صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۸۲۶۰۱
تاریخ انتشار: ۱۱:۱۳ - ۰۵ مرداد ۱۳۹۵
تعداد زیادی از مردم از خستگی مفرط رنج می‌برند اما سوال این است که آیا این مشکل، از زندگی مدرن ناشی می‌شود یا اینکه خستگی جسمی، روحی و روانی از مشکلات قدیمی بشر است؟

به گزارش ایسنا، بدون شک احساس خستگی مزمن، نگرانی جدی جوامع امروزی به حساب می‌آید و آمارهای قابل توجهی وجود دارد که نشان‌دهنده تحلیل رفتن نیروهای انسانی به لحاظ روحی – روانی در بخش‌هایی همچون خدمات درمانی است. در مطالعه پزشکان آلمانی آمده است که نزدیک به ۵۰ درصد پزشکان دچار احساس خستگی مفرط می‌شوند و در تمامی ساعت‌های روز خسته هستند. همچنین حتی فقط فکر به کار کردن در هنگام صبح در آنان احساس خستگی بوجود می‌آورد.

زنان و مردان در مواجهه با احساس خستگی مفرط به شیوه‌های مختلف برخورد می‌کنند. نتایج اخیر بررسی محققان فنلاندی نشان می‌دهد که کارمندان مرد نسبت به زنان کمتر احتمال دارد به دلیل احساس خستگی به مرخصی استعلاجی بروند.

همچنین با در نظر گرفتن اینکه افسردگی شامل احساس خستگی می‌شود برخی افراد این طور استدلال می‌کنند که خستگی مفرط، شکلی دیگر و عنوانی تعدیل شده از افسردگی است. در واقع برخی کارشناسان بر این باورند که احساس خستگی مفرط عنوان آراسته شده افسردگی است.

با این حال به طور کلی این دو عارضه از یکدیگر متمایز در نظر گرفته می‌شوند. کارشناسان معتقدند افسردگی شامل عدم اعتماد به نفس، حتی خود تحقیری و خود انزجاری می‌شود که در احساس خستگی مفرط دیده نمی‌شود. در حقیقت در احساس خستگی جنبه «خود» دست نخورده باقی می‌ماند. همچنین عصبانیت در خستگی مفرط به خود شخص برنمی‌گردد بلکه متوجه سازمان محل فعالیت فرد و کارمندانی است که با آنان کار می‌کند.

به علاوه احساس خستگی مفرط نباید با سندرم خستگی مزمن اشتباه گرفته شود. این سندرم در برگیرنده دوره‌های طولانی خستگی طاقت فرسای جسمی و روانی حداقل برای مدت زمان شش ماه است به گونه‌ای که بسیاری از بیماران با انجام کوچک‌ترین فعالیت‌ها احساس درد دارند.

تاکید فزاینده بر قدرت بازدهی و نیاز روانی به تایید ارزش یک شخص، متناسب با نوع شغل او، کارمندان را در وضعیت دائم «جنگ یا گریز» قرار می‌دهد. این شرایط در اصل برای مواجهه با خطرات شکل گرفته است اما در صورتی که فرد برای مدت زمان طولانی و مداوم با این نوع فشار روبرو باشد به افزایش بی‌وقفه هورمون‌های استرس در بدن منجر می‌شود.

بررسی متون و تحقیقات گذشته حاکیست افراد مدت‌ها پیش از آنکه محیط کار به شکل مدرن تغییر پیدا کند، دچار خستگی‌های افراطی بوده‌اند. دانشمندانی همچون بقراط معتقد بودند تمامی بیماری‌های جسمی و روانی می‌تواند در تعادل نسبی چهار فاکتور خلط – خون، صفرای زرد، صفرای سیاه و بلغم دنبال شود.

صفرای سیاه گردش خون بدن را کند کرده و موجب انسداد مجراهای مغز می‌شود و فرد را دچار احساس خستگی، رخوت، ‌ فرسودگی و افسردگی می‌کند.

اکنون پزشکان دریافته‌اند اعصاب سیگنال‌های الکتریکی را جابه‌جا می‌کنند و معتقدند عصب‌های ضعیف ممکن است انرژی فرد را از بین ببرند. آشکار است افراد بسیاری در طول تاریخ با احساس خستگی و مشابه با آنچه اکنون افراد تجربه می‌کنند روبرو شده‌اند و در نتیجه خستگی بخشی از زندگی انسان بوده است.

در حقیقت به طور قطع مشخص نیست چه فاکتورهایی به فرد احساس انرژی می‌دهد و چگونه انرژی به سرعت و بدون تلاش جسمی از بین می‌رود. همچنین نمی‌توان به طور قطع اظهار کرد که علائم خستگی در جسم و روح ریشه دارد یا ناشی از وضعیت جامعه است یا اینکه از رفتارهای خود فرد نشات می‌گیرد؛ شاید حقیقت این باشد که تمامی این موارد صحیح است. درک فزاینده از ارتباط ذهن – بدن نشان می‌دهد که احساسات و باورهای ما می‌تواند تاثیر عمیقی بر روان‌مان داشته باشد. فشارهای روانی سطح التهاب بدن را افزایش داده و میزان درد را تشدید می‌کند و در برخی موارد می‌تواند به تشنج و نابینایی منجر شود.

در حقیقت به اعتقاد کارشناسان نمی‌توان گفت یک بیماری کاملا ریشه‌ای جسمی یا روحی – روانی دارد زیرا در اغلب موارد همزمان هر دوی آنها را در بر می‌گیرد. هر چند جای تعجب ندارد که محیط زندگی، ذهن انسان را تیره و تار کرده و بدن را بر اثر خستگی ناتوان می‌سازد.

همچنین باید به این نکته توجه کرد که شبکه‌های اجتماعی می‌توانند قوای ذخیره بدن را از بین ببرد. همچنین اگرچه استفاده از این تکنولوژی‌ها برای حفظ سرعت و انرژی است،  به نوبه خود فاکتورهای استرس زا به حساب می‌آیند.

اگرچه تاریخ درس‌های آموزنده‌ای در اختیار بشر می‌گذارد، برای رفع حس بی حالی و خمودگی راهکار آسانی ارائه نکرده‌ است. در گذشته به بیماران مبتلا به ضعف عصب توصیه می‌شد مدت زمان طولانی را استراحت کنند اما کسالت ناشی از آن اغلب وضعیت را تشدید می‌کرد. امروزه مبتلایان به خستگی مفرط تحت درمان‌های رفتاری شناختی قرار می‌گیرند تا به آنان کمک شود خستگی روحی – روانی را کنترل کنند و به راه‌های سرحال شدن پی ببرند.

به گزارش شبکه خبری بی‌بی‌سی، همچنین درمان رفع خستگی برای افراد مختلف متفاوت است. افراد اغلب خودشان می‌دانند چه فاکتورهایی آنها را پرانرژی می‌سازد و چگونه می‌تواند انرژی کسب شده را حفظ کنند. برای مثال برخی افراد با مطالعه کردن و برخی دیگر با ورزش کردن پرانرژی می‌شوند. اما آنچه بیشتر اهمیت دارد مرزبندی کردن میان کار و اوقات فراغت است.
ارسال نظرات