صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۰۵۹۸
تاریخ انتشار: ۱۳:۲۱ - ۰۵ شهريور ۱۳۸۸


رقابت عشقي دو جوان، دختري را که رابطه دوستانه با يکي از آنها برقرار کرده بود قرباني انتقام گيري پسر شکست خورده کرد.

اين پرونده که با عنوان تجاوز به دادگاه کيفري استان تهران فرستاده شد، با تحقيقاتي که هيات قضات شعبه 77 دادگاه کيفري استان تهران انجام دادند، ابعاد تازه يي پيدا کرد.

شش ماه پيش دختري 18 ساله در ورامين به پليس شکايت کرد و گفت مورد آزار و اذيت پسري قرار گرفته که قبلاً او را دوست داشته است. وي در توضيح شکايتش گفت؛ مدتي قبل يکي از پسران محل به من پيشنهاد داد با او رابطه برقرار کنم اما من قبول نکردم. از او خوشم نمي آمد. با اين حال پسر جوان که پوريا نام دارد، خيلي نسبت به من ابراز علاقه مي کرد و مي گفت دوست دارد رابطه خصوصي با من داشته باشد. وقتي ديد من دوستي را قبول نمي کنم حتي پيشنهاد ازدواج داد و گفت اگر اجازه بدهم، خانواده اش را براي خواستگاري به منزل پدرم مي فرستد. او بارها در برابر من نشست و گريه کرد و گفت نمي تواند عشق مرا فراموش کند. با اين حال به او اهميتي نمي دادم چون مي دانستم قبل از من با دختري ديگر رابطه داشته و بعد از مدتي او را رها کرده است.

شاکي افزود؛ چند ماهي از اين ماجرا گذشت تا اينکه با هوشنگ آشنا شدم. او از پسران محجوب منطقه ما بود و خيلي از دختران هم سال من علاقه مند بودند با او دوست شوند و ازدواج کنند. با اين وجود هوشنگ مرا انتخاب کرده بود و من از اين موضوع خيلي راضي بودم. قرار شد من و هوشنگ با هم در مورد زندگي آينده مان صحبت کنيم و هفته بعد خانواده او به خواستگاري من بيايند.

چند روز بعد از اولين صحبت، هوشنگ با من قرار گذاشت و تصميم گرفتيم با هم مفصل تر حرف بزنيم.

وي ادامه داد؛ هوشنگ به من گفت با يکي از دوستانش صحبت کرده و قرار شده براي اينکه توسط ماموران دستگير نشويم، در خانه دوستش با هم حرف بزنيم. روز حادثه من سر قرار حاضر شدم. دقايقي بعد هوشنگ هم آمد. يکدفعه سه مهاجم به سمت هوشنگ رفتند و او را گرفتند و تا جايي که مي توانستند کتکش زدند. هوشنگ نمي توانست از زير دست آنها فرار کند. بعد هم مرا به داخل خانه کشيدند. يکدفعه ديدم پوريا در خانه است. او به زور مرا داخل اتاقي کشيد و در آنجا مورد آزار قرار داد. هرچه به پوريا التماس مي کردم فايده يي نداشت. او به من مي گفت همان زمان که به وي جواب رد دادم، بايد فکر اين روز را مي کردم. بعد از اين ماجرا پوريا و دوستانش از خانه فرار کردند و من و هوشنگ مانديم. لحظات خيلي بدي بود. زماني که به خودم آمدم از خانه خارج شدم و تصميم گرفتم به پليس شکايت کنم.

با شکايت اين دختر جوان پليس متهمان معرفي شده را شناسايي و دستگير کرد. زماني که پوريا مقابل هيات قضات شعبه 77 دادگاه کيفري استان تهران قرار گرفت، گفت؛ من از اين دختر کينه به دل داشتم. او تنها کسي بود که به من بي توجهي مي کرد و هرچه سعي کردم او را به سمت خودم بکشم، قبول نکرد. مدتي که از گفت وگويمان گذشت، من حتي به او پيشنهاد ازدواج دادم اما باز هم به من بي محلي کرد و به حرف هاي هوشنگ که رقيب ديرينه ام بود، دل بست و به سمت او رفت. از آن به بعد به رغم اينکه عاشق اين دختر شده بودم، تصميم گرفتم از وي انتقام بگيرم.

متهم ادامه داد؛ روزي که دوستم به من گفت هوشنگ و دختر جوان قرار است به خانه آنها بروند، تصميم گرفتم آن دو را از هم جدا و به دختر جوان تجاوز کنم تا هم از او انتقام گرفته باشم و هم اينکه او مجبور شود با من ازدواج کند.

هيات قضات پس از اعترافات اين متهم از هوشنگ تحقيق کردند و وي توضيح داد چطور روز حادثه مورد هجوم دو نفر قرار گرفته و دختر مورد علاقه اش را از او جدا کرده اند. در حال حاضر قضات دستور داده اند افرادي که هوشنگ را کتک زده اند و همچنين پسر صاحبخانه براي اداي توضيحات به دادگاه منتقل شوند.

برچسب ها: آزار دوست دختر
ارسال نظرات