چرا تعلیقش کردهاید؛ فرزند شهید است؛ ببخشیدش"
این فریادهای پزشکی است که صبح دیروز در دادخواهی و حمایت از پزشک خاطی شیفت عصر بیمارستان اشرفی اصفهانی خمینی شهر در حیاط این بیمارستان شنیده میشد؛ تنها دو روز بعد از گذشت این طوفان، اتاق بخیه و پانسمان بیمارستان کنار در ورودی اورژانس تنها و بی هیاهو افتاده است؛ لرزههای خطرناک آنفلوآنزا درست مانند بمب خبری بخیههای زخم چند میلیمتری صدرا زاهد پور در اورژانس کوچک و چند تخت خوابی بیمارستان احساس میشود؛ پرستارانِ مدام دررفت و آمدند به ادعای بیماران به نسبت روزهای پیش مهربان تر شدهاند.
بیرون این فضا، حال و هوای همراه بیماران در انتها و میانه راهروِ بلند و نسبتا باریک بیمارستان یکی نیست، عدهای در گوشهای پشت اتاق زایشگاه در سکوتی نشاط انگیز تولد نورسیدهای خوش قدم را انتظار میکشند و منتظران مشوش دیگری کمی آن طرف تر از میانه راهرو روی صندلیهای سرد و فلزی و یخ زده بیمارستان با هر بار باز و بسته شدن درب تماما تاشو اتاق عمل که به شکلی وهم آور هر چند دقیقه یک بار در سکوت و سردی جیر جیر میکند، نیم خیز میشوند و با چشمهای نگران به انتهای نسبتا تاریک راهرو چشم میدوزند؛ آیا عمل موفقیت آمیز بوده است؟! عزیزشان زنده میماند؟
در حالی که تلاشهای ایسنا برای واکاوی و آشکار کردن جنبههای واقعی حادثه بیمارستان شهید اشرفی خمینی شهر به صلاح دید پزشک و پرستار خاطی و تاکید مراجع قضایی و معاونت درمان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان مسکوت ماند، اما رییس سابق بیمارستان اشرفی اصفهان با بیان اینکه با توجه به فعالیت من در قالب سیستم نظام پزشکی و معاونت درمان تمایلی برای صحبت در خصوص این حادثه را ندارد، گفت: اگر چه به شکل قانونی در زمان وقوع این حادثه من در بیمارستان حضور نداشتم و حتی نامه این عدم حضور را نیز از پیش نوشته و هماهنگیهای مربوطه را انجام داد بودم، اما به لحاظ اخلاقی و عرفی مسئول همه اتفاقاتی هستم که در زمان تصدی من در بیمارستان اشرفی اصفهانی میافتاد که این حادثه نیز جزء آن محسوب میشود.
کریم سهرابی با بیان اینکه تبعات این حادثه بنای جدیدی را در جامعه پزشکی ایجاد میکند، خاطرنشان کرد: من استعفای خود را تحویل دادم و هیچ اشکالی هم ندارد، چرا که این روحیه پاسخگویی باید در جامعه ایجاد شده و تقویت شود.
وی در پاسخ به این سوال که پرستار و پزشک مربوطه را مقصر میداند یا خیر، پاسخ داد: اینها در حوزه تصمیم و قضاوت من نیست، باید با معاونت درمان در این خصوص صحبت کنید.
به گزارش ایسنا، صدای فریادهای یک پزشک از حیات کوچک بیمارستان به گوش میرسد در کسر کوچکی از ثانیه همراهان درد عزیزانشان را فراموش میکنند و با گوشیهای موبایل خود صحنه عدالت خواهی یک همکار هم صنف را شکار میکنند؛ اعتراضهای پزشک تبدیل به فریادهای توام با خشم شده، اما مخاطب مشخصی ندارد. میگویید "اشتباه کرده، بر فرض که حرفتان صحیح باشد، تاوان باید بدهد؟! میدهد چرا میخواهید پروانه طبابتش رو باطل کنید یا تعلیقش کنید؟ 11 سال درس خوانده است، متخصص اورژانس این بیمارستان بود، یک سال برایتان زحمت کشید، ببخشیدش، این بنده خدا بچه شهید بود! پدرش جان خود را برای این مملکت و آزادیاش گذاشت، حالا سهم فرزندش این است؟ چرا با او این گونه رفتار میکنید؟"
پچ پچهای دو تایی و چند تایی گوشه گوشه بیمارستان و بخش اورژانس شنیده میشود، نگهبانها با پزشکان در اتاقهای خلوت پاویون و تزریقات دقیقههایی چند صحبت میکنند، زمزمهها حول و حوش برکناری رییس بیمارستان و انتصاب سرپرست جدید میچرخد "یادمون نرفته موقع تودیع و معارفه فرماندار چه وعدههایی میداد خوب چی شد؟! چند روز پیش اتوبوس دانشجوهای دانشگاه نجف آباد توی ورودی همین شهر چپ کرد، کی اومد بگه دو تا بچه مردند، حالا برای یه بخیه اونم چند روز بعد از ترخیص چرا به این شکل رفتار میکنند؟ آدم چی بگه آخه؟!"
در ظاهر همه چیز عادی است، اما التهاب را حتی در کلام نگهبانهایی که افراد را برای ورود به بخشهای مختلف سوال پیچ میکنند، میشود دید.
قانون 609 مجازات اسلامی از پانل رو به روی اورژانس کنده شده و مفاد آن زیر لبه فلزی تابلو اعلانات گم شده است؛ باید آنقدر روی نوک پنجههای پا بلند شوی تا شاید بتوانی سرنوشت توهین به کارکنان دولتی در حین خدمت را ببینی؛ همراه بیماران اورژانس کنار این پنل از حادثه چند روز پیش بیمارستان اشرفی میگویند؛ یک خانمی میگوید: "دیروز عصر هم یه خانم به این دلیل که داروهای پسرش را به موقع نداده بودند، وسط اورژانس فریاد میزد و پرستار خاطی را به شکایت تهدید میکرد؛ همکاران دیگر پرستارش دورش را گرفته بودند و در حمایت از او میگفتند، باردار است، خوب اگر پرستار نمیتواند کار کند مجبور نیست بیاید که بعد از انجام کار طفره برود!؛ امروز صبح هم همان پرستار آمده بود به گریه و زاری که به خدا چیزی نگفتم کاری نکردم و سوپروایزر دلداریاش میداد که اشکالی ندارد، این درگیریهای لفظی در کار طبیعی است".
دختر دیگری که مادرش به عنوان بیمار تصادفی دو روزی است در اورژانس بستری است، پاسخ میدهد: "به همین دلیل هم آمبولانس خبر کردهایم مادرم را به بیمارستان دیگری ببریم؛ اخلاق پرستارها در این دو روز با ما بد نبوده است، اما به هر حال خانواده این گونه صلاح دیده است".
همراه یکی از بیماران CCU از اخلاق سرپرست جدید بیمارستان تعریف میکند و ادامه میدهد: همیشه باید یک زور و خشمی بالای سر ایرانی جماعت باشد تا درست رفتار کند، زبانم از یادآوری این نکته به پزشک قلب و عروق مادرم خسته شد بس که اصرار کردم مادرم بیماری ریه دارد، بگذار پزشک 30 سالهاش در این بیمارستان عیادتش کند، زیر بار نرفت، میگفت"مگر خانه خاله است که برای پزشکی خارج از بیمارستان دعوت نامه بفرستیم، اما سرپرست جدید خودش با پای خودش به عیادت مادرم آمد و دستور ویژه در خصوص حضور پزشک مخصوصش داد، نمیدانم قضیه بخیه صورت این کودک درست است یا نه اما اگر درست باشد، اخلاقی نبوده است".
برای همراه بیماران رفت و آمدهای پلیس و هیاتهای ویژه بررسی موضوع عادی شده؛ یکی از رانندگان تاکسی خمینی شهر انگشتش را نشان میدهد و میگوید: آفرین به غیرت این مادر؛ 30 سال است که در این بیمارستان حوادث مختلفی رخ میدهد، دکتر "ک" را میشناسید و بدون این که منتظر پاسخ باشد، ادامه میدهد انگشت من در همین بیمارستان ناقص شد، مردم خمینی شهر شاید از فرهنگ اعیانی برخوردار نباشند، اما آن قدر شخصیت دارند که در بیمارستانی پذیرش شوند که به آنها احترام گذاشته شود.
او ادامه میدهد: تقصیر از آن پرستار و پزشک هم نیست، این سیستم معیوب است؛ این سیستم مسئولان پزشکی کشور را به سمتی سوق میدهد که این گونه رفتار کنند، یقین بدانید بیعدالتی میبینند که بیعدالتی میکنند! شنیدید مدیران بیمارستان را برکنار کردهاند؟! خدا خیرشان دهد اصلا به نظر من این بیمارستان اشرفی را باید خراب کرد و از نو ساخت؛ خاموش کردن موقتی سر و صداها و بعد ادامه حوادث در این بیمارستان گوشه شهر چه فایدهای دارد؟!
شنیدهها در حالی حاکی از حکم تعلیق فعالیت پرستار و پزشک مربوطه است که هنوز روند تحقیق در خصوص پرونده به انتها نرسیده و حقیقت امر هنوز مشخص نیست؛ رییس دادگستری اصفهان در یک برنامه زنده تلویزیونی از تفهیم اتهام خاطیان پرونده خبر داده و گفته است: "معاون دادگستری شخصاً مدیریت پرونده را بر عهده گرفته و به صورت ویژه تحقیقات مفصلی را صورت داده است، پزشکی قانونی خمینیشهر بر این موضوع تاکید کرده و متخلفین نیز پس از صدور قرار مجازات با وثیقه آزاد شدهاند".
در ضمن چرا تا اسم شهيد اومد همتون رفتيد سراغ سهميه ؟ براي پزشك شدن سهميه داشتن كافي نيست , استعداد و تلاش و پشتكار و زحمت شبانه روزي هم يه كمي سهم داره اين وسط .
منصف باشيد هموطنان
نمیدونین عمرشونو دادن تو این راه؟بخدا اشکم درومد نظرا رو خوندم
فقط بگم از ماست ک بر ماست
زحمت ميكشن درس ميخونن به چه سختي بعد هم پول خوب درميارن . نوش جونشون حق شونه
نمونه ش خود بنده که رتبه دو رقمی کنکور بودم و از سهمیه هم استفاده نکردم ولی متاسفانه تهمت زیاد شنیدم
هر چند در هر صورت این دکتر باید به شدت مجازات شه
مقام محترم وزارت بهداشت ودرمان
استاد عزیز وسرور گرامی
جناب آقای دکتر هاشمی
با سلام
و عرض ارادت
امروز جنابعالی یک پزشک ؛پرستار...
وحیثیت پزشکی را قربانی یک گزارش کذایی از یک خبرنگار عقده ای رسانه ملی نمودید....
پزشکان وکادر درمانی بخت برگشته ای که فقط دستورات ابلاغی جنابعالی را اجرا میکردند ....
این سیاق قابل قبول نیست ...
که....
از مدیر بیمارستان بخواهیم هزینه ها راطبق تعرفه دریافت کند واز طرفی در بوق وکرنا کنیم که نیازی به دریافت وجه نبوده است و خدمات مورد نظر رایگان انجام میشده است؟
جناب آقای دکترهاشمی عزیز
پاک کردن صورت مسئله راه به جایی نخواهد برد که موضوع راهم پیچیده خواهد کرد....
امروز از شما شنیدم که از جراحی پلاستیک برای کودک دلبندمان صدرا سخن به میان آورده اید؛
جراحی پلاستیک آنهم برای بخیه دوسانتی در زیر چانه برای کودک درحال رشد؟
به زعم بنده اگر واقعا قصد انجام اینکار را دارید که کودکان دانش آموز شین آبادی ارجح برای این کار هستند...!!
یاد مدارس دولتی اداره اموزش وپرورش میفتم که مدیرانش در یک تظاهرونفاق آشکار اعلام میکنند ثبت نام در مدارس دولتی رایگان است واز طرفی به تمامی مدیران اعلام میکنند اداره؛ اعتبار مالی ندارد و باید خودتان تامین اعتبار کنید ولی به صورت چراغ خاموش بطوری که صدای کسی در نیاید.......
سرور گرامی؛ امروز جامعه پزشکی به حمایت شما نیاز دارد ......
امروز پزشکانی که در اقصی نقاط این سرزمین کمر همت بسته وبه پشتوانه جنابعالی خدمت به هم وطنان را اولویت اصلی زندگی خود قرار داده اند...
از شما انتظار داشتند تا به علت ولوای ایجاد شده علیه جامع پزشکی...
علیه خبرنگار دون پایه و مدیر شبکه دو سیما اعلان جرم کنید....
زیرا که تهیه یک گزارش کذب امنیت جامعه را بهم زده به طوری که حتی رسانه های معاند نیز با تمسک به این موضوع ؛
آن را دسیسه قرارداده ؛جامعه ایرانی را مورد تمسخر قرار میدهند...
اگر پایه های سلامت و جامعه پزشکی قرار باشد به گزارش یک خبرنگار مغرض و روانی بلغزد که وای بر آن نظامی که در آن خدمت میکنیم....!!
شاید امشب خبرنگاری دیگر و گزارشی دیگر...!!.
آیا باید مقام محترم وزیر وتمام معاونین ایشان کار وزندگی ونظام سلامت را ول کنند وبه توضیح به خبرنگاران بپردازند.....!
استاد عزیز نمیدانم که هدف واقعی شمااز این تراژدی چیست .....
به هر حال هر هدفی را دنبال میکنید که قطعا هدف والایی هم هست...
راهش قربانی کردن همکارانتان نیست ....
تخلف در هر جامعه ودر هر قشری همه روزه انجام میگردد....
قانون در تمامی ادارات مراجع رسیدگی به تخلفات را هم مشخص کرده است...!
شان مقام محترم وزارت اجل این است که در هر مسئله ای ورود پیدا کنید.....
استاد عزیز وسرور گرامی امروز به میمنت روز آزادی وروز دانشجو جنابعالی با تعلیق نمودن این دو همکار در واقع آزادی را سر بریدید....!!
امروز شما کاری کردید ؛
که دگربارهیچ پزشک یا پرستاری مخالف با سیاستهای وزارتخانه منجمله طرح تحول حرکتی را انجام ندهد....
که اگر انجام دهد سرنوشتی بهتر از این همکارنخواهد داشت...
سرور عزیز شاید بتوانید امروز همکارم را تعلیق کنید؛قلم را از من بگیرید؛
زندانیم کنید....
ولی بدانید که عمر صدارت و وزارت کوتاه است و عمر رفاقت ؛همکاری وطبابت ودر کنار هم زیستن طولانی...
والسلام
دکتر مسعود شادنژاد
شانزدهم آذرماه نودوچهار
مشهد مقدس
انگار یه مملکت داره انتقام خشم درونیشو از یه پزشک و پرستار بیچاره میگیره.
پشت سیستم نشستن و کامنت گذاشتن خیلی راحته . ولی کدومتون پزشک اورژانس یه شهر 600هزارنفری با یه بیمارستان بودین که هر ساعتش یه مریض ترومای بدحال براتون میارن؟
مردم خیلی بی انصافین.خیلی.
اگر امثال پدر شهید ایشان نبودند الان ایران مثل سوریه دانشگاهی نداشت که جناب عالی تو اون درس بخونید اگر هم بود باید به زبان عربی تحصیل میکردی! شاید هم پدری عرب داشتی! ضمنا حداکثر ۵ درصد صندلی های دانشگاه هادر صورت کسب حداقل ۷۰ تا ۸۰ درصد اخرین فرد قبولی در آن کد رشته به سهمیه شاهد تعلق میگیرد و این دلیلی بر فارغ التحصیلی ایشان نمی باشد و میبایست در کنار دیگران تمامی دروس رو پاس کنند و معیار نهایی معدل می باشد و من به شخصی بسیاری از آن ها را دیده ام که جز نخبگان هستند و به اعتراف بسیاری همکلاسی هایشان جز بهترین ها می باشند البته در هر قشری آدم های سو استفاده گر وجود دارند که نباید غیر منسفانه به همه تعمیم داد.
در طول تحصیل یک نفر آدم باسواد و قوی ندیدم که حرفی از سهمیه بزند، اغلب انسان های ناتوانی هستند که سعی دارند عدم موفقیت خود را به حساب آن ۵ درصد بگذارند. جالب است که تمام آن نود درصد ناتوان مشکلشان آن ۵ درصد می باشد!
اگر نظر غالب ملت همین ها باشد که فرارو انتشار داده حق این ملت همان است که بر سر سوریه و عراق آمده واقعا متاسفم که در کنار مردمی نا شکر زندگی میکنم.
متاسفام برای مردمی که کل امنیتشون رو مدیون انسان های بزرگی هستند در حالیکه حاضر نیستند ببیند ۵ درصد از صندلی های دانشگاه هاشون برای عزیزان آن شهدا باشد
و اما تو فرارو میدونم منتشر نمی کنی چون از نحوه خبر رسانیت معلومه که چکاره ای!
ولی مقصر آقازاده بزرگ یعنی خود وزیر است
البته شهدا به معنای واقعی آقا هستند اما خیلی از نام اونها سوء استفاده کردند
حتما این هم یه امتیاز دیگه به ایناست
************
آقای راننده ی تاکسی با شمام. شما که مریض شهرستانی - که امیدش از همه جا بریده و با کلی قرض و قوله اومده تهران ، تبریز و اصفهان و مشهدو......برا معاینه - رو سوار می کنی و الکی می گردونی و موقع پیاده شدن از هست و نیست پیادش می کنی
جناب کارمند بانک با شمام هستم . شما که مشتری پولدار رو بدون نوبت راه می ندازی و تا دم در بدرقش می کنی و به بی پولا بی محلی می کنی یا به بی ادبانه ترین شکل ممکن با مشتری که اقساط وامش عقب افتاده برخورد می کنی و شما که پولداری و توقع داری بیشتر تحویلت بگیرنت
جناب بساز بندازی که سعی می کنی ارزونترین و بی کیفیت ترین مصالح و سیمان و لوله ی گاز و آسانسور وووو توساختمان به کار ببری تا ارزون در بیاد برات
جناب بنگاه ماشین و املاک با تو هم هستم تو که می بینی طرف مریض سرطانی داره و از روی ناچاری آتیش به مالش می زنه رو گیر می آری و به پاییین ترین قیمت ممکن سعی می کنی خونه و ماشینش روبخری و نیم ساعت بعد به بالاترین قیمت به یه آدم که بهت اعتماد می کنه و فرش زیر پا و النگوی خانمش رو فروخته بندازی
موبایل فروشی که می بینی طرف بی سواده و قلک بچه رو شکسته و خودش و بچش سرجمع پنجاه هزار تومان لباس تنشون نیست رو دویست تومن پیاده می کنی
با تو ام ، تو که شامپوی تقلبی سرطان زای پونصد تومنی رو با نام اصل، سی هزار تومن می فروشی .تو که عسل سرشار از شکر رو به نام اصل می دی دست بیمار دیابتی
آهای استاد دانشگاهی که به خاطر دوستی و آشنایی و سفارش و موقعیت شغلی و خوشگل بودن قیافه طرف وووو نمره می دی و پزشک مصنوعی تحویل جامعه می دی
و شما آقای تعمیرکار ماشین که به خاطر کسب پول بیشتر، سرسری و سریع ترمز ماشین ملت رو تعمیر می کنی و تو آقای قطعه فروش که آگاهانه لنت ترمز و تسمه تایمر نامرقوب می دی دست مردم و جنابی که باطری سازی بلد نیستی و از سر بی کاری مغازه زدی و بخاری ماشین مردم رو الکی تعمیر می کنی . با شمام که باعث میشین طرف تو این زمستون سرما بره وسط برفا تو جاده گیر کنه و ماشینش یخ بزنه و به همین سادگی بمیره یا فلخ بشه یا سرنشینان ماشین روبرویی روهم باخودش ببره اون دنیا
جناب کارمند اداره ایکس و ایقرد و سازمان و نهاد وووو که مجبور می کنی ملت ده روز پله های ساختمان رو بالا و پایین برن تا از رو ناچاری یه چیزی بزارن کف دستت یا نه شما که به خاطر بی حوصلگی ودعوا با زنت ارباب روجوع شهرستانی رو برا یه کار کوچیک چند هفته علاف می کنی و هر روز چند نفر بیمار روانی عقده ای تحویل جامعه می دی
آقای دانشجویی که پول می گیری و برای دیگران پایان نامه می نویسی تا بره دکتر بشه و علیرغم بی سوادی و بدون زحمت به سمت های مهم برسه و مملکت رو بدن دستش
جنابی که رشوه می گیری حق رو ناحق و ناحق رو حق می کنی
شمایی که وقتی یکی با گریه و ناراحتی می آد پیشت که دزد زندگیم رو برده ، به بی خیال ترین و بی احساس ترین شکل ممکن باهاش برخورد می کنی
آقای رفته گری که وظیفت جارو کردن خیابوناس اما اگه یکی ماهیانت رونده زباله هاش رو با لگد پخش می کنی جلوی در خونش و برعکس حیاط خونه ی اونکه هر ماه بهت خوب می رسه رو هم تمیز می کنی
خانم معلمی که نمره ی پایین می دی تا از بابای بچه برای کلاس خصوصی وتقویتی پول بگیری .آقای عرقیجات فروشی که اب رو با اسانس قاطی می کنی ،میوه فروشی که دنبال مشتری پولداری ،آقای صافکار ماشین که کار نیم ساعته رو دو روز کش می دی تا بیشتر تیغ بزنی ، راننده ی اتوبوسی که به جای بلیت و کارت ، پول بیت المال که می تونه صرف ساخت بیمارستان و راه و جاده و.... رو می گیری و می ذاری توجیبت
خواهشا ، خواهشا ، خواهشا با دست کثیفت این دکتر و پرستار بخیه باز کن اصفهانی رو نشون نده
«اگه یکم فکر کنی به احتمال زیاد اسم تویی که این متن رو می خونی هم داخل این آقایون و خانم ها هستش سعی کنیم اصلاحات رو اول از خودمون شروع کنیم»
ایران هیچ وقت اباد نمیشه تازه این اولشه
تو راس مملکت عده ای از همین سهمیه ای ها تصمیم گیری می کنند
حالا انها یک مملکت رو می کشند نه یک نفر رو
پس منتظر باشید....
یک احساس فراموش شده
تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
واقعیت این است که ما داریم امتحان میشویم و دنیا دارِ امتحان است، آن وقت نه مفهوم امتحان را میشناسیم، نه از نحوۀ امتحانهای الهی خبر داریم، نه راه موفقیت و پیروزی در این امتحانها را بلد هستیم؛ طبیعتاً حس حضور در صحنۀ امتحان را هم نداریم. حس امتحان، یک احساس فراموش شده است.
• صدا و سیما و رسانههای شناسنامهدار ارزیابی کنند که با خبرها و موضعگیری و جهتسازیها از فرصتی که برای آنها در هدایت افکار مهیا شده است، عمله ظلم شدند یا بانی خیر و رشد؟
• مسؤولین وزارت بهداشت که خود میدانند که سرشت ذاتی و روند تعریف شدهی کار یک پزشک در یک بیمارستان دولتی چگونه است، لحظهای از فکر جلب نگاه خریدارانه مردمی که این آگاهیها را ندارند و ارتقاء و تضمین جایگاه خود در پیش ایشان، بیرون آمده و با خود خلوت کنند و ببینند که در نگاه آن امتحان گیرنده چگونه جایگاهی پیدا کردهاند؟
• آن نماینده قوه قضاییه که حکم یک فرد متهم شده را قبل از اثبات اتهامش اعلام کرد، با خود فکر کند آیا نگاه سنگین آن امتحان کننده را حس میکند که در حال نظاره است که آیا او جانب عدل و انصاف را رعایت میکند یا خیر؟
• هنرمندانی که این موضوع باعث تشفی خاطرشان برای تلافی موضوعات در حاشیه شد، فکر کنند آیا از مسیر انصاف خارج شدند یا خیر؟
• آن روحانی که پیشفرضی را درست گرفت تا به خود و همه جامعه بتازد، چه فکر میکند؟
• آن شخصیت نظامی ـ سیاسی که چند سال سعی داشت حلم و حزم خود را پرورش داده و به نمایش و قضاوت بگذارد، فکر کند آیا در واکنش و پیام اینستاگرامی خود چگونه از پس این امتحان برآمد؟
• و ته این لیست که معلوم شود این نوشته کوچکها را هم فراموش نکرده است: آن فردی که یکبار شخصیتی را به داوری ناعادلانه و تهمتزنی نواخته بود و در دادگاه این کشور به 3 سال زندان محکوم شده بود و فقط با بزرگواری آن شخصیت و رحم آوردن بر التماسهای آن داور، از زندان رهیده بود، فکر کند که آیا از فرصت دوباره برای دوری از داوری جاهلانه خوب استفاده کرد؟
و عموم مردم جامعه، که به لحاظ حجم و تأثیرگذاری و تأثیرپذیری باید خارج از لیست فوق قرار گیرد، پیش خود فکر کنند آیا اساساً حس امتحان در این حادثه به آنها دست داد یا خیر؟ و لحظهای فکر کردند که کسی هست که خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا.
سخن آخر این نوشتار بشارتبخش است.
و آن اینکه اگر آن آقای دکتر و مخصوصاً خانواده او، کل این موضوع را با این نگاه ببینند، دنیایی از آرامش و بصیرت و صبوری بر روی آنها گشوده خواهد شد که باعث رشد آنها خواهد شد که َهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ.
پینوشت: این نوشته، به عمد زمانی انتشار یافت که هر کس که در معرض این امتحان قرار گرفت، امتحان خود را پس داده باشد.
راست میگه بابا یه تعهد بگیرید ازش حله ،دو روز دیگه هم میشه مدیر بیمارستان
مدیرها هم که اشتباه نمیکنن ، این اشتباه ها هستن که مدیر انتخاب می کنن
به نظر می آید توزیع ناعادلانه حقوق و پرداختی ها بین مشاغل مختلف، مثلاً دکتر و مهندس (یا دکترای فنی) که بعضاً به اندازه هم درس خوانده و زحمت کشیده اند، پزشکان را به یک طبقه مرفه بی درد بدل کرده که نه رحمی دارند و نه درد مردم را می فهمند.
سطر اول پاراگراف ششم
چون پزشک فرزند شهید بوده ببخشندش؟؟؟
اگه مثل پدر شهیدش بود هیچوقت بخیه اون بچه بی گناه رو باز میکرد؟؟؟
گیرم پدر تو بود فاضل، از فضل پدر تو را چه حاصل؟؟؟؟؟
ما هم ي معاون امور ادارى داريم ك ب واسطه اين امتيازي ك شبيه اين دكتره داره دمار از روزگار همه در مياره
اصن تو استاندارد براي خودشون باند عزل و نصب دارن و ب هر كس ك زورشونم نرسه عليه اش شب نامه پخش مي كنن
دیگه بدتر فرزند شهید بواسطه اینکه پدرش شهید شده باید خیلی بیشتر مراقب اعمال و رفتار خود باشد.بنظر می رسد مسئولین خیلی هم به او لطف کرده اند.
همکارش دفاع میکنه رو باطل میکردم.بچه شهید بوده؟شهیدا جونشونو واسه این مملکت گذاشتن واسه آسایش اون بچه.
چرا فکر می کنید پسر یک شهید می تواند. لطفا در این مورد قانون را اجرا کنید.
این نمونه بسیار کوچکی از این نوع
برخوردهاست
پاسخ پزشک عزیزی که فریاد دادحواهی سر میدهد این است بزرگوار اگر در یک کشور دیگری
این حادثه رح میداد میدانید چه برخوردی با آن پزشک میشد؟
شما باید بیشتر واقف باشید
و مگر هر کسی که 11 سال درس خوانده مجاز به انجام هر کاری است و آن هم کاری که واقعا
درد آور است میتوان این را از واکنشهای مردم متوجه شد
این کار پشتش یک دیدگاه غیر انسانی وجود دارد و اگر جلوی آن گرفته نشود فردا آن کودک به خاطر
پول نداشتن جانش را از دست میدهد شانس اورده فقط مشکل
شکافتگی چانه داشته
باید جلوی این جوی آب را با بیل گرفت و گرنه فردا جلوی سیل رابا فیل هم نمیشود گرفت
قطعا با سیاست های اقتصادی صرف وانگیزش درآمدی در بیمارستانها شاید بتوان نحوه خدمت رسانی توسط این پزشک و پرستار خاطی را توجیهه کرد. ولی این وضعیت مغاریر با شان انسانی است وبدور از تعهد است
چیزی که اصلا توجیه پذیر نیست . معیار های انسانی دنیای صرف ماتریسی نیست که صفر ویک باشد.
طیف وسعیی از قضاوتها است .
آن پزشک محترمی که فریاد میزند ایشان فززند شهید است و ولش کنید ، اتفاقا جرمی کمتر از آن پزشک خاطی ندارد .
حطا و اشتباه از هر کسی مه سر بزند باید توبیخ شود وعدالت زمانی معنا پیدا می کند که داد یک مظلوی ستانده شود .
من برای آن پزشک متاسف هستم که علیرغم فرزند شهید بودن بک اینچنین خبطی را مرتکب شده وباید از روح بزرگوار پدر شهیدشان خجالت بکشید.
و توصیه می کنم که با درک عمیقتری گوشه نگاهی به وصیت نامه پدر بزرکوارشان بیاندازد قطعا شرمنده خواهد شد.
اتفاقا اگر ایشان با به اظهار یکی از همکارانشان فرزند شهید باشد که جرم ایشن را سنگین تر می کند
راست گفت آن ظریف که هرچه بگندد نمکش می زنند وای به روزی که بگندد نمک
برای بار لول در این چند روز یک نفر حداقل از نزدیک یک گزارش تهیه کرد کاری که باید تا اخر ماجرا انجام بشه تا رسوا بشن اونایی که این شایعه زشت رو اینجوری بزرگ کردن
اینکه پزشک و پرستار رو ممنوع المصاحبه کردن و تهدیدشون کردن اگه مصاحبه کنید پروانتون هم لغو میشه خیلی عجیبه ،هردو نفرشون طبق گفته مقام قضایی اقرار و اعترافی به اینکار نکردن یعنی بخیه ای نکشیدن ولی خب وزارت بهداشت میخواد همه فکر کنن این اتفاق افتاده ،چون غیر این باشه همه نگاهها معطوف میشه به گرفتن پول از بیمار در بیمارستان دولتی ،فقط بخاطر اینه که نمیخوان مشخص بشه این دوتا تقصیری نداشتن و مقصر اصلی وزارت بهداشت و دریافت پول از بیمار بی بضاعته
وزارت بهداشت خوشحاله از اینکه فقط این دونفررو مقصر نشون داد و خودشو کامل کشید کنار انگار این اتفاق تو بیمارستان خصوصی افتاده
وزارت بهداشت خوشحاله از اینکه فقط این دونفررو مقصر نشون داد و خودشو کامل کشید کنار انگار این اتفاق تو بیمارستان خصوصی افتاده
این مسئله نه تنها از جرم طرف کم نمیکنه بلکه بیشتر هم میشه حتما تن پدر شهیدش هم تو گور لرزیده وقتی از شاهکار دسته گلش خبر دار شده بچاپ فرارو
راننده حرف خیلی قشنگی زد
میگفت
الان همه گیر دادن به اون دکتر که چرا بخیه اون بچه رو باز کرد ،
این درست که کارش غیرانسانی بوده
میگفت اصلا بیان اعدامش کنن
سوالش این بود که چرا یکنفر نگفت و نمیگه که
چرا پدر اون بچه 100 هزار تومن پول نداشته ؟؟؟!!!!
نماینده های دلواپس ،
برا این فقرها دلواپس نمیشید؟
اعتراض نمیکنید ،
به این فقر و نداری!!؟؟؟
درضمن دکترهای سهمیهای از این بهتر نخواهند. اختصاص سهمیه تحصیلی به افرادی که شایستگی لازم رو ندارن نتیجهش همین فاجعهای است که میبینیم.
احترام خیلی زیادی برای شهدا قائلم
حضور پدر یک بعد معنوی داره که نبودش رو نمیشه جبران کرد یک بعد مادی
فرزندان شهدا از لحاظ مادی همه جوره باید تامین بشن
ولی این سهمیه ها خیلی بی انصافیه
پدرش اگر زنده بود به جاش درس نمی خوند که به اینا سهمیه میدید
تقصیر تقصیر
فرد خاطی هر کس که باشد باید پاسخگو باشد
بابا توهم که شدی مثل داعش !