فرارو- شهر تهران در مرگ عابران پیاده رتبه اول را دارد. این آماری است که چندروز قبل مدیرکل پزشکی قانونی داده است. این در حالیست که رضایت عابران پیاده از شهر یکیاز ویژگیهای مهم مدیریت شهری است.
گفته میشود بیشترین مرگومیرها در ایران پس از آلودگیِ هوا مختص به تصادفات است. حالا به نظر میرسد که باید مقوله مرگِ عابران پیاده در پی برخورد با ماشینهای شخصی را نیز در این معضل گتجاند. اما چه شد که تهران تبدیل به شهری ناامن برای عابران پیاده شدهاست؟
یک جامعهشناس شهری در پاسخ به این سئوال معتقد است که دلیلِ این وضعیت تبدیلشدن تهران به یک کالاست.
دکتر حسین ایمانی جاجرمی-استاد دانشگاه تهران- در گفتگو با فرارو اظهار کرد: بیپناهترین افراد در شهر عابران پیاده هستند. در بیشتر جاهای دنیا الویتبندیِ شهر به این صورت است که ابتدا عابر پیاده، بعد متروسوار، سپس اتوبوسسوار و در انتها ماشینسواران.
وی در ادامه تاکید کرد: اما در تهران این الویتبندی برعکس است. این شهر مدتهاست که قربانیِ خودروهای شخصی شدهاست.
این کارشناس همچنین به جایگاه اجتماعی خودروی شخصی در تهران اشاره کرده و گفت: اما چرا خودروی شهری در شهر تهران مقدم بر عابرِ پیاده است؟ به ایندلیل که فاصله منزلتی در ایران همواره مسئله مهمی بوده و خودرو در ایران بدل به نماد منزلت شدهاست.
وی در ادامه تاکید کرد: این نگاه بر روی سیاستگذاریهای شهری نیز اثر داشتهاست؛ در سیاستهای شهری بهجایِ اینکه محله، خانواده و پیرمردها و پیرزنها اهمیت داشتهباشند الویت با خودرو است. حتی خیلی ار پلهایِ شهری ما مانند پلِ صدر نیز با ممنوعیت ورود وسایل حملونقل عمومی مواجه است.
این عضو انجمن جامعهشناسی ایران با اشاره به عدم وجود جایگاه برای عابران پیاده در تهران در ادامه گفت: در این سیستم مسلما عابر پیاده جایگاهی نخواهد داشت و او مجبور است تا از خیابانها عبور و مرور کند و با بیمسئولیتِ مدنیای که در رانندگان ما نیز هست آمار مرگومیر عابران افزایش خواهد داشت.
وی همچنین تاکید کرد: در گذشتههای نهچنداندور شهرداریها تعهد بیشتری نسبت به ضوابط شهری داشتند؛ آنها دستورالعملهای دریافتی از دولت را رعایت میکردند.
دکتر ایمانی با اشاره به تجاریشدن و کالاشدن شهر تهران در چندسال اخیر توضیح داد: کالاییشدن تهران تا پیشازاین تا اینحد مطرح نبود. مثلا خیابان ولیعصر و یا بلوار کشاورز نمونهای از شهر تهران پیش از کالاییشدن هستند؛ فضاهایی با پیادهروهای عریض.
وی همچنین مثال زد: این درحالی است که بخشهای دیگری از شهر همچون ولنجک و یا خیابان نفت تهران جایی برای عبور و مرور راحت کودکان، زنان و افراد مسن ندارند.
حسین ایمانیجاجرمی در ادامه به مفاهیم اجتماعی شهری اشاره کرده و در اینباره گفت: متاسفانه ما مفاهیم اجتماعی زندگی را از دست دادهایم و خودمان نیز متوجه آن نیستیم. خیلی از مشکلات ما برمیگردد به ضعیفشدن خانواده؛ اگر خانواده قوی باشد همهچیز باید در خدمت خانواده باشد، اما ما حالا بهجای محله مگامال درست میکنیم.
وی تشریح کرد: میتوان گفت در تاریخ شهرنشینی تهران ما در حال حاضر در بدترین موقعیت هستیم. از سالِ 1370 مفهوم مدیریت شهری در جامعه ما بد فهمیده شد؛ یعنی از زمانیکه شهرداری به مدیریت شهری تغییر پیدا کرد. اما امروز مفهوم مدیریت شهری معنایِ فروشِ شهر میدهد.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: این اقدام درواقع برای استفاده از دانش مدیریتی در شهر بود. این در حالیست که امروزه ما شاهد قربانیشدن جنبههای اجتماعی و فرهنگی در شهر تهران هستیم.
وی گفت: ابعاد اجتماعی شهر به حقِ مردم در شهر برمیگردد؛ حقی که در تصمیمگیریها جایی ندارد. مسئله این است که حقوق مردم در مدیریت شهری ما نه تعریفی دارد و نه جایگاهی و تنها اقتصاد است که دیده میشود.
این کارشناس با اشاره به حقِ شهروندان گفت: بدیهیترین حق برای شهروندان این است که بتوانند پیادهروی کنند. اما ما شاهد بالارفتن آمار بیماریهای قلبی و عروقی در تهران هستیم؛ چرا که مردم قدرت تحرک در شهر را ندارند.
حسین ایمانی در ادامه توضیح داد: درواقع ما در دورِ باطلی گرفتار هستیم که خودرو ارجحیت دارد؛ وقتی هوا آلوده است ما مجبوریم با ماشین در شهر تردد کنیم و حضور ماشین بیشتر نیز باز هم هوا را آلودگی میکند و...
این جامعهشناس شهر با ارائه آماری نیز ادامه داد: به همینترتیب است که جایگاه تهران در گزارش کیفیت زندگی جایگاه پایینی است؛ حتی رتبه ما در منطقه 7 یا 8 است.
دکتر ایمانی در انتها گفت: مسئله مهمی که وجود دارد این است که تهران بخشِ عمدهای از آیندهاش را از دست دادهاست. در خیلی از کشورها فضایی در شهر را نگه میدارند برای نسلِ آینده. اما در تهران هیچ زمینی باقی نمانده و همهچیز صرف پول درآوردن شدهاست.
عابری که پل رو ندیده یا سواری که عابر رو ندیده ؟!
بد زمونه ایه بد !!! همه گرفتارند و غرق افکار ناشی از اون ...
دل خوش سیری چند ...
مردم میمیرن ولی کاملا راضی هستند. مگه نشنیدید که دماغ عملی ها می خوانند سرودی: بکش ولی خوشکلم کن!!