صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۷۱۸۷۵
تاریخ انتشار: ۱۲:۰۸ - ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۵
یادداشت دریافتی- علیرضا خرم‌روز؛ جوامع بشری در اعصار مختلف همواره از کمبود علم نسبت به شرایط و اوضاع رنج می بردند. این نیاز حیاتی باعث شد تا تمرکز خود را بر رشد علم و توسعه آن قرار دهند. در میان جوامع مختلف (چه مورد پسند ما باشد و چه نباشد!)، جوامع غربی گوی سبقت را ربودند؛ آنها با تمرکز بر رشد سیصد ساله علوم انسانی، ابتدا پایه های فکری و فلسفی خود را محکم ساختند، سپس با شیراز ذهنی قوی به سوی پیشرفت تکنولوژی های فنی و مهندسی و علوم تجربی رفتند. این سیر به عنوان الگویی در تمام دنیا مورد پذیرش واقع شده است و کمتر کشوری است که آن را معکوس تعبیر نماید.

اکنون که به بررسی وضعیت دانشمندان و فارغ التحصیلان در کشورهای مختلف می پردازیم، شاهد آن هستیم که، افراد حقیقتا متخصص در زمینه های مختلف علمی مورد تکریم خاصی هستند و این مسئله به دلیل علم زدگی نیست؛ بلکه کاربرد آنان در ساخت اجتماعی با کیفیت مورد نظر است. این مسئله طبیعی است که تمامی فارغ التحصیلان در یک جایگاه نیستند و هرکدام بنا به تخصص کاربردی خود و عمق علمی مورد احترام قرار می گیرند.

هدف از طرح این مسئله عنوان کردن این اصل بدیهی است که؛ در تمامی جوامع بشری، کسانی که حائز عمق علمی هستند مورد تکریم می باشند و برای ساخت جامعه ای بهتر، بهترین امکانات در اختیار آنان قرار می گیرد. این مسئله از جایی عجیب به نظر می رسد که در جامعه ما نتیجه معکوسی اتفاق می افتد که من نام آنرا ((عجیب ترین سرخوردگی اجتماعی)) می گذارم. شخص بنده به عنوان فارغ التحصیل یک دانشگاه سطح بالای سراسری در تهران و حائز رتبه های مختلف پژوهشی این سرخوردگی را با تمام وجود حس کرده ام.

نکته اینجاست که؛ در جامعه کنونی ما هرچقدر بیشتر در سطح بالای علمی قرار گرفته باشید، بیشتر مورد تمسخر قرار می گیرید و بیش از پیش شما را از امکانات دور می کنند. دلیل این مسئله هر چند طنز آمیز به نظر می رسد، اما بر پایه ای حقیقی استوار است و آن است که علم شما در سطح جامعه با کارایی صفر درصد محاسبه می شود؛ لذا تحصیل در عالی ترین شرایط علمی را کاری عبث می دانند.

به همین منوال با توجه به رشد مدیران کم سواد، حضور شما در عرصه مدیریتی تقریبا به صورت کامل منتفی است، زیرا هرچه بیشتر تحصیل کرده باشید و هرچه بیشتر در دانشگاه های معتبر با پیشینه پژوهشی قوی تری باشید، احتمالا موجبات آزار مدیر خود را فراهم می آورید. لذا سرخوردگی اینجاست که به دلیل تحصیل در بهترین سطح مورد تمسخر جامعه قرار می گیرید و هم چنین به همین دلیل، از بعضی مراتب محروم خواهید شد، که شاید با مدرک دیپلم (یا پایین تر!) می توانید به آن دست پیدا کنید. اینها خیال بافی منفی انگارانه یک تحلیل گر اجتماعی نیست، بلکه تجربه شخصی است که خود و دوستان بنده در آن سهیم بوده اند و به معنای دیگر دردی اجتماعی محسوب می شود.

راه حل این مسئله در ابعاد گوناگون و در همایش های اتلاف وقت کننده، به صورت مفصل بارها و بارها مورد بررسی وتصمیم قرار گرفته اند، اما گوش شنوایی در حل این معضل اجتماعی که باعث افت کیفیت زندگی افراد و به تبع آن جامعه می شود، وجود ندارد.

ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
ناشناس
۱۱:۰۵ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۱
جانا که از زبان ما می گویی!
ناشناس
۱۰:۰۴ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۱
تا وقتیکه نفت و گاز هست و تورمهای دو رقمی و بیکاری میلیونها جوان و عدم ازدواج آنها نیز هیچ گونه تبعاتی برای مدیران و مسئولان ندارد به تخصص امثال شما نه تنها نیازی نیست بلکه برای جامع آزار دهنده نیز می باشد
ناشناس
۰۳:۰۹ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۱
احسنت بر شما. نوشته تان عین واقعیت است. گو اینکه هرگاه چنین معضلی را بیان می کنیم نسل قبلی و مسئول و مدیر، جز طعنه پاسخی نمیدهد. حرفی نمیتوان زد که متهم به تنبلی و توقع میشویم. خلاصه مطلب اینکه ما پیاده ایم و آنان که سواره اند اجازه سوار شدن نمیدهند گرچه جای کافی هم باشد. و در این پیاده روی انرژی و خلاقیت و عمرما هست که برباد میرود قبل از اینکه به کار این مرز و بوم آید.
علی ازاد
۲۲:۰۹ - ۱۳۹۵/۰۲/۲۰
وبنیان این نابسامانی و سرخوردگی را انانی گذاشتند که ورود به دانشگاه را سهمیه ای کردند و مدرک تحصیلی کیلویی شد. مدیران نالایق فعلی هما نهایی هستند که با حد نصابهای سهمیه ای و برخی بدون شرکت در کنکور با توصیه وارد دانشگاها شدند واین مقوله تا انقراض این نسل از مدیران و برچیده شدن سهمیه از ورودی دانشگاهها ادامه خواهد داشت
ناشناس
۱۸:۵۴ - ۱۳۹۵/۰۲/۱۹
عالی