صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۹۳۲۲
تاریخ انتشار: ۱۳:۱۷ - ۱۷ مرداد ۱۳۸۸


درباره الی به شکل معنا داری در اغلب جشنواره ها جایزه بهترین کارگردانی را دریافت کرده و فارغ از اینکه نقش جوایز جشنواره ای درباره الی تا چه حد در تحلیل تماشاگر ایرانی موثر است اما می تواند به نقش انکار ناپذیر اصغر فرهادی در آنچه ساختار واقع گرایانه فیلم می دانیم اشاره داشته باشد.درباره الی فیلمی ست که پروسه انتقال از روی کاغذ تا مقابل دوربین را به شکلی درخشان طی کرده و یکی از مهمترین اتفاقات در این گذار نقش بازیگردانی فیلمساز و توجیه بازیگران ، درباره آنچه باید جلوی دوربین اتفاق بیفتد است.

ساختار واقعگرایانه و پر از جزئیات مستند گونه در بسیاری از فیلمفارسی های جشنواره ای ایرانی تکرار شده و در اغلب آنها نابازیگران نقش آفرینی کرده اند .انتخاب نابازیگر برای فیلمساز می تواند توجیه گر واقعی و مستند بودن فیلم باشد و بسیاری از ضعف های اجرایی فیلم را در نگاه آماتور بپوشاند.شاید قبل از اصغر فرهادی تنها بتوان از کیانوش عیاری و مثلا سریال روزگار قریب اشاره کرد که به دلیل اعتقاد فیلمساز به درام و عنصر نمایش حتی در چنین ساختاری از بازیگران حرفه ای استفاده کرده باشد که در مثال روزگار قریب به نتیجه درخشانی مثل نقش آفرینی آفرین عبیسی و مهران رجبی و مهدی هاشمی منتج می شود. 

درک قالب ساختاری فیلم درباره الی کلید اصلی برای ورود به تحلیل بازیگری در این فیلم است.در صحنه ای از فیلم که شهاب حسینی (احمد) ماجرای طلاق گرفتن از همسر آلمانیش را برای ترانه علیدوستی (الی) شرح میدهد و به جمله ای که قرار است بار اصلی آن سکانس را به دوش بکشد می رسد موبایل الی زنگ میخورد و همین مکثی که در ادای ان جمله"یک پایان تلخ بهتر از یک تلخی بی پایانه" و ترجمه آن بوجود می آید بار عاطفی روی دوش جمله را که میتوانست باعث احساسی شدن بیش از حد آن لحظه شود را کاهش می دهد و از شعاری شدن آن جلوگیری میکند.بازیگر درباره الی باید در چنین جو خوددارانه ای جلوه کند و در این قالب خشن ، داستان تکان دهنده فیلم را نمایش دهد. 

بازیگر درباره الی باید آدمهای طبقه مورد تاکید فیلم را بشناسد.باید با جزئیات رفتاری آنها آشنا باشد.آنها باید بدانند که اغلب تماشاگران فیلم از طبقه مورد نظر فیلم هستند و آنها هستند که قرار است هنگام خروج از سالن سینما خودشان را هدف انتقادات فیلم بدانند.پس باید باورشان بشود که آدمهای فیلم از جنسشان هستند.اینجاست که جزئیاتی مثل رقصیدن ، آواز خواندن ،سیگار کشیدن ، غذا خوردن ، درگیر شدن ، فحش دادن وخندیدن و خیلی از خصوصیات رفتاری دیگر اهمیتی بالا پیدا میکنند.و چگونگی اجرای آن میتواند راه رفتن روی نخ نازکی باشد که غفلت در آن باعث به باد دادن همه محتوای اثر شود. 

بازیگر درباره الی باید با چرخش های پیچیده داستان همراه باشد.درک درستی از پیش رفتن ماجرا داشته باشد و انسجام بازی خود را حفظ کند.درباره الی فقط به دو نیمه قبل و بعد از حادثه غرق شدن الی تقسیم نمی شود.خرده اتفاقهای داخل داستان ، واکنش های مخصوص به خود را می طلبد..... 

درباره الی فیلم جزئیات ظاهرا بی اهمیت است.از افتادن ذغال سر قلیان بگیر تا خیلی چیزهای دیگر....و جدا از نقش اساسی این جزئیات در پیرنگ داستانی فیلم حواسمان باشد که بسیاری از این جزئیات به خصوص در نیمه اول فیلم که زمان زیادی هم هست و قبل از طرح چالش اصلی فیلم باید تماشاگر را سرگرم کند و مانع سرد شدن و دلزدگی تماشاگر از دنبال کردن ادامه فیلم باشد.وقتی بمب فیلم می ترکد هم ، چنین جزئیاتی به حاشیه نمی افتند ....مجموعه بازیگران فیلم بخش اصلی بازی خود در فیلم درباره الی صرف ایده های کلی اثر نمی کنند بلکه به چنین جزئیاتی مشغولند.... 

حالا بعد از شمارش چند فاکتور اصلی برای بازی در چنین فیلمی خوب است که مروری هم به بازی تک تک بازیگران فیلم داشته باشیم.

گلشیفته فراهانی ..... این حسرت همه تماشاگران فیلم بعد از دیدار با آن است که این ظاهرا و فعلا آخرین فیلم ایرانی گلشیفته فراهانی است.بار اصلی فیلم روی دوش اوست.تباهی و رنجی که بر درون او فرود می آید و مصیبتی که در چهره اش نمایان است در تقابل با بازگوشی ذاتی او و زیبایی وحشی و بکر چهره اوست.حفظ انسجام بازی گلشیفته در توالی زمانی اثر که ویژگی بازی در سینما در مقابل بازی در تئاتر است تکان دهنده و باورنکردنیست. و برای من یادآور بازی آل پاچینو در بی خوابی ( کریستوفر نولان ) است.تازه از آن هم دشوار تر.....مثلا گرفتن صدای سپیده در صبح فردای حادثه و به مرور بهتر شدن آن در طول روز یکی از نمونه های چنین ویژگی بازی اوست.

برجسته شدن کاراکتر سپیده در مقایسه سایر آدمهای فیلم در طول اثر شکل می گیرد و کم کم ، نماهای تنها شدن سپیده او را در مقابل جمع قرار می دهد و این فردیت شکل گرفته سپیده در بازی او عیان است و فقط روی کاغذ نیامده.ادای جملات هم توسط او بی نظیر است.مثلا در نمایی که جریان نامزد داشتن الی را برای بقیه شرح می دهد سکته های کلامی او و حواس پرتی تعمدیش در بیان جملات حیرت انگیز است و اینگونه نبظ فیلم را در اختیار می گیرد و صاحب بی چون و چرای پایان درباره الی اوست.

ترانه علیدوستی.....نام افشاگرانه فیلم توجه تماشاگر را از آغاز به او جلب می کند.مکث ها و کاتهای فیلم روی اوست.رمز و راز نهفته در شخصیت الی گویی برای ترانه علیدوستی و آرامش ظاهری چهره اش آفریده شده.هر چند قضاوت منفی برای تماشاگری که از تیپ بازی ترانه ، پیش داوری قابل پیشبینی دارد سخت است . اما او هم از پس نقش برآمده و آگاهانه تردید های الی مثلا هنگام دور شدن از جمع برای تلفن زدن و نمک آوردن از آشپزخانه را در تقابل با شور وصف ناشدنیش هنگام بادبادک بازی و خنده های گاه و بیگاهش قرار می دهد....

به همین دلیل در ادامه تماشاگر هم در کنار آدمهای فیلم می تواند و باید قضاوت بی رحمانه ای نسبت به الی داشته باشد.و در کنار این قضاوت اخلاقی باید در تحلیل شخصیت الی با اطلاعات ناقصی که فیلم در اختیارمان قرار می دهد هم همراه باشیم.همه اینها در صورتی میسر است که حضور اندک ترانه علیدوستی تاثیرش را گذاشته باشد.اگر این اتفاق افتاده (که افتاده) پس آن حضور هم تاثیر گذار بوده

مانی حقیقی.....غافلگیر کننده ترین نقش آفرینی در فیلم از آن اوست.او به شکل جالبی در قالب فیلم حل شده و به نظر می رسد تجربه های کارگردانیش اینجا به کمکش آمده.شناخت او از حرکات دوربین آنقدر خوب است که در برخی صحنه ها گویی نیمی از واکنش و اکت خود را قبل از رسیدن دوربین به او و قبل از اینکه نوبتش بشود انجام می دهد.و این نوع آماتور نمایی آگاهانه مقابل دوربین یکی از ویژگی های قابل تحسین بازی اوست.

شهاب حسینی.....حالا و بعد از بهرام رادان (و به قول برخی رفقا بعد از لئونارد دی کاپریو) باید او را هم باور کنیم. بعد از حضور دلنشینش در محیا(اکبر خواجویی) حالا نقش احمد را در درباره الی ایفا کرده.هر چند که سیمرغ را به خاطر سوپراستار گرفت اما تلاش او برای جان بخشیدن به شخصیت احمد که می توانست تخت و بی حس و حال اجرا شود ارزشمند تر از بازی در نقش سطحی کورش زند بود.در درباره الی اینبار از صدایش و چهره اش برای آن چیزی که نقش از او می خواهد استفاده می کند.به همین دلیل همراهی با احمد آسان است اما پذیرفتن این نکته که او هم همراه با بقیه آدمهای فیلم حقیقت را آنگونه که مصلحت است می خواهند تنهایی سپیده را آشکار می کند دلخراش است.

بازی شهاب حسینی در لحظه ای که به سپیده می گوید"چاره ای نیست.باید حقیقت را بگوییم." و سکوت دردآور آن لحظه تاثیرش را روی تماشاگر می گذارد.شهاب حسینی هنوز بهترین بازیش را انجام نداده.اما از اینجا به بعد می شود منتظر فیلمهای بعدش بود.

پیمان معادی......خوب این اولین حظورش است و در همین اولین بازی نشان داد حظورش روی پرده دوست داشتنیست و آنِ محکمی در فیلم دارد.هر چند بازی یکدستی در طول فیلم از خود نشان نمی دهد.در صحنه های پایانی فیلم و وقتی قرار است سپیده را برای دروغ گفتن قانع کنند طوری همراه با دیالوگ از جلوی دوربین رد می شود که گویا یکی از سکانس های فیلمهای بیضایی را می بینیم(که البته در ساختار منحصر به فرد فیلمهای بیضایی چنین بازیهایی قابل توجیه است اما در فیلم اصغر فرهادی که تمام تلاش برای حذف بازیهای نمایشگرانه است به ساختار اثر لطمه می زند)

مریلا زارعی.....خشونت بی رحمانه قضاوت او درباره الی در عمق بازی مریلا زارعی نفوذ کرده.او کم کم به آیینه ای برای تماشای خودمان تبدیل می شود....آرامش آغازین او در طول فیلم رنگ می بازد و درگیری های او با سایرین و عصبانیت های مداومش ، هر چند گاهی با اغراق بیش از اندازه همراه است اما به خوبی تزلزل هنجارهای مصنوعیش را عیان میکند.اوج او زمانیست که با همسرش درگیری لفظی پیدا میکند و به شکل آزار دهنده ای از او می خواهد که جلوی جمع با او درست صحبت کند.

رعنا آزادی ور ....گلیم خودش را از آب بیرون می کشد.سادگی تیپیکال و مهربانی فطری اما ناخودآگاه و غیر ارادی نقش را دریافته و هر چند فظای اندکی دارد اما در کنار سایر آدمهای فیلم باور پذیر است.

احمد مهران فر.....نقطه ضعف مجموعه بازیهای فیلم است.جایگاه او در فیلمنامه هم به نظر می رسد ناقص و سرسریست.و خود او هم نمی تواند خلاقیتی برای جان دادن به شخصیت منوچهر پیدا کند.

صابر ابر.....در تیتراژ آغازین فیلم نامی از او نیست و کنجکاوی بیننده برای دیدن نامزد الی تعلیق مناسبی برای استارت او در فیلم پدید می آورد.صابر ابر از چنین فرصتی استفاده می کند.عزاداری ناتمام علیرضا و تلاشش برای پاسخ به سوالی که بیش از حتا مرگ الی برایش مهم است ریتم فوق العاده ای به بازی او می دهد.و البته سکانس کلیدی و دو نفره با گل شیفته فراهانی هم که به یکی از لحظه های به یادماندنی تاریخ سینمای ایران تبدیل خواهد شد را هم از این به بعد در کارنامه اش خواهد داشت و از آن می تواند به عنوان بخشی از رزومه کاریش برای قراردادهای بعدی در سینمای ایران استفاده کند.

و نکته تلخ فیلم اینجاست که بازیگران خردسال فیلم هم باید بازیگران خوبی باشند....وقتی احمد قبل از آمدن علیرضا از بچه ها می خواهد که دروغ بگویند آنها با آسودگی خیال می گویند"ما که چیزی ندیدیم." و در دنیای تلخ فیلم این کودکان معصوم هم به بازیگرانی تبدیل می شوند که باید در گناه بزرگترهایشان شریک باشند.حالا و با این نگاه همه شان بازیگرهای خوبیند.

برچسب ها: در باره الی بازی
ارسال نظرات