صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۱۹۰۰۴
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۰ - ۲۳ خرداد ۱۳۹۶
برخی خبرها و گمانه‌های غیررسمی حکایت از تصمیم بانک مرکزی برای ادغام برخی بانک‌ها در هم دارد، اما ایده ادغام در بانک مرکزی تا چه اندازه جدی است؟ اصلا کدام بانک‌ها قرار است که در هم ادغام شوند؟ خود این بانک‌ها به ادغام راضی‌اند؟ یا ادغام دو مجموعه پولیی در حوزه اختیارات بانک مرکزی است؟ استدلال بانک مرکزی برای این روش چیست؟ خود بانک‌ها با این کار موافقند یا نه؟ «شرق» اینها را از طهماسب مظاهری پرسیده است.
 
به گزارش شرق، او وزیر امور اقتصادی و دارایی در دولت اصلاحات و رئیس کل اسبق بانک مرکزی در دولت احمدی‌نژاد بود. به بیان او «بانک مرکزی نهادی نیست که بخواهد درباره ادغام‌شدن دو بانک تصمیم بگیرد. مگر درباره بانک‌های دولتی که سهامشان متعلق به دولت یا نهادهای دولتی است. تازه آنجا هم در اصل بانک مرکزی نباید تصمیم بگیرد؛ چراکه سهام‌دار آنها هم بانک مرکزی نیست. درباره بانک‌هایی که دولتی هستند یا سهامشان صددرصد متعلق به دولت است، خود دولت بايد تصمیم بگیرد.
 
درواقع می‌توان گفت وزارت اقتصاد یا وزارتخانه ذی‌ربطی که سهام آن بانک را دارد، باید برایش تصمیم بگیرد».

‌به‌تازگی موضوع ادغام دو بانک مطرح شده است؛ این موضوع اصلا در حوزه وظایف و اختیارهای بانک مرکزی است یا خیر؟
خیر؛  ادغام‌شدن موضوعی است که از بیرون از یک شرکت یا در اینجا بانک برای آن تصمیم‌گیری نمی‌شود. به‌قاعده، مرحله نخست برای ادغام بر عهده هیئت‌مدیره آن بنگاه است؛ یعنی هیئت‌مدیره این پیشنهاد را مطرح و بررسی کند،  بعد سهام‌داران هم پیشنهاد را بررسی و اعلام کنند  بله، ما می‌خواهیم این ادغام رخ دهد. ادغام یک امر داوطلبانه از سوی نهادهای ادغام‌شونده است. پس خود آنها باید تصمیم بگیرند که ادغام شوند. نهادهای حاکم و نهادهای ناظر، مانند بانک مرکزی درباره بانک‌ها و شرکت‌های تحت‌نظارتشان، درواقع  عملیات نظارت بر صحت و سلامت چنین تصمیم‌هایی را برعهده دارند.
 
آنها همچنین تشخیص می‌دهند  این ادغام انجام شود یا نه؛ اما این‌گونه نیست که بانک مرکزی برود و بخواهد  دو نهاد را با هم ادغام کند. بانک مرکزی نهادی نیست که بخواهد درباره ادغام‌شدن دو بانک تصمیم بگیرد. مگر درباره بانک‌های دولتی که سهام‌شان متعلق به دولت یا نهادهای دولتی است. تازه آنجا هم دراصل بانک مرکزی نباید تصمیم بگیرد؛‌ چراکه سهام‌دار آنها هم بانک مرکزی نیست. درباره بانک‌هایی که دولتی هستند یا سهام‌شان صد درصد متعلق به دولت است، خود دولت باید تصمیم بگیرد. درواقع می‌توان گفت وزارت اقتصاد یا وزارتخانه ذی‌ربطی که سهام آن بانک را دارد، باید برایش تصمیم بگیرد.

‌پس درواقع شما معتقدید  وظیفه بانک مرکزی فقط نظارت بر عملکرد اینهاست؟
بله؛ دقیقا. بانک مرکزی این ملاحظه را در نظر می‌گیرد که اگر دو یا چند بانک تصمیم گرفتند  با هم ادغام شوند، به شکل درستی انجام شود و مراحل آن دقیق پیش رود که هم منافع سپرده‌گذاران هر دو بانک حفظ شود،  هم منافع سهام‌داران رعایت شود و هیئت‌مدیره واحد جدیدی که از ترکیب دو واحد پیشین به‌وجود آمده است هم افراد ذی‌صلاح و دارای توان تخصصی و مدیریتی کافی باشند. این کار بانک مرکزی است.

‌اکنون استدلال بانک مرکزی برای این ادغام چیست؟
در حدی که من می‌دانم، استدلالش این است که اگر دو یا چند بانک بخواهند ادغام شوند، سیاست خوبی است! در این ادغام دو نکته مثبت وجود دارد؛ یکی اینکه اینها به یک بنگاه در مقیاس‌های بزرگ‌تر تبدیل می‌شوند و دیگر اینکه هزینه‌های سربار کاسته می‌شود. این دلایل له ادغام‌شدن است.

‌خب،  سود این ادغام در چیست؟
نکته‌ای که در آن صحبت بانک مرکزی مطرح بود، این بود که این ادغام می‌تواند تا حدودی هزینه‌های سربار دو نهاد را کم کند. به‌هرروی اینها دو هیئت‌مدیره دارند؛ دو تا دفتر مرکزی دارند؛ دو تا تدارکات دارند؛ دو تا امور مالی دارند؛ واحدهای ستادی و اداری یکسان که هزینه‌های مشابه را بر دو مجموعه وارد می‌کند، دارند و... . وقتی اینها ادغام و به یک واحد تبدیل شوند، خب در هر کدام از نمونه‌هایی که گفته شد، صرفه‌جویی انجام می‌شود. خب،  روشن است  پس از ادغام اینها تبدیل به یک واحد می‌شوند؛ یک هیئت‌مدیره، یک مدیرعامل، یک دفتر مرکزی و... دارند. از این جهت در هزینه‌ها صرفه‌جویی انجام می‌شود. این تنها عاملی است که می‌تواند در سودآوری یا زیان‌دهی یا درکل سود و زیان یک بانک از راه ادغام اثر بگذارد.

‌اما مگر عامل اصلی زیان‌دهی امروز بانک‌ها، هزینه‌های سربار این‌چنینی است؟
خیر؛ درواقع بزرگ‌ترین دلیلی که امروز باعث زیان‌دهی برخی از بانک‌ها شده،  این است که سود سپرده‌هایی که به شکل علی‌الحساب به سپرده‌گذاران اعلام و پرداخت می‌کنند، بسیار بیش از سودی است که بانک‌ها از تسهیلاتی که به مشتریان می‌دهند، دریافت می‌کنند. در شرایط تورم هشت، ٩درصدی و در شرایطی که رکود اقتصادی هم وجود دارد. مشتریانی که از بانک تسهیلات و وام می‌گیرند و کارتولیدی می‌کنند، سود آنچنانی به دست نمی‌آورند که بتوانند به بانک بدهند و متوسط یک محاسبه سرانگشتی نشان می‌دهد متوسط سودی که بانک‌ها به‌دست می‌آورند، حدود هفت تا هشت درصد است.
 
هرچند حدود ٢٠ تا ٢٥ درصد به سپرده‌گذاران سود پرداخت می‌شود. اولا این موضوع باعث زیان‌دهی بانک می‌شود. ثانیا با قانون بانکداری بدون ‌ربا مغایرت جدی دارد چون بانکداری بدون ربا توضیح می‌دهد  بانک وکیل سپرده‌گذار است که پول سپرده‌گذار را به شکل تسهیلات به مشتریان بدهد،  از آنها سود عملیاتشان را بگیرد و سود دریافتی را به سپرده‌گذاران بدهد. هیچ کجای قانون بانکداری نگفته است  اگر سود دریافتی بانک از مشتریانش، هفت یا هشت درصد بود، برود به سپرده‌گذاران سود ٢٥درصدی بدهد.
 
این کار، به‌قطع هم ‌خلاف است، هم مغایر قانون بانکداری بدون‌ رباست. به شکل قطعی و بدون هیچ نوع شک و شبهه این کار خلاف قانون است و شائبه ربوی بودن را هم به‌شدت در خودش دارد. علما و روحانیون هم اشاره‌هايی کرده‌اند. این رفتار هم بانک‌ها را زیان‌ده می‌کند و هم اینکه به سپرده‌گذاران پول ناصحیح، پرداخت می‌شود.

‌خب؛ راه‌حل این داستان چیست؟
روشن است؛ راه‌حل این است  بانک‌ها سودی را که به دست می‌آورند براساس قانون بانکداری  بدون‌ ربا به سپرده‌گذاران و مشتریان بدهند. اگر این کار را بکنند همه این مشکلات حل می‌شود. آن دو بانکی هم که تصمیم گرفتند با هم ادغام شوند، در یک فضا با مقیاس بزرگ‌تری کار کنند، اما راه‌حل زیان‌دهی بانک‌ها، ادغام نیست. راه‌حل اصلاح نظام سپرده‌گذاری و گردن‌نهادن به قانون بانکداری بدون رباست.

‌کدام بانک‌ها قرار است  ادغام شوند؟ و بحث ادغام اینها در بانک مرکزی تا چه اندازه جدی است؟
من که اکنون در بانک مرکزی نیستم و از جزئیات چنین ادغامی هم خبر ندارم.

‌شما اشاره می‌کنید  خود نهادها به این نتیجه برسند که ادغام شوند.  آیا خود این دو بانک موافق چنین ادغامی هستند؟
این را هم اطلاع ندارم.
ارسال نظرات