فرارو-معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضاییه از افزایش 15 درصدی جرائم اول کشور سخن گفته است. ضرب و جرح عمدی، توهین به افراد عادی، تخریب عمدی، خیانت در امانت، تهدید، سرقت و... از این جرائم هستند. محمدباقر الفت همچنین بر پایینآمدن آرامش مردم تاکید کرده و گفته مردم در مقابل کمترین مشکل واکنش و رفتاری خشونتآمیز نشان میدهند. "درگیری و استفاده از ابزارهای خاص مانند چاقو و سلاح گرم در رفتار مردم غیرقابل انکار است".
افزایش خشونت در سالهای اخیر در ایران بیش هر چیز بر اختلالات و فشارهای روانی که در جامعه ریشه دواندهاند، دلالت دارد، یک رواشناس به گسستهای عاطفی، مشکلات اقتصادی و مسائل خانوادگی گسترش خشونت در جامعه اشاره میکند و می گوید: متاسفانه در سال های اخبر ما شاهد ایجاد گسستگی عاطفی و احساسی میان مردم بودهایم.
مهدی مسلمیفرد در گفتگو با فرارو در ادامه گفت: خشونت مفهومی باز و پروسعت است. تجاوز، تعدی، خشونت جنسی، خشونت خانگی و غیره همگی شامل خشونت میشوند. بیشتر نظریههای مطرح نشان دادهاند که ریشه خشونت را در گذشته فرد و در محیط زندگی او میتوان جستجو کرد؛ بسیاری از افرادی که در دوران کودکی شاهد خشونت بوده و به آنها ظلمی وارد شده است، حل تعارض را یاد نگرفته و خود نیز به اقدامات خشونتبار دست خواهند زد.
وی در ادامه گفت: اما علاوه بر خشونت فردی، ما با خشونتی اجتماعی نیز مواجهیم. اقتصاد نقش بسزایی در خشونت اجتماعی دارد؛ برای مثال فردی که در فشار برای امرار و معاش خود است، این فشار میتواند منجر شود تا او رفتاری خشن بروز دهد. در همین رابطه بررسیها نشان دادهاند افرادی که سطح ذهنی و یا مالی بالاتری دارند، آمار خشونت کمتری در میانشان وجود دارد.
رابطه خشونت و گسستهای عاطفی جامعه
مهدی مسلمیفرد همچنین به تاثیر مسائل عاطفی و احساسی میان مردم در ایجاد خشونت تاکید کرده و در اینباره توضیح داد: متاسفانه ما شاهد ایجاد گسستگی عاطفی و احساسی میان مردم در سالهای اخیر بودهایم. مثلا در خانوادهها نقشهایی همچون عمو، دایی، خاله و... کمرنگ شدهاند. این کاهش صمیمیت در خانه منجر میشود که خانواده آسیب ببیند و خانواده آسیبدیده منجر به کاهش تحمل افراد جامعه خواهد شد؛ چرا که دیگر فرد در خانواده کمتر به آرامش خواهد رسید. مشکلات دیگر خانواده نظیر طلاق و خیانت نیز در خشونت موثرند.
این مشاور همچنین به حقوق اجتماعی افراد در جامعه اشاره و در اینباره اظهار کرد: نادیدهگرفته شدن حقوق اجتماعی در از دست دادن آرامش در افراد موثر است؛ به هر میزان که فرد حقوقش را در جامعه بتواند بهدست بیاورد، آرامش اجتماعیاش نیز بیشتر است. همچنین باید به موضوع دیگری اشاره کرد که آن به اصطلاح کنسرویشدن زندگیهاست، از آنجایی که در نسل جوان بهخصوص دسترسی به خواستهها سهل شده است، در صورتی که افراد به آن خواسته دیرتر برسند، آستانه تحملشان کاهش پیدا خواهد کرد.
مسلمیفرد در ادامه به تاثیر قانون در بروز رفتارهای پرخاشگرانه و خشن پرداخت و در اینباره گفت: در روانشناسی دو دیدگاه در مورد خشونت وجود دارد. روسو میگوید انسانها در محیط طبیعی و در نزدیکی طبیعت شادند و این قوانین اشتباه جامعه است که آنها را خشن میکند. در دیدگاه دیگر، فروید گفته آدمها در محیط طبیعی خشن هستند اما توسط قانون میتوانند به آرامش برسند. این دو دیدگاه در عین تفاوت به یکچیز اشاره دارند و آن اینکه اگر قوانین به درستی وضع نشده باشند، افراد جامعه به خشونت کشیده میشوند.
خشونت در جامعه ما به رسمیت شناخته شده است
این روانشناس ادامه داد: در کشور ما خشونت در مواردی به نوعی به رسمیت شناخته میشود. برای مثال هنگامی که دونفر با یکدیگر دعوا میکنند و یا اگر خانوادهای دچار اختلافاند، کسی برای برقراری صلح میان آنها اقدام نمیکند. این به ناخودآگاه جمعی ما نیز بازمیگردد.
وی در ادمه به راههایی که میتوان از طریق آن خشونت را در جامعه کاهش داد، پرداخته و اظهار کرد: اگر بخواهیم مانع خشونت شویم باید مجاری قانونی را تقویت کنیم. همچنین باید راههایی برای تخلیه هیجانی افراد چه در خانواده و چه در جامعه و توسط دولت در نظر بگیریم و شرایط آن را فراهم کنیم. برای مثال برنامه خندوانه یک اقدام در این جهت است. علاوهبراین باید خانواده را تقویت کنیم و با پایینآوردن آمار طلاق و بالابردن آمار ازدواج و حل مشکلات خانواده بازگشت به خانواده را رقم بزنیم. بهجز این نیز باید بر آموزش و فرهنگسازی تاکید کرد. سرمایهگذاری در نسل جدید میتوان فضایی بهتر را در آینده بسازد. همچنین باید بحثهایی همچون صمیمیت و گفتگو را در جامعه تقویت کنیم تا مدیریت خشم جایگزین شود. ساختن کلیپ، انیمیشن و یا راهاندازی کمپینها نیز از جمله ظرفیتهای ما برای کاهش خشونت در جامعه است.
جامعه چه نقشی در افزایش خشونت داشته است؟
ابعاد اجتماعی بخش جدایی ناپذیر تولید و بازتولید خشونت در جامعه هستند. این را دکتر امانالله قراییمقدم –جامعهشناس- میگوید. او در گفتگو با فرارو درباره دلایل افزایش خشونت در میان ایرانیان گفت: شرایط موجود اجتماعی چیزی بهنام آرامش روانی را در جامعه کمرنگ کردهاند. ما شاهد گسترش خشونت چه در میان افراد فقیر و چه در میان افراد ثروتمند جامعه هستیم و این نشان میدهد خشونت ارتباط مستقیمی به اقتصاد ندارد، هرچند نقش اقتصاد در دامن زدن به خشونت زیاد است.
وی همچنین اظهار کرد: پدری که ببیند فرزندش کار ندارد، دخترش نمیتواند ازدواج کند، کرایه خانه هرسال گرانتر میشود و در تلویزیون سریالهایی پخش میشود که رفتارهای خشونتبار را ترویج میکنند، قطعا نمیتواند آرامش روان داشته باشد.
این جامعهشناس در ادامه گفت: همچنین باید به نقش شادی توجه کرد، صرفنظر از مشکلات اجتماعی زیاد در جامعه ما، مانند طلاق، بیکاری و... نبود شادی و نشاط نیز به زیادشدن خشونت در جامعه دامن میزند.
تلاشی برای کاهش خشونت نشده است
مهدی ملکمحمد –روانشناس و عضو انجمن روانشناسی ایران- نیز درباره افزایش خشونت در جامعه بر این نکته تاکید میکند که تا کنون هیچ اقدام موثری برای کاهش خشونت در جامعه انجام نشده و همهچیز در همان حد آسیبشناسی و طرح مسئله باقی مانده است.
این روانشناس در گفتگو با فرارو اظهار کرد: درمورد خشونت پیش از هرچیز باید به عوامل پایدار و عوامل موقت اشاره کنیم. عوامل پایدار خشونت جنبههای مختلفی دارند که یکی از مهمترین آنها تربیت است. عامل دیگر اختلال شخصیتی است؛ مانند برخی شخصیتهای ضداجتماعی که تخریبگرند. همچنین عامل پایدار دیگر فرهنگ است؛ در برخی فرهنگها یک کهنالگوی جمعی خشونت دارد؛ یعنی مردم در طول تاریخ آموختهاند که خشن باشد. اما از عوامل پایدار که بگذریم، به عوامل موقت خشونت میرسیم. آبوهوا، آلودگی، گرما، نارضایتیهای فرد در بخشهایی از زندگیاش مانند استرس، طلاق، شکست مالی و اقتصادی و... همگی عوامل موقت خشونتاند که اگر عامل آن نباشد، خشونت نیز کاهش مییابد.
دکتر ملکمحمد با تاکید بر اینکه در ایران هر دوعامل پایدار و موقت خشونت وجود دارد تحلیل کرد: خشونت بهطورکلی نوعی ناکامی در رسیدن به هدف است؛ وقتی ناکام میشویم خشم در ما مستولی میشود که در صورت بروز به آن خشونت میگویند. در کشور ما به لحاظ تاریخی و بر اثر رخدادهای سیاسی، اجتماعی و تاریخی خشن شدهایم و به طور کلی منطقه خاورمیانه به دلیل اتفاقات تاریخی که در آن رخ داده خشونت در آن گسترش پیدا کرده است.
عضو انجمن روانشناسی ایران در ادامه به عوامل ناپایدار خشونت پرداخت و در اینباره توضیح داد: در سالهای اخیر وضعیت ما در عوامل موقت خشونت بد شده است. ناکامیهای مردم ما در طول سالهای اخیر افزایش پیدا کرده و استرسهای اقتصادی و ناامیدی نسبت به آینده زیاد شده است.
این روانشناس در ادامه درباره اقداماتی که برای کاهش خشونت در ایران انجام شده گفت: متاسفانه ما در کشورمان از لحاظ تربیتی هیچکاری برای کنترل خشم انجام ندادهایم. ما هربار تنها از افزایش خشونت سخن گفتهایم و نگفتهایم چه باید بکنیم. این در شرایطی است که کودکان امروزی با سطح خشونت بیشتری در حال تربیتاند و خانوادههای ایرانی بهدلیل مشکلات زیادی که دارند به این موضوع رسیدگی نکردهاند. این عدم وجود آموزش در نظام تربیتی ما در سطوح بالاتر نیز دیده میشود. نهایت تغییراتی که ما در آموزشمان ایجاد کردیم قرار دادن کتابی به نام تفکر و زندگی در پایه اول متوسطه بوده است؛ که در این کتاب نیز مهارت کنترل خشم آموزش داده نشده است.
وی در ادامه گفت: سازمان بهداشت جهانی مدیریت خشم را در لیست دهموردی آموزش خود قرار داده و سالهاست درمورد آن اصولی نگاشته و آموزش داده میشود. این درحالی است که ما چنین چیزی را در جامعه خودمان اصلا نداریم و حتی باید گفت سطح رفتارهای خود معلمان خشن است؛ معلمانی که قرار است سرلوحه نوجوانان و کودکان ما باشند.
این روانشناس با انتقاد از اینکه ما تنها از خشونت به عنوان یک آسیب نام برده و کاری برای کاهش آن انجام ندادهایم گفت: اقدامات ما در سطوح عالی تنها به آسیبشناسی مسائلی همچون خشونت معطوف شده است. محمود گلزاری –معاون سابق وزارت ورزش و جوانان- مدتی پیش از راهاندازی یک مرکز کنترل خشم سخن گفته بود و قرار بود گسترش پیدا کند. اما متاسفانه این مرکز گسترش پیدا نکرد و در شهرهای دیگر تاسیس نشد. حتی همین یکی دو مرکز کنترل خشم نیز به دلیل مسائلی همچون نداشتن بودجه تنها به درمان آسیبهای مرتبط با خشم محدود شدهاند. این درحالیست که از نظر من برای کنترل خشم و کاهش خشونت در جامعه باید یک عزم ملی وجود داشته باشد.
صداوسیما مروج خشونت در جامعه است
ملکمحمد در ادامه با اشاره به عملکرد صداوسیما درمورد برخورد با مقوله خشونت اظهار کرد: رسانه ملی خود از عوامل افزایش خشونت در جامعه است. برای مثال این رسانه بدون هیچ فیلتری اقدام به پخش فیلمی خارجی میکند و هیچ طبقهبندی از لحاظ خشونت ندارد، در حالی که در کشورهای دیگر از لحاظ سنی فیلمها فیلتر میشوند. تنها فیلتر ما در صداوسیما فیلتر روابط جنسی است، در حالی که موارد دیگری همچون خشونت نیز باید به ممیزیهای صداوسیما تبدیل شوند. مثلا ما میبینیم که یک فیلم آمریکایی خشن در ساعت پربینندهای پخش میشود که کودکان نیز آن را تماشا میکنند و همین منجر به تولید و بازتولید خشونت خواهد شد.
عضو انجمن روانشناسی ایران با اشاره به اینکه در گذشته بیشتر از امروز با خشونت برخورد میشد توضیح داد: در گذشته اگر یک کودکی در یک محیطی یک حرف ناسزا میزد، تنبیه میشد؛ اما در حال حاضر ما شاهد این هستیم که بدترین حرفها توسط فرزندان در یک خانه زده میشود و خانواده آن را ندیده میگیرند. آیا مفهوم خشونت تغییر کرده است؟ خیر! ما نمیتوانیم تعریف خشونت را تغییر داده و بگوییم یک رفتار که در گذشته خشونت بوده، حالا دیگر خشونت نیست. متاسفانه بهنظر میرسد که خانواده ایرانی تعریف خشونت را تغییر داده است. چنین برخوردی به این میماند که بگوییم چون مصرف شیشه در حال حاضر زیاد شده اعتیاد به تریاک دیگر اعتیاد نیست!
مهدی ملکمحمد در انتها گفت: در نتیجه کاهش خشونت در جامعه از اساس باید انجام شود. این کار نیاز به برنامهریزی گسترده فرهنگی و عزم ملی دارد. این دلیل موجهی نیست که بهدلیل پیچیدگی موضوع خشونت در جامعه ایرانی آن را غیرقابل حل بدانیم، بلکه اگر خشونت به مسئله ما بدل شود و تنها در حد سخنگفتن از آن باقی نماند، قابل حل خواهد بود. در برخورد با مسائل اجتماعی نباید مدتی به آن توجه کنیم و بعد از مدتی آن را به حال خود رها کنیم؛ چنانچه تا کنون و با موضوعات زیادی این کار را کردهایم.
پس نقش پلیس پیشگیری چیه؟نهادهای مدنی کجان؟دولت چه خبر؟مجلسیان عزیز و خدوم؟
و...................
پیش خودم گفتم واقعا ببین تو یک کشور پیشرفته مثل آلمان یا فرانسه مردم با هم اینطوری صحبت میکنند؟؟؟ چرا ما ایرانی ها اینجوری شدیم؟؟؟؟
برتولت برشت
1- 11 میلیون دختر آماده برای ازدواج در کشور وجود دارد .
2- کمبود 100 هزار پسر آماده ازدواج
3- تحصیلات دانشگاهی بی کیفیت و بی ارتباط با بازار کار
4- رانت خواری و تصدی قبیله ای در بازار کار و سرمایه
5- گرانی و عدم توانائی پرداخت هزینه های ازدواج
6- گرانی مسکن و اجاره بها بدلیل بکارگیری سیاست های غلط و غیر کارشناسی
7- بی توجهی به ساختار خانواده و سوق دادن مردم بسوی تجمل گرائی و پول پرستی
8- بی تفاوتی جامعه به سقوط ارزش ها و ریختن قبح مسائل و حریم خصوصی
9- تکنولوژی زدگی و خودباختگی مردم در مورد هجوم فرهنگ بیگانه
...
در اغتشاشات 88 جز این بود که بازنده وبرنده بازور میخواستند به خواسته هایشان برسند برنده یک طور بازنده هم یک طور
جالبه هر کسی هر فحش و بد و بیراهی به تمدن ایران بده هیچ مشکلی نداره و سریع چاپ میشه ولی وای به حال کسی که بخواد از یه چیزای دیگه انتقاد کنه.
من تعجب می کنم این روانشناسان و جامعه شناسان واقعا مدارک خود را به حق گرفته اند و این موارد را نادیده می گیرند یا نمی توانند بدانها اشاره کنند و آدرس غلط به مردم می دهند؟
می گویند 5 نفر با هم در خرید یک تاکسی شریک می شوند ولی چون به هم اعتماد نداشتند همه با هم سوار می شدند و دنبال مسافر می گشتند پس از طی مسافتی یکی از آنها که کمی باهوشتر از بقیه بود می گوید عجیب است چرا هیچ مسافری سوار تاکسی ما نمی شود؟! غافل از اینکه خودشان مقصران اصلی برای سوار نشدن مسافران بودند حال مسئولین نیک می دانند که مسبب وضعیت جامعه دقیقا نوع حگومت خودشان است و عامل اصلی بروز اینگونه مسائل در کشور خودشان هستند اما خود را به تجاهل می زنند و با فرافکنی دنبال دلیل می گردند و همچنین دنبال راهکار که البته نوعی ژاژ خاییدن است!
چاپ کن فرارو بذار بدونن مردم هالو نیستند
این را باید باور کنیم که صدا و سیما گوشه ای از این پازل مشکلات هست نه کل آن،
به گذشته برگردیم و علت را پیدا کنیم، این معضل باید ریشه ای رفع شود نه سر سری
برخی از افراد که ادعای روشنفکری دارند این مسئله را به دلیل گذار جامعه از سنت به مدرنیته می دانند که به نظر بنده حرف چرند و یاوه ای است.اولا جامعه ایران یک جامعه رو به جلو و در حال پیشرفت نیست و تمام شاخص های اقتصادی و اجتماعی در آن رو به بدتر شدن دارد، جامعه ای که تورم بالا،سرمایه گذاری پایین و صنعت عقب افتاده دارد و در کنار آن مدیران بی سواد و عقب مانده و نیز وجود روحیه دلالی و اختلاس و رانت خواری و نبود آزادی های طبیعی اجتماعی، شرایط عجیب و غریبی را به وجود آورده است که در کمتر نقطه ای از این دنیا نظیر دارد.شخصا ایران را یک کشور فنا شده می دانم که لااقل تا 30 سال آینده تمام شاخص های توسعه و رفاه در آن رو به بدتر شدن می رود و شاید آن زمان که مردم از اخلاق زشت و ریاکارانه شان و نیز شعار دادن دوری جستند و مدیران لایق و باسواد و بااصل ونسب اداره کشور را بر عهده گرفتند،وضع جامعه به حالت طبیعی و نرمال خود برگردد.جامعه ایران یک جامعه غیر طبیعی و آنرمال است و تمام خشونت ها هم به این دلیل است،اگر حرف مرا قبول ندارید لحظه ای در پارک بنشینید و به رفتار و کردار این مردم در خیابان تمرکز کنید.جامعه ای که با خودش و با همه دنیا درگیر است!
نفر میشناسم فوق لیسانس که دنبال اقامت در اروپاست لیکن نوع تفکر و عملکردش چیزی کم از احمدی نژاد نداره! این قشر مدعی روشنفکری را آخه کجای دلمون جا بدیم!
اولا تو از کجا می دونی من علم ندارم حتما تو که از انگلیس داری کامنت میذاری خیلی عالمی. احتمالا تو اصلا نمی دونی مدرنیته چبه احتمالا لامپ خونت روشن باشه می گی این مدرنیته است به نظرم مشکل ما افرادی مثل شما هستن که هیچی از ایران نمی دونن.
ضمنا حهت اطلاع وقتی از فی.. شکن استفاده میکنیمآ ی پی تغییرمیکنه برای همین پرچم انگلیس میاد!
"این دو دیدگاه در عین تفاوت به یکچیز اشاره دارند و آن اینکه اگر « قوانین» به درستی وضع نشده باشند، افراد جامعه به « خشونت » کشیده میشوند. "