صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۸۶۸۱۴
از بیماری هیلاری تا تقلب در انتخابات
روز یکشنبه، رودی جولیانی شهردار سابق نیویورک به بینندگان فاکس نیوز گفت هیلاری کلینتون به‌طورجدی مریض است. او گفت: " رسانه‌ها نمی‌توانند به نشانه‌های مختلف بیماری‌اش اشاره کنند... اما در اینترنت جستجو کنید. عبارت " بیماری هیلاری کلینتون" را جستجو کنید. نگاهی به فیلم‌ها بیندازید."
تاریخ انتشار: ۱۴:۴۱ - ۰۳ شهريور ۱۳۹۵


فرارو- روز یکشنبه، رودی جولیانی شهردار سابق نیویورک به بینندگان فاکس نیوز گفت هیلاری کلینتون به‌طورجدی مریض است. او گفت: " رسانه‌ها نمی‌توانند به نشانه‌های مختلف بیماری‌اش اشاره کنند... اما در اینترنت جستجو کنید. عبارت " بیماری هیلاری کلینتون" را جستجو کنید. نگاهی به فیلم‌ها بیندازید."

به گزارش فرارو به نقل از پولیتیکو، این ایده که کلینتون مخفیانه با بیماری‌ای ناشناخته مبارزه می‌کند، آخرین و جدیدترین تئوری توطئه در این فصل انتخاباتی است. تئوری‌های توطئه که هفت سال است آن‌ها را مطالعه می‌کنم، همواره بخشی از سیاست آمریکا بوده است. اما معمولاً در گوشه‌های تاریک گفتمان‌های سیاسی نمایان می‌شوند و نقش یک موضوع فرعی در مواجه با اختلافات سیاسی مهم را ایفا می‌کنند. هرگز ندیده بودم این توطئه‌ها تا این حد وارد جریان اصلی مبارزات شوند و هیچ‌وقت به این اندازه احتمال ایجاد آسیب‌های جدی وجود نداشته است.

دلیلش چه تبانی جادوگران با شیاطین در طول دوران استعمار باشد، چه کنترل شرورانه دولت توسط فراماسون‌ها در سال‌های 1800 و چه اشغال وزارت امور خارجه توسط کمونیست‌ها در دوران وحشت سرخ، آمریکایی‌ها همیشه به این ایده علاقه دارند که بعضی انسان‌ها یا سازمان‌ها مخفیانه برای منافع خود و به ضرر منافع عمومی توطئه‌چینی می‌کنند. نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد همه آمریکایی‌ها حداقل به یک و برخی به بیش از یک تئوری توطئه باور دارند. چند سال پیش، حدود یک‌چهارم آمریکایی‌ها باور داشتند اوباما خارج از آمریکا متولدشده است.

همین تعداد باور دارند پشت حملات یازده سپتامبر نیز توطئه‌ای وجود داشته. باوجود اینکه 50 سال از ترور جان اف کندی گذشته است، اکثر آمریکایی‌های باور دارند مرگ او به دلیل توطئه‌ای فراتر از تنها یک فرد مسلح بوده است. در سال 2012 زمانی که از تعدادی از آمریکایی‌ها به‌عنوان جامعه آماری پرسیدم آیا با این جمله موافق‌اند یا مخالف، تنها 30 درصد با آن مخالفت کردند: "رویدادهای بزرگ مانند جنگ، رکود اقتصادی و نتایج انتخابات توسط گروه‌های کوچکی از افراد کنترل می‌شود که در خفا علیه بقیه ما کار و فعالیت می‌کنند."

بااین‌حال، آمریکا هنوز از پرتگاه تئوری توطئه سقوط نکرده زیرا به‌طورکلی اکثر سران، سیاستمداران و منابع خبری از این نوع نظریه‌پردازی بی‌پروا خودداری می‌کنند. تعداد کمی از سیاستمداران و منابع خبری ممکن است گاه‌به‌گاه چنین ادعاهایی داشته باشند. اما این‌ها معمولاً نتیجه شعارهای حزبی تند هستند و انتظار دارند واکنش شدیدی دریافت کنند.

اما اکنون ممکن است اوضاع فرق کند. دونالد ترامپ، یکی از دونفری که ممکن است رئیس‌جمهور بعدی آمریکا شود، او تئوری‌های توطئه را تبلیغ و  ایجاد می‌کند و آن را پایه اصلی مبارزات انتخاباتی خود قرار داده است.

دلیل واضحی برای این کار وجود دارد: دونالد ترامپ خود را به‌عنوان یک "خارجی" (خارج از سیستم سیاسی مستقر در آمریکا) جا انداخته است. در تحقیقاتم فهمیده‌ام که این تئوری‌های زمانی که توسط خارجی‌ها، بازندگان انتخاباتی و اقلیت‌های آماری استفاده می‌شوند، بهترین تأثیر رادارند.

این "بازنده‌ها" مجبورند برای توجیه وضعیت خارجی و شکست خود از تئوری‌های توطئه استفاده کنند و شیوه‌های سنجش موفقیت و پذیرنده را زیر سؤال ببرند. اگر می‌خواهید  توضیح دهید چرا علاقه دارید سیستم پذیرفته‌شده را برهم بریزید و روش جدیدی را باب کنید و یا اگر می‌خواهید بدون تعلق به هیچ‌یک از تشکیلات سیاسی وارد کاخ سفید شوید، بنابراین برای زیر سؤال بردن سیستم استفاده از این تئوری‌های بسیار به‌دردبخور خواهد بود.

رقابت کلینتون با دو خارجی (ترامپ و سندرز) او را نیز مجبور کرد روشی مشابه پیش بگیرد. او تحت‌فشار است تا تئوری‌های توطئه اقتصادی سندرز را تأیید کند تا بتواند رأی حامیانش را به دست آورد. همچنین مجبور شده با تئوری‌های ترامپ با ایجاد اتهام‌هایی مشابه علیه او مبارزه کند.

اساساً به تئوری‌های توطئه‌ایرادی وارد نیست. ویژگی‌های مثبتی نیز دارند: گاهی درست از آب درمی‌آیند ( مثلاً رسوایی واترگیت را در نظر بگیرید) و گاهی اطلاعات جدیدی را افشا می‌کنند ( آزادسازی اسناد مربوط به ترور کندی). اما رواج بیش‌ ازحد آن‌ها درک ما از واقعیت را تحریف می‌کنند، وقت و منابع باارزش دولت را هدر می‌دهند و زندگی افراد زیادی را به خطر می‌اندازند؛ به‌خصوص زمانی که از حواشی زندگی سیاسی خارج شوند و به ابزار قدرت تبدیل شوند.

در اینجا به پنج‌تا از خطرناک‌ترین تئوری‌های توطئه در سال 2016 می‌پردازیم.

1. مکزیکی‌ها و پناهندگان قاتل، تجاوزگر و تروریست هستند

خطر: خشونت
دونالد ترامپ مهاجران مکزیکی را بخشی از توطئه این کشور برای فرستادن قاتلان و تجاوزگران به آمریکا می‌داند. همچنین پناه‌جویان جنگ‌زده را مأموران داعش می‌داند که علیه آمریکا فعالیت می‌کنند.

اکثر تئوری‌های توطئه در آمریکا زمانی طنین‌انداز می‌شوند که فرد یا جناحی ضعیف رقیب قدرتمندی را متهم می‌کند (مثلاً دموکرات‌های از قدرت خارج‌شده جورج بوش را به دست داشتن در حمله یازده سپتامبر متهم کردند). این تئوری‌ها معمولاً بسیار آزاردهنده هستند چون کسانی که متهم شده‌اند قدرتمندند و تحت حفاظت خوبی قرار دارند. در این صورت، همه‌چیز برعکس می‌شود: فرد قوی (فردی که با حمایت یک حزب بزرگ سیاسی نامزد ریاست جمهوری شده) ضعیف‌ها را (پناهندگان و اقلیت) متهم می‌کند. این نوع توطئه‌ها خطرناک‌تر هستند زیرا افراد در قدرت می‌توانند بر اساس افکار وحشیانه خود عمل کنند که بعضی‌اوقات عواقب مرگباری خواهد داشت. اگر برای مثال رئیس‌جمهور ترامپ بخواهد بر اساس تئوری‌های توطئه‌اش اقدام کند، ممکن است برای آن دسته افرادی که در آمریکا زندگی می‌کنند سرنوشت بدی را به همراه داشته باشد. و افرادی که سخنان ترامپ را باور می‌کنند، ممکن است خود دست به اقدام بزنند و نسبت به آن دسته افراد موردنظر اعمال خشونت کنند.

فقط به تئوری‌های توطئه مشابه در قدیم نگاه کنید: محاکمات جادوگری در سلیم که در آن زنان بی‌گناه به طرز وحشیانه‌ای به قتل رسیدند؛ وحشت پراکنی "ترس سرخ" در دهه 1950 که شاهد نقض حقوق بی‌شماری از آمریکایی‌ها توسط دولت آمریکا بود و اردوگاه‌های اقامت اجباری ژاپنی‌ها در جنگ جهانی دوم. زمانی که قدرتمندان معتقدند توطئه‌ای علیه‌شان در جریان است، چه واقعی باشد یا نه، عکس‌العمل‌هایشان می‌تواند عواقب وحشتناکی داشته باشد.

2. "اتفاقی در حال رخداد است"

خطر: پارانویای جمعی
این تئوری تهمت موردعلاقه ترامپ است که در شرایط مختلف در طول مبارزات انتخاباتی از آن استفاده می‌کند. این پنج کلمه نشان می‌دهند که نهادهای دولتی و نهادهای ما در انتشار اطلاعات دروغ‌گو هستند، بلکه تا حد وسیعی درگیر روپوشانی و قایم‌موشک بازی هستند.

این تئوری برای ترامپ مفید است زیرا می‌تواند از جزئیات اجتناب کند. همچنین از طرفی خطرناک است زیرا پایانی باز دارد و به حامیان ترامپ فضای کافی می‌دهد تا نقطه‌ها را به هم ربط دهند. واقعاً "چه اتفاقی دارد می‌افتد؟" ممکن است پایِ تروریست‌های افراطی اسلام، پناه‌جویان مسلح با تجهیزات داعشی در میان باشد یا رئیس‌جمهوری که یا به حملات تروریستی به کشور اهمیتی نمی‌دهد و یا خودش هم یکی از آن‌هاست. شاید همسایگانتان تروریست باشد، شاید خود اف. بی.آی با تروریست‌ها دستش در یک کاسه باشد. شاید خود رئیس‌جمهور هم یک تروریست باشد. کسی چه می‌داند؟ اما این پنج کلمه بسیار فراگیر است و شامل همه می‌شود: باید مراقب همسایه‌ها باشیم، حواسمان به دولت باشد و زبان بدن رئیس‌جمهور را مثل یک شاهین در نظر بگیریم.

این سبک از نظریه‌پردازی توطئه ( گذاشتن درک جزئیات موضوع بر عهده خود مردم) بسیار سودمند است زیرا به مردم دلیل کمتری برای مخالفت می‌دهد. در تحقیقاتم فهمیدم که هر چه جزئیات تئوری توطئه بیشتر باشد، مردم دلایل بیشتری برای به چالش کشیدن آن خواهند داشت. دقیقاً به همین دلیل است که تئوری‌های ترور جان اف کندی در مقایسه با دیگران هنوز بسیار محبوب است. هیچ تبه‌کار مشخصی وجود ندارد و هر کس می‌تواند ماجرایی که به نظرش درست است را باور کند.

3. ترامپ/ کلینتون یک کاندیدای یاغی است
خطر: بی‌اعتمادی سازمانی، تضاد سیاسی
ترامپ در انتقاد از کلینتون برای استفاده نادرست از ایمیل‌های طبقه‌بندی‌شده، ادعا کرد این نامزد دموکرات مدیون دولت اوباما است که تصمیم گرفت او را تحت تعقیب قانونی قرار ندهد. همچنین گفت اکنون کشورهای دیگر برای باج‌گیری و کنترل کلینتون شواهد و اطلاعات زیادی در دست دارند زیرا توانسته‌اند سرور ایمیل خصوصی او را هک کنند. در مقابل، ستاد کلینتون آگهی‌ای منتشر کرد که می‌گفت ترامپ مهره‌ای برای منافع روسیه است.

آمریکایی‌ها از تمام گرایش‌های سیاسی باید بتوانند به دو نامزد اعتماد کنند و بدانند مهره‌ای در راستای منافع دیگران نیستند. زمانی که مردم به وفاداری رهبران نسبت به کشور تردید کنند، بی‌اعتمادی نهادی سر به فلک می‌گذارد. همچنین تئوری‌های توطئه درباره یک رئیس‌جمهور اثرات بسیار مخربی برایش خواهد داشت: تئوری محل تولد اوباما موضوعی بود که در تمام مدت حضورش در کاخ سفید هم برای او و هم دولت عامل حواس‌پرتی بود.

این نوع نظریه‌ها تضاد سیاسی نیز ایجاد می‌کنند. با درخواست زیر سؤال بردن انگیزه‌های یک رئیس‌جمهور، دیگر مردم به خود زحمت شرکت در بحث‌های سیاسی معنی‌دار را نمی‌دهند.

4. توطئه بزرگ جناح راست
خطر: عدم مسئولیت‌پذیری
تئوری‌های توطئه وجود دارد، و همچنین تئوری‌های توطئه درباره تئوری‌های توطئه وجود دارد. این مورد خاص در دوران تحقیقات درباره شیوه‌های کسب‌وکار وزندگی شخصی بیل کلینتون به وجود آمد. در طول یک مصاحبه هیلاری کلینتون رسوایی مرتبط با مونیکا لوینسکی را رد کرد. او گفت: "داستانی که همه تمایل دارند درباره آن بدانند، بنویسند و آن را توضیح دهند توطئه گسترده حزب راست است که علیه همسرم از روز اولی که رئیس‌جمهور شد توطئه‌چینی کرده است."

تئوری‌های توطئه فقط مختص جمهوری خواهان نیست. هیلاری کلینتون  تئوری‌هایی به وجود آورده که جناح راست همیشه علیه او و خانواده‌اش بوده است و در حال حاضر و در جریان انتخابات کنونی از "تأمین مالی بهتری" برخوردارند.

مشکل اینجاست: اگر به دنبال نتیجه برویم، این تئوری توطئه نشان می‌دهد هر انتقاد، تهمت و هر تحقیق و تفحصی درباره کلینتون چیزی جز یک حمله مخفی و هماهنگ از جانب شبکه‌های مخالف نیست که به کلینتون و حامیانش اجازه می‌دهد از زیر هرگونه اتهامی به این بهانه در بروند. احتمالاً کلینتون‌ها در تمام موارد مقصر نیستند. اما اشتباهاتی کرده‌اند و باید برای آن‌ها پاسخگو باشند. توسل به توطئه نباید سبب شود رئیس‌جمهور و یا نامزدهای ریاست جمهوری از زیر بار پاسخگویی و مسئولیت‌پذیری شانه خالی کنند.

5. همه‌چیز "تقلبی" است
خطر: محرومیت از امتیازات و ازخودبیگانگی
ترامپ و سندرز بارها در طول رقابت‌های مقدماتی گفتند فرآیند کاندیداتوری تقلبی است. در اوایل این ماه ترامپ ادعا کرد که بدون قوانین ID رأی‌دهندگان در ایالت‌ها، در انتخابات تقلب خواهد شد و مردم می‌توانند "15 بار" رأی دهند. او ادعا کرد تنها روشی که ستاد کلینتون می‌تواند در پنسیلوانیا برنده شود "با تقلب" است.

اما چنین ادعاهایی درباره تقلب در انتخابات در مقایسه با تقلبی بودن کل سیستم بی‌اهمیت است. سندرز و همکارش الیزابت وارن در دوره انتخابات مرتباً تکرار می‌کردند که کل سیستم سیاسی و اقتصادی تقلبی است. مشکل این تئوری این است: امریکا اقتصادی 20 تریلیون دلاری دارد و سیستم سیاسی‌اش در شاخه‌ها و سطوح مختلفی پراکنده‌شده است. اکنون‌که با میزان شکست توطئه‌ها آشنایی دارم، می‌توانم بگویم که هیچ گروهی نیست ( نه سیاسی، نه بانکداران بزرگ، نه مدیران ارشد ) که بتواند در سیستم سیاسی و اقتصادی ما در مقیاس بزرگ و برای مدت طولانی تقلب کند.

این نوع شعارها بسیار خطرناک‌اند. در وهله اول سبب عدم پذیرش مسئولیت و به‌آسانی متهم کردن دیگران می‌شود. همچنین ناامیدی و ازخودبیگانگی ایجاد می‌کند؛ این احساس که در سیستمی خطرناک و ناعادلانه گیر افتاده‌ایم و توسط برخی افراد مورد سوءاستفاده قرار می‌گیریم. این نوع تئوری‌های توطئه که سیستم انتخاباتی تقلبی است باعث می‌شود مردم در خانه بمانند و رأی ندهند، که سبب تضعیف دموکراسی می‌شود.
 

ارسال نظرات