محمدعلی سپانلو شاعر، روزنامهنگار، منتقد ادبی و مترجم سرشناس در سن 75 سالگی از دنیا رفت.
به گزارش فرارو، سپانلو از روز سه شنبه در پی ناراحتی ریوی و تنفسی در بیمارستان بستری شده بود.
سپانلو از چهره های شاخص کانون نویسندگان ایران بود.
او مجموعههای شعری از جمله رگبارها، پیادهروها، نبض وطنم را میگیرم، تبعید در وطن، ساعت امید، فیروزه در غبار، پاییز در بزرگراه، و قایقسواری در تهران را در کارنامه خود دارد.
سپانلو آثاری از نویسندههای مطرح دنیا همچون آلبر کامو، ژان پل سارتر، گراهام گرین، یانیس ریتسوس و گیوم آپولینر را به فارسی برگزدانده است.
خدایش قرین رحمت گرداند.
متأسفم! واقعاً متأسفم
زنده باشیم وهمه روضه بخوانیم که چه (شهریار}
خیلی کم بهش توجه شد.
گوهرشناس ها بیشتر به نوشته ها و کارهایش ارج می نهادند. اما رسانه ها هیچ!
خدایش بیامرزد.
---
جای بسی تعجب است که سایت وزین فرارو هیچ خبر یا اطلاعیه ای درباره
درگذشت خوشنویس بزرگ معاصر و نابغه این هنر شریف و استاد و مدرس ارشد انجمن خوشنویسان ایران،
جناب استاد علی هاشم زمانیان
که کاتب بزرگ و صاحب عیار و طراز اول خط نستعلیق در دوره معاصر بوده اند و کتابت بخصوص کل مثنوی معنوی مولوی و کلیات سعدی و نیز چلیپا نویسی رباعبایت خیام ایشان از شاهکارهای هنری دوره معاصر در تاریخ خوشنویسی است و در بامداد روز یکشنبه بیستم اردیبهشت رحلت کردند هیچ خبری منتشر نشده است !!
ایشان فردا سه شنبه بیست و دوم اردیبهشت ، نه صبح از مقابل انجمن خوشنویسان ایران در جنب تالار وحدت تشییع خواهند شد. و پنجشنبه از ساعت دو الی چهار هم در مسجد نور مراسم ترحیم ایشان منعقد میگردد.
بی شک اصحاب فرهنگ و هنر و علم ، همه در صفی بهم پیوسته میراث داران تاریخی این گنجینه های انسان ساز و ارزشمند هستند و فرهنگ مداری و رشد و غنای فکری وادبی مردم در سایه توجه و احترام به این بزرگان شکل خواهد گرفت.
شایسه است در کنار اخباری که به مشاهیر اختصاص میدهید ، اطلاع رسانی شایسته ای نیز به هر طریق اصولی و بموقع که در این گونه موارد صورت بگیرد که موجب قدرشناسی از مشاهیری اینچنین در عرصه ادب و هنر و دلخوشی مردم علاقمند به آن باشید که این بی خبریها یا بی توجهی ها در کنار سایر دغدغه های این رشته فاخر هنری، مایه دلسردی و نا امیدی هنردوستان و هنرمندان بخصوص این عرصه چشم و دل نواز نگردد.
شور بختانه ، در این سالها جایگزینان شایسته ای برای آنان نداشتیم.
دل آدم می گیرد از نبود بزرگان فرهنگ و هنر .
دل آدم می گیرد از دیدن این همه مادی گرایی و منفعت طلبی !
دل آدم می گیرد از شهر دود زده ، مردمان عصبی و شهر بدون هنر و فرهنگ، بدون ارکستر های بزرگ بدون سالن های پر از تماشاگر بدون نمایش های روزانه ، بدون پاتوق های فرهنگی و ادبی !
خدا وند او را رحمت کند وهمه مارا ببخشد.
روح شریفت شاد
اسم كانون نويسندگان مياد چقدر خاطرات بد تداعى ميشه ، يه سرى افراد بزرگ كه بسيار رنج كشيدن و بدتر از همه دونه دونه كم ميشن …
صد حیف... خدایش رحمت کند... ایکاش در زمان حیات ایشون هم در فرارو مطالبی از ایشون می دیدیم!
وز شمار خرد هزاران بيش...
خدايش رحمت كناد...
ياد سپانلو گرامي و روحش شاد چنين افرادي جايگزيني ندارند
ابلهی با سنگ می انداخت به کوه
تا بیاندازد کوه را ازشکوه
غافل از آن بود ، که هر سنگ میزند
وزن خود کاهد بیفزاید به کوه
جزء دسته ای بود که در یک دوره از جانشون گذشته بودند.