صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۸۷۴۴۴
تاریخ انتشار: ۱۴:۵۷ - ۰۸ شهريور ۱۳۹۵
فرارو-  <نگاه ویژه> دانیل زاکر  رییس گروه "آمریکایی‌های حامی دمکراسی در خاورمیانه"  و از خاخام هاي سرشناس يهودي در واشنگتن 27 آگوست 2016 ( ششم شهریور 1395) مقاله ای درباره سياست خارجي  دولت باراک اوباما در خاورميانه در پایگاه تحلیلی آمریکن تینکر  America Thinker نگاشته است.

به گزارش سرویس بین الملل فرارو، وی در تحلیلش مدعی است که سياست نادرست دولت اوباما در منطقه، درک نادرست از رويکردهاي واقعي ايران و فضاسازي براي شدت گرفتن تلاش هاي فرقه گرايانه، به تشکيل گروه داعش و در نهايت آشفتگي تمام خاورميانه منجر شده است.

در تحلیل زاکر با انبوهی از ادعاها مواجه می شوید که با شواهد و قرائن رخدادهای منظقه نمی خواند. این تحلیل را در ادامه می خوانید:

هرچند ادعاي جديد دونالد ترامپ نامزد جمهوري خواهان در انتخابات رياست جمهوري آمريکا درباره اين که باراک اوباما رئيس جمهور و هيلاري کلينتون نامزد دمکرات ها در انتخابات رياست جمهوري و وزير سابق خارجه اوباما، بنيانگذاران داعش بوده اند، نادرست است، اما يافته هاي مايکل دوران -  محقق موسسه هادسون -  در مقاله اي در دوم فوريه 2015 تحت عنوان "استراتژي پنهان اوباما درباره ايران" توضيح مي دهد که سياست هاي شکست خورده اوباما در مقابل ايران به حمايت گروهی از سني ها براي تشکيل گروه افراطي سني دولت اسلامي، کمک کرده است.

بر اساس آن چيزي که اليوت آبرامز مدير ارشد سابق شوراي امنيت ملي آمريکا ايدئولوژي اوباما مي گويد، دولت آمریکا نه تنها نتوانست فرهنگ ايراني ها و ماهيت اعتقادي جمهوري اسلامي ايران را بفهمد- اشتباهي که در دوره کارتر رئيس جمهور سابق آمريکا، آغاز شد و در تمام دولت هاي ديگر نيز ادامه يافت- بلکه با باور کردن اين موضوع که مي توان ايران را متقاعد کرد که رفتارش را ميانه رو کند، اين اشتباه را پيچيده تر کرد.

يک سال پس از اجراي طرح جامع اقدام مشترک(برجام) شاهد اين هستيم که "علي لاريجاني" رئيس مجلس تندروی ايران، تهديد مي کند اگر هرگونه تحريم جديدي عليه ايران براي فعاليت هاي هسته اي اش يا آن فعاليت هايي که بان کي مون دبير کل سازمان ملل در گزارشش درباره آزمايش هاي موشک هاي بالستيک ايران، مورد انتقاد قرار داده است، وضع شود، ممکن است تهران، برجام را نقض کند و غني سازي اورانيوم را از سر بگيرد. 

همچنين دستگاه امنيت داخلي آلمان، معتقد است از زمان به نتيجه رسيدن توافق هسته اي در سال گذشته، ايران تلاش کرده است تا فن‌آوري غيرقانوني هسته اي خريداري کند. بعلاوه، گزارش جديدي نشان مي دهد ايران توانمندي هاي جنگ سايبري خود را عليه غرب، تقويت کرده است. بنابراين، روشن است که اميد کاخ سفيد درباره اين که ايران روند تغيير رفتارش را آغاز مي کند، کاملا اشتباه است.

در واقع، آيت الله علي خامنه اي رهبر معظم ايران، به هيچ عنوان موضعش را در مخالفت با آمريکا تغيير نداده است. در ضمن، پول هاي که ايران در نتيجه توافق به دست آورده است براي تقويت حمايت هايش از رژيم بشار اسد در سوريه و عوامل مختلف اش- به ويژه حزب الله- در لبنان، عراق، يمن، بحرين و غزه- هزينه کرده است.

دولت آمريکا با عقب نشيني کامل از عراق، بدون تثبيت اوضاع بین جمعيت سني و شيعه درگير اين کشور، تنها به ايران اجازه داد تا به حمايت و تامين مالي افراطي ترين جناح هاي شيعه و شبه نظاميان آنها، ادامه دهد و همچنين اين فرصت را در اختيار نوري مالکي نخست وزير تندروي عراق قرار داد تا اقليت هاي سني اين کشور را سرکوب کند. نتيجه فرصت دادن به نوري مالکي براي ادامه سرکوب هاي فرقه اي سني ها، اين بود که بخش اعظم سني ها افراط گرا شوند و از شکل گيري "دولت اسلامي" حمایت کنند. افسران سابق ارتش و مقامات بعث عراق بيشترين حمايت را از تشکيل داعش داشتند. با متداول شدن دستور کار تشيع راديکالي ايران در عراق، به شبه نظاميان سازمان بدر که تحت حمايت ايران هستند و ديگر شبه نظاميان شيعه مثل عصائب الحق اجازه داد تا به سني ها - به ويژه آنهايي که روابطي با رژيم سابق صدام حسين داشتند- حمله و آنها را ترور کنند. اين موضوع باعث شد سني ها وارد عمل شوند و برهمين اساس داعش توانست محلي هاي بسياري را به خدمت بگيرد.

اگر آمريکا مي خواهد واقعا داعش را نابود کند، نه تنها بايد آن را از نظر فيزيکي نابود کند، بلکه بايد اوضاعي را که باعث شد اين گروه در ميان سني ها پرطرفدار شود، را نيز تغيير دهد. متاسفانه، آمريکا بر يگان هاي بسيج مردمي عراق متکي است که جنايت هاي بسياري عليه اقليت هاي سني در عراق، مرتکب شده اند.

تا زماني که آمريکا در نبرد عليه داعش، تنها به يگان هاي بسيج مردمي متکي باشد، نمي تواند آرامش را به عراق بازگرداند و به جنگ هاي فرقه اي خاتمه دهد. در اصل يگان هاي بسيج مردمي، عاملان ايران در جبهه هاي نبرد عراق اند و حضور سردار قاسم سليماني فرمانده نيروي قدس سپاه ايران در عراق در جريان نبردهاي تکريت و فلوجه، اين موضوع را اثبات مي کند. سليماني نه تنها در اين جنگ ها مشاوره مي داد، بلکه نبردها را فرماندهي مي کرد.

در روابط ميان آمريکا و عراق، مسئوليت پذيري و نظم خاصي حاکم شود. آمريکا بايد حضور نيروهاي زميني اش را در عراق تقويت و مقامات بغداد را وادار کند تا کاملا به دستورالعمل غيرفرقه اي پايبند بماند. البته با توجه به سابقه تاريخي خصومت شديد ميان شيعه و سني و حمله آنها به يکديگر، دست يابي به هدف برقراري ثبات پايدار در عراق به سرعت و سادگي محقق نخواهد شد. البته اگر ما نظارت و حمايت خود را از عراق دريغ کنيم، اين کشور نمي تواند به صلح برسد و همچنان يک دنباله روي ضعيف ايران باقي خواهد ماند که دستور کار بدخواهانه آن در سيزده سال گذشته براي همه کاملا شناخته شده است.

اوضاع در سوريه به مراتب پيچيده تر است. مخالفان ميانه رو به تازگي با شبه نظاميان جهادي که با رژيم اسد مي جنگند، به ويژه در نبرد اخير حلب، متحد شده اند.

تنها گروهي که در سوريه فعالانه عليه داعش مي جنگد، نيروهاي دمکراتيک سوريه است که آمريکا از آنها حمايت مي کند. اين گروه به تازگي توانست شهر منبج را پس از دو ماه محاصره از داعش پس بگيرد. اين ائتلاف عمدتا کرد، از يگان هاي مدافع خلق سوريه و اقليت هاي عرب مختلف، تشکيل شده است.

آمريکا در نبرد با داعش در عراق و سوريه شکست خورده است، زيرا به محور شيعه ايران در عراق تکيه کرده است و در عراق تلاش مي کند گروه هاي وابسته به ايران را کنار بزند. دوستان ما در اين جبهه، ارزش هاي مشترکي با ما ندارند و همچنين اهداف مشابه ما را نيز دنبال نمي کنند. تا زماني که مطمئن نشويم که تبعات چندگانه اقدامات ائتلاف در نتيجه سوء رفتارهاي بسيار متحدانمان است، ما به هدف خود براي نابودي داعش دست نمي يابيم. همانطور که در بالا اشاره شد، رهبري از پشت صحنه به شکست منجر مي شود. آمريکا براي پيروزي بايد سخت تلاش کند و به منظور جلوگيري از خشونت هاي فرقه اي عليه غيرنظاميان و اقليت ها، نظارت دقيق تري داشته باشد.
ارسال نظرات