مسئله بخش عمدهای از زنان باشد. دیگر اینکه ضرورت داشته باشد و نکته دیگر اولویت مسائل زنان است.
راهحل و پیشنهاد شما چیست؟
برای این کار باید شاخصهایی داشته باشیم تا اولویتها را تعیین کنیم. برای تعیین اولویت باید ببینيم چه شاخصی میخواهیم؛ آیا حضور زنان در ورزشگاهها مهمتر است یا برای نمونه بحث خشونت خانگی علیه زنان. تمرکز بر این سوژهها چقدر باشد؟ چه کارهایی میتوان انجام داد؟ اگر زنان ما به خاطر نجابت و حجب و حیا درباره امر خشونت فراگیر خانگی چیزی نمیگویند، نباید درباره این پدیده زشت سکوت اختیار کرد.
این روزها بحث انتصاب وزیر زن داغ است. وزیر زن تا چه میزان در این اولویتها میگنجد؟
بههرحال وزیرشدن زنان در شاخصهای بینالمللی تأثیرگذار است. به لحاظ فرهنگی اعتمادبهنفس را در نسل جوان زنان ما بالا میبرد. همچنین به تغییر باور و نگرش در کل جامعه میانجامد. اما با وجود این اهمیت، نگاه من این است که ما زیاده از حد بر مطالبه وزیر زن متمرکز شدهایم و از دیگر مطالبات و گفتمانسازی پیرامون آن باز ماندهایم. نباید گفتمان خودمان را براي یک موضوع هزينه کنیم. گزارشهای محرمانهای از وضعیت اجتماعی در میز مسئولان ما آرشیو شده است.
شنیدهها حاکی از آن است که از شما و دیگر زنان فهرست خواستهاند، حالا در نبود این بانک اطلاعاتی بنا دارید چه اسامیاي به مسئولان ارائه دهید؟
بله؛ میگویند به ما لیست بدهید. در دیدار اخیر با آقای اسحاق جهانگیری هم بحث همین بود. نکته اینکه ما فهرست جامعی از زنان موفق استخراج کردیم و از ٨٥ زنی که به آنها معرفی کردیم تنها دو نفر به کار گرفته شدند. در دیدار با آقای جهانگیری نیز پیشنهاد من این بود که دولت آقای روحانی باید وزرا را موظف کند تا درصدی برای انتصاب مدیران زن اختصاص دهند؛ حالا امکان دارد وزارتخانه به وزارتخانه درصد متفاوت باشد. اما نمیشود مدام توپ را در زمین زنان بیندازند که شما اسم بدهید. آن مدیر و وزیر و معاون خودش باید دنبال شناسایی پتانسیل زنان موفق برود. مانند تجربهای که در وزارت نفت داشتیم.
خود آقای زنگنه در این زمینه همراهی داشتند؟
خوشبختانه نگاه آقای زنگنه در مشارکت زنان در پستهای کلیدی بسیار مثبت است. اما باید اینجا از نقش مهم فاطمه تندگویان مشاور امور زنان وزیر نفت سخن گفت. او بود که با شناسایی مهندس مرضیه شاهدایی در صنعت پتروشیمی در انتصاب او بهعنوان معاون وزیر نفت ایفای نقش کرد. مهندس شاهدایی در وزارت نفت تا سطح مدیرکلی رسیده بود و سالهاي سال در همین سطح مانده بود تا اینکه با تلاشهای آقاي زنگنه ایشان معاون وزیر شدند و رئیس پتروشیمی. اینجاست که میگویم مکانیسم فشار لازم است.
خانم تندگویان در وزارتخانهای که چندان حساسیت جنسیتی ندارد، توانسته در همه شرکتهای تابعه و معاونتها این حساسیت را به وجود آورد و نسبت به شناسایی زنان توانمند اقدام کند. او بنا را بر توانمندسازی زنان شاغل در صنعت نفت و حساسکردن آنها به مسئله جنسیتی و ارتقای سطح مدیریتی زنان گذاشته و خوشبختانه تا اینجای کار بسیار موفق بوده است.
برگردیم به بحث وزارت زنان و حضور زنان در لایههای میانی. تا چه میزان دولت روحانی در این زمینه مؤثر عمل کرده است؟
انتظار ما بیش از اینهاست. به ویژه اینکه شعار آقای روحانی مبنی بر افزایش حضور زنان در لایههای میانی قدرت آنطور که باید و شاید اجرائی نشد. اگر بخواهیم منطقیتر و با نگاه بلندمدت مسائل را ببینيم و نیمنگاهی به دورههای آتی داشته باشیم، باید از همین حالا تلاش کنیم تا حضور زنان در سطوح میانی توسعه یابد. اتفاقا راهش این نیست که من و شما بخواهیم زنان مؤثر را شناسایی کنیم بلکه خود وزیر باید وظیفه شناسایی را برعهده داشته باشد. وزرا نیز باید در برنامه عملیاتی خود به طور مشخص بند و بخشی را به زنان اختصاص دهند و بگویند چه برنامهای برای ارتقای مشارکت زنان در سطوح وزارتخانه دارند.
دیدارتان با آقای جهانگیری چطور بود؟ امیدی به افزایش حضور زنان در کابینه هست؟
قطعا ما در کابینه آتی آقای روحانی وزیر زن خواهیم داشت و برآوردن این خواسته تقریبا قطعی شده است. سخنان آقای جهانگیری هم بسیار مؤثر بود و همدلانه با زنان اصلاحطلب به گفتوگو نشستند. طبق معمول مانند همه از ما فهرست خواستند. فهرست ما نیز نهایی شده و در هر وزارتخانه چندنفری شناسایی شدهاند تا در مراتب مدیریتی ارتقای بیشتری داشته باشند. اما با وجود اين تأکیدم این است که ما نیازمند تغییر رویکرد در مسائل زنان هستیم.