صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۶۲۲۲۱
حسن حسینی در گفتگو با فرارو بررسی کرد
"بر سر پول با پدرم درگیر شدم و با ضربات شدید مشت و لگد او را به قتل رساندم". این بخشی از اعترافات پسرجوانی است که پدرِ 65 ساله‌اش را روز 15 بهمن امسال به قتل رساند. قتل بر سرِ پول آن‌هم در میان افرادی با روابطی نزدیک کدام زنگِ خطر را به صدا درآورده؟
تاریخ انتشار: ۱۱:۵۷ - ۲۵ بهمن ۱۳۹۴
فرارو- "بر سر پول با پدرم درگیر شدم و با ضربات شدید مشت و لگد او را به قتل رساندم". این بخشی از اعترافات پسرجوانی است که پدرِ 65 ساله‌اش را روز 15 بهمن امسال به قتل رساند. قتل بر سرِ پول آن‌هم در میان افرادی با روابطی نزدیک کدام زنگِ خطر را به صدا درآورده؟

به گزارش فرارو، قتل پدر توسط پسر بر سر پول، قتل دوستِ قدیمی به‌دلیل ندادن بدهی، قتل همسایه به دلیل کرایه خانه و... در اخبار حوادث تکرار می‌شوند. اما چرا؟ آیا اقتصاد توانسته بر روابط خویشاوندی و خانوادگی هم سایه بیاندازد؟ یا مشکل جای دیگری است؟

دکتر حسن حسینی –عضو هیات علمی گروه جامعه‌شناسی دانشگاه تهران و عضو انجمن جامعه‌شناسی ایران- در گفتگو با فرارو می‌گوید "اگر بر سر مسائل اقتصادی پسری پدرش را به قتل برساند دیگر عجیب نیست؛ چراکه مشکلات اقتصادی تاروپودهای اجتماعی دستخوش تغییر کرده‌است".

این جامعه‌شناس با انتقاد از فضای جامعه اظهار کرد: در جامعه کمتر جایی هست که در آن ملاطفت، انسانیت و گفتگو وجود داشته باشد. در چنین فضایی گرفتاری‌های ساختاری نیز در سال‌های اخیر به جامعه اضافه شده‌اند. یکی از این گرفتاری‌ها مسائل اقتصادی جامعه است. 

دکتر حسینی با اشاره به دو حوزه مختلف اقتصاد که درگیر خشونت شده توضیح داد: در حوزه اقتصادی به دو شکل خشونت ایجاد شده‌است. در صورتِ اول باید به طبقه‌بندی بودن جامعه ایران اشاره کرد؛ ما جامعه طبقه‌بندی‌ شده‌ای داریم. در سی و چند سال اخیر میزان اختلاف ثروت میان افراد جامعه بیشتر شده؛ نوکیسگان از طرفی و افراد فقیر از سویی.

وی در ادامه گفت: اگر پس از انقلاب در مجموع 10 برج گران‌قیمت (مانند برج‌های آ.اس.پ ونک) در کشور ما وجود داشت، الان هزاران برج وجود دارد. 

این جامعه‌شناس همچنین به تاثیر محرومیت بر خشونت اشاره کرده و گفت: این اختلاف اقتصادی در بخش عمده جامعه ما احساس محرومیت ایجاد کرده‌ که منجر به پرخاشگری می‌شود، چون فرد نمی‌تواند به یکسری مواهب دسترسی داشته باشد.

حسن حسینی ادامه داد: نتیجه طبیعی این مسئله این است که ثروتمندان با خشونتِ سمبلیک (به رخ کشاندن ثروتشان) اعمال خشونت می‌کنند و افراد دیگر با خشونت ظاهری. درنتیجه فردی که ماشین ارزان‌قیمتی دارد در برابر کسی‌که ماشینش گران‌قیمت است دچار ستیز می‌شوند.

عضو انجمن جامعه‌شناس همچنین ادامه داد: در شکل دیگری که اقتصاد خشونت می‌آفریند باید به بعد محرومیت و کمبودهایی اشاره کرد که در زندگی بسیاری از افراد وجود دارد. 

وی گفت: هرچند که در جامعه ایرانی زنانِ زیادی تحصیل‌کرده‌اند، اما همچنان مردان نان‌آور هستند. بنابراین در بحران اقتصادی هنگامی‌که مردان با تورم، دستمزد ثابت و بیکاری مواجه شوند، به میزان فشار اقتصادی، می‌توانند خشونت اعمال کنند. حال بخشی از خشونت آن‌ها در جامعه و بخشی در خانواده اعمال می‌شود. 

این استاد دانشگاه با ذکر این مسئله که "ما عموما در محیط‌هایی پرخشونت تربیت می‌شویم" ادامه داد: بنابراین قتل پدر توسط پسر نباید تعجب ایجاد کند، چون افراد مامنی نداشته‌اند که مشکلاتشان را حل کنند.

این جامعه‌شناس همچنین گفت: اما لازم است در بعد اقتصادی به پدیده جالبی به اسمِ "شرخر" اشاره کنیم. شرخرها لمپن‌ها و بیکاران جامعه هستند و بی‌محابا فریاد می‌زنند؛ آن‌ها کارشان خشونت‌ورزی نسبت به بدهکاران است تا طلب طلبکاران را بگیرند. 

وی در توضیح پدیده شرخری اظهار کرد: حال این سئوال پیش می‌آید که چرا پدیده‌ای مانند شرخری موجودیت پیدا می‌کند؟ پاسخ در ضعف سیستم‌های اداری ماست. اگر ما سیستم درستی داشته باشیم، برای کنترل و تنظیم روابط و به خصوص روابط اقتصادی نیازی به شرخر نیست.

در شکل‌گیری چنین پدیده‌ها و مشکلاتی مجموعه‌‌ای از سطوح خرد، میانه و کلان دست به دست هم می‌دهند که در اقتصاد جلوه بیشتری می‌کنند؛ چرا که زندگی اقتصادی است و برای مایحتاج نیاز به پول هست. 

حسنی مبادله اقتصادی را جزئ لاینفکِ روابط دانسته و تصریح کرد: حتی در جاهایی که درگیری‌ها و خشونت‌ورزی‌ها در خانواده وجود دارد، ما باز هم با مبادله‌ای اقتصادی روبرو هستیم. 

عضو هیات علمی گروه جامعه‌شناسی دانشگاه تهران در پاسخ به این سئوال که "اما جایگاه اخلاق در این میان کجاست؟" گفت: اخلاق آن چیزی است که باید آموزش دیده باشیم و رفتار و گفتار مناسب تابع وجودِ عدالت در جامعه است. 

این جامعه‌شناس توضیح داد: بحث‌های اخلاقی در جامعه‌ای باید باشد که در وضعیت نسبت معتدلی قرار دارد. وقتی در یک جامعه بی‌عدالتی باشد در همه‌چیز بی‌عدالتی خواهد بود. 

عضو انجمن جامعه‌شناسی ایران با اشاره به این موضوع که ما گفتار درمانی را جایگزین ابزارهای عملی کرده‌ایم توضیح داد: این در حالی است که مدت‌ها ما تنها در جامعه شاهد پدیده‌ای به‌نامِ "گفتار درمانی"  بوده ایم. مشکلات اجتماعی اما با گفتار درمانی حل نمی‌شود.

این جامعه‌شناس در انتها گفت: برای حل مشکلات اجتماعی ما به عوامل سخت‌افزارانه نیاز داریم؛ عواملی مانند پول، مسکن و تغذیه. بنابراین تا زمانی که وضعیت اقتصادی ما دچار مشکل است اینکه بشنویم خشونت به روابط خویشاوندی هم کشانده شده نباید تعجب ما را وا دارد.
ارسال نظرات
نام:
ایمیل:
نظر:
مرتضی
۱۰:۵۱ - ۱۳۹۴/۱۱/۲۶
شرافت مختص طبقه خاصی نیست.مرفه شریف و فقیر شریف داریم.مهمترین نکته به نظر من بی پناهی مردم میتونه باشه.زمانی پیوندهای خانوادگی محکم بود و فامیل ها بزرگ بودن و حامی افراد خود.مردم جایی برا پناه بردن داشتن.کدخدامنشی خیلی از مشکلات رو حل میکرد.امروز نیست ولی.آدما با کوهی از مشکلات تنهای تنها موندن و توی این جنگل بیرحم همه حالت تدافعی و ترسیده دارن و کسی که در موضع دفاع و ضعف باشه همیشه خطرناکتره چون فضای زیادی برا عقب نشینی و فرار نداره
ناشناس
۱۶:۰۱ - ۱۳۹۴/۱۱/۲۵
البته بدتر از بی فقر مالی فقر فرهنگی است که در هر قشری دیده می شود مثل همون قتل نارمک که در گزارش دیگرتون نوشته بودید. خیلی از فقرا هستن که شریف هستن.
ناشناس
۱۵:۰۶ - ۱۳۹۴/۱۱/۲۵
اگر از دری فقر بیاد تو از در دیگر تقوا بیرون میره