صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۳۵۲۸۰
نقدی بر مدیریت استان اردبیل
مالک رضایی
تاریخ انتشار: ۱۴:۴۷ - ۱۰ خرداد ۱۳۹۴
یادداشت دریافتی- مالک رضایی*؛ بدرستی اشاره کرده بود آن نویسنده جوان و خوش قلم استان اردبیل که در روزهای اخیر موج جدیدی از حمله به عملکرد دولت محلی و در رأس آن، استاندار صورت می گیرد. او اضافه کرده بود که سرچشمه آن خیلی بیشتر از آنکه از ناحیه دلواپسان استانی باشد از سوی اصلاح طلبان است و...

قدیما وقتی جوانی بر سر موضوع کلانی با سالخورده ای گفتگو می کرد شور وحال خود را با احساس جوانی در می آمیخت و انتظارات خود را از موضوع مورد نظر با مخاطب خود در میان می گذاشت، طبعا مخاطب او هم وقتی برخی از سخنان وی را بر نمی تابید شانه بالا می انداخت و بادی به غبغب که جوان! «آنچه تو در آیینه بینی عیان،پیر اندر خشت بیند پیش از آن».

خوشبختانه اکنون آنگونه نیست. عقلانیت جایگزین احساس شده است و مطالب جوانان،به صورت سنجیده مطرح می‌شود. متقابلا سالخوردگان هم در مقابل استدلال های متین آنان، فروتن و متواضع تر گشته اند.

باید پذیرفت که یک زبان کارشناسی نه بهره از شور و حال جوانی می گیرد و نه اعتبار از سن و سال و سالخوردگی.زبان کارشناسی،خود دیگر است و ملزومات مخصوص به خود را دارد.

بر همان اساس، شاخصه های علم سیاست نیز برای ارزیابی عملکرد مدیریت‌های سیاسی پارامترهایی مشخص کرده است که نه تغییر آن دست ومن وشماست و نه حب وبغض ما چیزی بر آن می افزاید و یا می کاهد.

در همان راستا «اقتدار»که کلید واژه ای آشنا در عالم سیاست است، در ارزیابی مورد نظر حرف اساسی می زند. فقدان آن از نگاه سیستمی، حالتی را بوجود می آورد که در مهندسی سیستمی، تصمیمات خود سیستم به تضعیف آن می انجامد. تصمیمات متخذه به طور مرتب همدیگر را نقض می کند و به عقیم شدن امور کمک می‌کند در بررسی سیستمی به چنین حالتی «خود عقیم سازی» می گویند.

بر همین اساس و در یک نگاه کلی«اقتدار»و یا همان «اتوریته» در مدیریت استان اندکی آسیب دیده است و کسانی که با نادیدن این مهم، باری به هر جهت را جایگزین زبان کارشناسی ساخته اند، مشاوره خوبی در بهبود امور ارائه نمی دهند. طرفه آنکه انتظار دارند این مهم از دید هر ناظری هم نادیده گرفته شود.

گویی برخی غافل هستند از این نکته که اگر کلامی نباید پرده در و منفی باف باشد، تبلیغاتچی و مدیحه گر و منفعت اندیش و مداهنه گو هم نباید باشد، انگار که نطق شیرینشان به فرمانی و ابلاغی بند بوده است با چنان توصیفی سخن می‌گوید که گویی در مورد امیر کبیر صحبت میکند.

چنین گفتمانی بیش از آنکه یک نقد و بررسی علمی و همه جانبه از یک عملکرد مدیریتی باشد به یک آگهی تبلیغاتی شباهت دارد. آنهمه شهد وشکر کز سخنشان می ریزد از نگاه کارشناسی بهره نمی برد.

اماباید دانست که زبان نقد و بررسی با زبان تبلیغاتی تفاوتی بارز دارد. از نگاه و قلم کسانی که نه مغرض هستند ونه مدیحه گو، وضعیت، اندکی متفاوت است. از آن منظر، با اذعان تمام به ویژگی‌های شخصیتی قابل احترام استاندار و پاسداشت جایگاه لازم الاحترام ایشان، باید گفت که مدیریت استان اردبیل در بخش‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و... از نارسایی‌هایی رنج می برد.

از«مگا پروژه‌هایی» که ازهمان ابتدا معلوم بود، واژه ای کاملا عاریتی و بدون پشتوانۀ نظری است، عجالتا سخن نمی‌رود. از ظرفیت‌ها ومزیت‌های استان، در بخش‌های مختلف صنعتی،گردشگری، کشاورزی که می‌توانست به آسانترین وجهی بارور شود.

از به فعلیت رساندن خیلی از استعدادها و مثلا گره‌گشایی از صادرات صدها هزارتن سیب زمینی استان که راهی موثر برای خروج از استان به بازارهای خارجی نیافت. از ابهام و تعلل در پروژه های راه آهن و... سخنی نمی رود.

بهتر است سخن از مجرای اصلی که نگاه به مدیریت سیاسی استان است، خود دور نیفتد.

اظهار نظر در موردی مرتبط با حوزه تحصیلاتی گوینده و یا نویسنده سخن، متضمن چند مزیت و البته یک ایراد جزئی است. مزیت از این جهت که سخن او می تواند حاوی نکات کارشناسی باشد و عیب و ایراد از آن نظرکه استعداد برداشت های مختلف را دارد.

در آن صورت مزیت احتمالی نیز بلا اثر می گردد، که به قول مولانا «چون غرض آمد هنر پوشیده شد.» با این امید که، همین یک جمله کوتاه مثنوی، رفع نگرانی کند و راه را بر هرگونه سوء برداشت احتمالی ببندد، نکاتی به وجه اجمال مطرح می گردد.

وظایف و مسئولیت سنگین استانداران در حوزه مسئولیتی خود بر کسی پوشیده نیست اما بر سبیل بدیهیات و به لحاظ ارتباط موضوعی به برخی ازآنها اشاره می‌شود.

استانداران به عنوان عالی ترین مقام اجرایی استان علاوه بر نمایندگی عالی دولت در استان‌ها، بالاترین مسئولیت حاکمیتی و حکومتی را نیز در حیطه هماهنگی و اجرای سیاست‌های عمومی دولت، در راس کلیه سازمان‌ها و ارگان‌های دولتی به عهده دارند. از آن نظر ریاست کلیه جلسات اجرایی و برنامه ریزی استان در قالب شوراهای مختلف اداری، امنیتی، اجتماعی، فرهنگی، جوانان، بانوان، آموزش وپرورش و ... با آنهاست.

علاوه بر آن مسئولیت برقراری نظم وامنیت عمومی، پیش بینی معضلات استان در ابعاد مختلف و برنامه ریزی برای پیشگیری از آنها، مدیریت بحران، تعیین اولویت ها، نظارت بر حسن اجرای قوانین، برگزاری انتخابات، حفظ و حراست از ارزش های نظام، اعمال هماهنگی میان تمام دستگاههای دولتی و حکومتی، تعیین فرمانداران، هماهنگی با وزرا و روسای سازمان های کشوری در تعیین مدیران استان و صدها مسئولیت اساسی دیگر نیز به فراخور اقتضائات هر استان با آنهاست.

با نگاه به همین اهمیت، قانونگذار، مکانیزم دقیق و پیچیده ای را برای تعیین افراد به این مسئولیت از طریق پیشنهاد وزیر کشور و تصویب هیئت وزیران در نظر گرفته است.

همان اهمیت، هیچ گونه تسامح، و وانهادن اقتدار از سوی این حوزه به حوزه های دیگر را بر نمی تابد. کوچکترین سهل انگاری در این عرصه می‌تواند آفت‌های عمده دربرداشته باشد و متغیرهای متعدد و غیر مرتبط دیگری را در موضوع دخیل کند.

اگر کسی بی توجه به نظر و اقتدار استاندار، از لابی های غیر مرتبط عبور کند و به اتاق‌های مدیریتی در بخش‌های مختلف سیاسی ،اجتماعی و... در استان راه یابد، عملا منصوب چه کسی خواهد بود. منصوب نماینده عالی دولت یا جریانات گوناگون؟ پاسخگو در مقابل چه کسی خواهد بود، دولت یا جریانات گوناگون؟ نماینده چه کسی؟ وامدار چه کسی ؟ مدیون چه کسی و... .

با این شیوه های وارونه ازهماهنگی‌های ناهماهنگ،از شاکله وجودی شخصی که با تکیه بر عالیترین منصب دولتی در استان می خواهد آن ده‌ها وظیفه و مسئولیت کلان و حساس را توام با اقتدار و بی طرفانه انجام دهد، چه باقی می ماند؟

برای کسانی که امضای مدیریریت عالی استان را در گرفتن منصب و مدیریت بخش‌های مختلف استان، تشریفاتی تلقی می کنند وآن را در گرو رضایت عوامل پشت پرده می دانند حرجی نیست.

امروز ذکر قصه دلدادگی و دوندگی آنها در استان به دنبال آرزوهای خود، کوچه به کوچه و کو به کو نقل محافل و زبانزد خاص و عام است.

توصیف آن از این قلم ساخته نیست از قلم‌های دیگری ساخته است. اما پاسداشت حرمت واقتدار جایگاه و مسئولیت‌هایی که به امانت از طرف مردم دست ماست، سخنی دیگر است.

اینکه به لحاظ ویژگی‌های فردی وشخصیتی، در میان تمام افرادی که خود را داوطلب تصدی مدیریت استانی کرده بودند، استاندار فعلی شاید بهترین گزینه برای این پست حساس بود، شاید کمتر بتوان تردید کرد. اما نه به آن حد که اطرافیان از آن سخن می‌گویند.

در بخش مدیریت سیاسی استان که اصلی ترین کارآمدی‌ها در آن حوزه ارزیابی می شود وضعیت بهتری را شاهد نیستیم.

درعزل و نصب های مدیریتی،حرکت پاندولی چپ به راست و راست به چپ، هنوز در نقطه ای قوام و قرار واعتدال نیافته است.

هیچ ثبات و معیاری در این عرصه مشاهده نمی شود واین بیش از همه، نمایانگر فقدان اقتدار در تصمیم گیری‌های مدیریتی است.

ذکر چند نمونه از ده‌ها مورد هم موجب آزردگی است اما گریزی از یادآوری آن نیست.

مختصات سیاسی و اجتماعی یک شهرستان، مگر چه اندازه پیچیده و پرنوسان بود که در طول یکسال ونیم، هر شش ماه یکبار حضور یک فرماندار را در خود تجربه کرد؟

کدام اندیشمند سیاسی، در عرصۀ معاونت و مشاورت سیاسی چنین بی‌ثباتی و نوسانی را بر اتاق تصمیم گیری کلان تحمیل می کند؟

مشابه این وضعیت ده‌ها نمونه دارد. گاهی آدم به جد دچار تردید می شود که آیا استانداری اردبیل دارای معاونت سیاسی هست یا نیست؟

استاندار محترم باید می دانست که اگر کوچکترین چراغ سبزی برای عزل و نصب مدیریتی با معیار فامیلی و نه کار آمدی داده شود، همه مبادی قدرت این حق را به خود خواهند داد که با همین معیار افرادی را برای قرار گرفتن در عرصه‌های مدیریتی بر او  تحمیل کنند و شوربختانه باید گفت که این اتفاق افتاد و اقتدار تصمیم گیری از این بابت آسیب جدی دید. وگرنه تغییر شش ماه، هفت ماه یکبار مدیری در بخش‌های مختلف چه معنایی جز فقدان اقتدار در تصمیم گیری دارد؟

مگر اینکه ادعا شود این خود اوج اقتدار است و ناکار آمدی او در همین مدت کوتاه به اثبات رسیده است. آن موقع باید پرسید مگر اساسی ترین وظیفه شما انتخاب مدیران کارآمد برای عرصه های مختلف مدیریتی نیست این فرصت سوزی مدیریتی را چگونه توجیه می کنید؟!

فرصتهای مدیریتی و انتظارات مردمی، چنین بی ثباتی و بی سر وسامانی را بر نمی تابد. نام این اعتدال نیست، بلکه شاید توافق و پاسخگویی به مبادی غیر از دولت است که بنا به ادعاهای خود درانتصاب مدیریت استان نقش تعیین کننده ایفا کرده اند.

اعتدال، کتاب قطوری از یک گفتمان قاطع مدیریتی است که هیچ سطر و ستونی از آن با روش‌های باری به هر جهت همخوانی ندارد.

کسانی که در طول عمر سیاسی خود کلمه‌ای، سخن معتدل نگفته اند، نمی‌توانند در منصب مشاوران پیدا و پنهان، سخنگو و طلایه دار اعتدال مورد نظر دولت در استان باشند. ناشی از چنین روش‌ها و مداخلات ناروایی است که فقدان اعتماد به نفس و وفاداری به آرمان‌های دولت در میان بعضی مدیران به حدی رسیده است که حتی برخی از گردانندگان ستاد روحانی هم که امروز در حساس ترین مناصب دولتی استان، جا خوش کرده اند، از هم اکنون به یک آیندۀ سیاسی دیگری چشمک می زنند.

اگرچه بروز چنین رفتارهایی از کسانی که زمانی با برائت از گذشته خود پشت اتاق‌های دولت احمدی نژاد بست نشستند،تا چراغی جدید بر افروزند، امری بعید و دور از ذهن به نظر نمی‌رسد.افسوس که از بخت بد آنها این حرکت‌ها در باور دولت مهرورز نگنجید.

امروز دیگر گفتگو در آن زمینه ها، امری کاملا غیر ضرور است، در عین حال روا هم نیست که خواب خوش برخی که کارنامۀ دیگری برای خودشان دست و پا کرده اند، آشفته گردد. لیکن ازیادآوری فراست سیاسی برخی دیگر، چگونه باید غافل شد که در ستادهای رقبای روحانی منزل گزیدند اما از صبحدم آخرین شنبۀ خرداد 92 بازیگرتر از بازیگران اصلی، به نفع تیم برنده وارد زمین شدند؟

با این توجیه که « گرچه حضور من درآن ستاد بود، اما دلم با روحانی بود»

حقیقتا دیگر چنین رفتاری در نوع خود نوبر است،که خرقه جایی گرو و باده و دفتر جایی نهادند. آخر، تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار که هر صباح و مساح، شمع مجلس دگری؟

آقای استاندار!
«اقتدار و اتوریته» واژه‌ای نامانوس با تعامل و همکاری و اعتدال نیست. شاید برای کسانی مشتبه شود که این مفهوم با الفت و مهربانی نمی خواند. در آنصورت اجازه دهید در خاتمه این گفتگو، کلام تلخ خود را به حلاوت آیه ای از قران کریم شیرین سازم که در آن مشاوره ،گذشت، اقتدار،تصمیم گیری مقتدرانه و توکل الهی یکجا جمع شده است.

«فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ»

•    «به سبب رحمت خداست که تو با آنها اينچنين خوشخوی و مهربان هستی اگر تند خو و سخت دل می بودی از گرد تو پراکنده می شدند پس بر آنها ببخشای و برايشان آمرزش بخواه و در کارها با ايشان مشورت کن و چون قصد کاری کنی بر خدای توکل کن، که خدا توکل کنندگان را دوست دارد.»

طبعا ،تفسیر آیه با اهل فن است، اما ترجمه تحت اللفظی آن هم، چون خورشید تابناک می درخشد. و چراغ راه مدیریت‌ها ومسئولیت‌هاست.

اینکه مهربانی تو هیچ منافاتی با اقتدار ندارد، بهتر است با همگان مشورت کنی با همه مهربانی در پیش گیری،با همه از هر نوع فکر و سلیقه ای تعامل کنی، اما وقتی موعد تصمیم فرا رسید بر خدا توکل کنی و شخصا و با کمال اقتدار تصمیم بگیری، اجازه ندهی افراد غیر مرتبط به جای تو تصمیم بگیرند.

گرچه شیرین دهنانی تو را از قاطعیت باز خواهند داشت اما نگران نباش مهر و امضای خاتم با توست.


*کارشناس ارشد علوم سیاسی





ارسال نظرات