صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۴۶۸۰۵
محفوظ
تاریخ انتشار: ۱۴:۱۱ - ۲۴ شهريور ۱۳۹۴
یادداشت زیر را یکی از مخاطبان به سایت فرارو ارسال نموده است

گروهی بر این باورند که عده‌ای از نمایندگان مجلس به کمک برخی مدیران تلاش می‌کنند تا جایی که می‌توانند از پیروزی انرژی هسته‌ای دولت بکاهند.

البته پر واضح است که برجام به عنوان توافقی که نظام جمهوری اسلامی ایران برای تغییر شرایط ضد ایرانی در نظام بین الملل بدان روی آورده، یک راهبرد حاکمیتی است و به نظر قابل رد نیست، کما اینکه عراقچی عضو ارشد تیم مذاکره کننده صریحا تاکید کرده که، واژه واژه برجام به آگاهی رهبری رسیده و یا چک شده است.

و البته پر واضح است که جریان اقتدارگرا، بیش از همه می داند که تغییر معادله بازی یا رد برجام یعنی قرار دادن نظام جمهوری اسلامی در مسیری مبهم، نظیر آنچه بر سر کشور همسایه غربی ایران (عراق دوران صدام) آمده است. به ویژه آن که می دانیم مدیریت عالی مدیریت مذاکرات هسته ای، با شورای عالی امنیت ملی و فراتر از آن شخص رهبری نظام بوده است.

با اینهمه سئوال اینجاست که چرا جریان اقتدارگرا با استفاده از شبکه وسیع رسانه ای می کوشد برجام را نماد تنازل (عقب نشینی) هسته ای با از دست دادن بیش از یکصد حق معرفی کنند؟!

نگارنده معتقد است هدف راهبردی جریان رسانه ای وابسته به اقتدارگرایان، هرگز مقابله با برجام و نهایتا رد آن نیست، بلکه هدف جلوگیری از تبدیل شدن برجام به عنوان سند موفقیت دولت روحانی و اصلاح طلبان در عبور دادن کشور از بحران هسته ای است.

ضمن اینکه در کوتاه مدت هم انتخابات مجلس و خبرگان رهبری در پیش است (اسفندماه آینده) و جریان اقتدارگرا نمی خواهد دولت یازدهم و جریان اصلاحات به عنوان پیروز مذاکرات بزرگ هسته ای اقبال جامعه را از آن خود کند...

هدف، جلوگیری از حک شدن نام اصلاح طلبان به عنوان مذاکره کننده در برابر آمریکایی هاست...

هدف، جلوگیری از ثبت پیروزی برای اصلاح طلبان در تغییر موضع خصمانه آمریکاست...

هدف، جلوگیری از شکستن تابوی قبح مذاکره با آمریکا و فرصت یابی برای چانه زنی با دشمن برای تامین منافع ملی است.

البته نگارنده به عنوان یک ایرانی مسلمان شهادت می دهد که آمریکا دشمن است و شمردن موارد دشمنی آمریکا با ملت ایران از حوصله این نوشتار خارج؛ اما سخن این است که عدم مذاکره با آمریکا در 35 سال گذشته چه میزان باعث تامین منافع ملی (با تاکید بر منافع ملی و نه منافع جریان اقتدارگرا) شده است؟

مگر تقابل راهبردی روسیه و چین با آمریکا کمتر از ماست که به رغم دشمنی، برای تامین منافع خود با دشمن مذاکره می کنند؟ و یا مگر رسول مکرم اسلام (ص) و مولای متقیان (ع) با دشمن مذاکره نکردند؟

در کجای منطق دین و قران و عقل می توان قهر با دشمن را مبنای تعامل راهبردی دانست؟ و مذاکره را منکوب کرد؟

چگونه است که قرآن به موسای کلیم دستور می دهد که به سراغ فرعون طغیانگر برو و با او به نرمی سخن بگو؟!

پس چرا جمهوری اسلامی به عنوان نظامی مستقر و صاحب و نفوذ و ثبات باید به جای چانه زنی و مذاکره در نظام جهانی برای تامین منافع خود باید به قهر کودکانه ادامه دهد؟ قهری که می تواند موجب محرومیت ایران را از همه صحنه های تصمیم سازی منطقه ای و بین المللی شود...

ارسال نظرات