صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۳۲۸۱۲
سیامک داودی
تاریخ انتشار: ۱۴:۰۷ - ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۴
مطلب طنز دریافتی- سیامک داودی؛ ضمن عرض سلام خدمت مسئول گروه پزشکی موش‌های جهان ببخشید که مزاحمتان شدم آیا می‌توانم بحثی پیرامون مسائل و مشکلات پزشکی از محضر شما داشته باشم؟

خواهش می‌کنم من آماده پاسخگویی به سوالات شما آماده هستم

نظر شما در مورد حرفه پزشکی چیست؟

به نظر من حرفه پزشکی جزو گروه بر‌تر در میان اکثر رشته‌ها است چون با سلامت ارتباط دارد در طول سالیان عمرمان همواره بزرگانمان اذعان داشته‌اند دو چیز بسیار مهم است نخست سلامت جسمانی که تا زمانی که مریض نشویم کمتر قدر این نعمت را می‌دانیم در مرحله دوم امنیت که بسیار مهم است.

واقعا زندگی در ناامنی بسیار سخت است و به خصوص برای ما موش‌ها که همواره در معرض تهاجمات گوناگون از طرف شما انسان‌ها هستیم و آرزوی امنیت برای همنوعان خودمان جزو درخواست‌های اصلیمان در زندگی است ضمنا رشته پزشکی کاربردش خیلی زیاد است و در هر جا و مکانی و در هر زمانی بسیار مورد نیاز است به گونه‌ای که حتی ما زمانی که در جتگ‌هایمان با همدیگر اسیرپزشک می‌دهیم آنان حتی به درد دشمنانمان نیز می‌خورند و در آنجا نیز برایشان کار هست و به آن‌ها احترام گذاشته می‌شود خلاصه حرفه پزشکی واقعا حرفه خوب و باارزشی است.

وضعیت معیشت پزشکان در جامعه موش‌ها چگونه است؟

پاسخ به این سوال شما در زمانهای مختلف متفاوت بوده است در زمانهای نه چندان دور درآمد پزشکانمان واقعا بالا بود و بهترین موقعیت را در جامعه موش‌ها از هر لحاظ داشتند این سوال من را به یاد خاطره‌ای انداخت که یاد آوری آن همواره دل من را می‌آزارد در جوانی و دوره دانشجوییم که در رشته توسعه اقتصادی معیشت موش‌ها تحصیل می‌کردم سخت دلباخته دختری شدم و با وجود علاقه مشهود فی مابین به خواستگاریش رفتم ولی همزمان یکی از موش‌های پزشک نیز به خواستگاری او آمد و پدرش به خاطر موقعیت خوب و درآمد زیاد آن پزشک به نسبت من دخترش را چنان وسوسه کرد که او علی الرغم تمایل قلبیش به خاطر منافع اقتصادی با آن پزشک ازدواج کرد و این باعث شد که من شکست سختی در اولین تجربه عشقیم بخورم خوب کاری نمی‌شود کرد همه می‌خواهند زندگی مرفهی داشته باشند و این در امر ازدواج جزو معیارهای مهم است به گونه‌ای که در میان شما انسان‌ها نیز این امری شایع است.

فرمودید در گذشته درآمد پزشکانتان خیلی بالا بوده است می‌شود کمی شفاف‌تر توضیح دهید؟

آری در گذشته به علت جنگهای زیادی که داشتیم تعداد زخمی‌ها یمان زیاد بود و همچنین بیماریهای ناشی از سموم زیادی که شما انسان‌ها در سر راه ما می‌گذاشتید آمار سرطان و انواع و اقسام مریضی‌ها را بسیار بالا برده بود به گونه‌ای که پزشکانمان به علت تعداد کمشان یعنی‌‌ همان کمبود عرضه پزشک متخصص به نسبت تقاضای زیاد خدمات پزشکی مشغله کاری و میزان مراجعانشان خیلی زیاد بود و باید سخت کار می‌کردند تا جوابگوی این همه مریض باشند.

همچنین در خصوص موشهای دندانپزشکمان نیز برایتان بگویم که به علت نوع و شیوه زندگی موش‌هایمان اکثرا دندان‌هایشان آسیب می‌دید لذا طبق‌‌ همان اصطلاح شما انسان‌ها دندانپزشکانمان پول پارو می‌کردند از طرفی چون اکثر موش‌هایمان از قشر فقیر بودند مسئول بهداشتمان در آن زمان که خود نیز پزشک بود تصمیم گرفت دولتمان را راضی به این امر کند که از محل ذخایر غذایی جامعه موش‌ها درصدی از آن را به پزشکانمان اختصاص دهد تا مریضان فقیرمان با مشکل مواجه نشوند و ناچار نباشند اندوخته غذایی لازم را که برای آینده زن و فرزندانشان ذخیره کرده بودند به پزشکان بپردازند و گر نه به زیر خط فقر سقوط می‌کردند.

این روش تقریبا خوب و پاسخگو بود به گونه‌ای که هم درآمد پزشکانمان بسیار بالا رفت و هم موش‌هایمان سهم اندکی از هزینه درمان را می‌دادند در این روش حجم ذخایر پنیر که بهترین غذای موش‌ها است و از هر صد موش یکی می‌تواند به آن دسترسی داشته باشد اکثرا در اختیار موش‌های پزشک و دندانپزشکمان بود.

خلاصه اگر بخواهیم مثال آن را در مورد انسان‌ها بزنم مشابه‌‌ همان پرداختی‌هایی است که از محل یارانه‌ها شما به پزشکان می‌دهید تا شما انسان‌ها ناچار نشوید به پزشکانتان زیر میزی بدهید این طرح درآن زمان طرح خوبی به نظر می‌رسید ولی بعدا با چنان مشکلاتی مواجه شدیم که ناچار شدیم شیوه‌مان را عوض کنیم.

آنچه را که عرض کردید ظاهرا خیلی خوب بود پس چرا روشتان را عوض کردید؟

مشکلات عدیده‌ای برایمان پیش آمد که برایتان خلاصه وار توضیح می‌دهم نخست زن و فرزندان پزشکان از ما گله می‌کردند و می‌گفتند ما بهترین پنیر‌ها را می‌خوریم و در بهترین مکان‌ها زندگی می‌کنیم ولی همسرمان را را خیلی کم می‌بینیم و نمی‌توانیم با همسرمان به علت مشغله کاری زیاد و خستگی و استرس کاری زندگی عاطفی مناسبی داشته باشیم ضمنا آمار طلاق نیز در میان آنان بالا رفت و می‌گفتند که همسرانشان به خاطر پول و درآمد زیاد تصمیم به ازدواج‌های دیگر دارند و بسیاری برای پولشان نقشه می‌کشند.

ضمنا خود پزشکان هم می‌گفتند که به دلیل حجم بالای کار نمی‌توانند علی الرغم درآمد زیاد از آن استفاده مناسب در جهت زندگی ببرندکاش طوری می‌شد که طمع درآمد زیاد باعث کار زیاد آنان نمی‌شد.

بعد از آن پرستاران و سایر کادر درمانی با تحصیلات بالا به ما اعتراض کردند که چرا باید اینقدر تفاوت درآمد ما با این همه زحمتی که می‌کشیم با پزشکان باشد و هر روز ما را به چالش می‌کشیدند و می‌گفتند ما لیسانس یا فوق لیسانس داریم ولی شما فقط به فکر پزشکان هستید.

بعد از آن مهندسین ما اعتصاب کرده و دست از کار کشیدند و گفتند ما رشته ریاضی خوانده‌ایم و جزو بهترین دانش آموزان بوده‌ایم چرا یک پزشک یا دندانپزشک باید چندین برابر ما درآمد داشته باشد باید به ما هم اینگونه حقوق بپردازید حتی در کنکور اکثرا می‌خواستند پزشکی بخوانند و تعداد داوطلبین رشته پزشکی به صورت نامعقولی بالا رفت.

افسران و نظامیان ما می‌گفتند ما جانمان هر روز در خطر است و حافظ امنیت جامعه موش‌ها هستیم چرا باید مثل پزشکان به ما رسیدگی نشود بعد از آن معلمانمان اعتراض کردند چون ما بهترین و نخبه‌ترین افراد دکتر را در بخش آموزش استخدام می‌کنیم و اعتراض آنان برای ما بسیار گران تمام می‌شد آنان می‌گفتند که تعدادی از پزشکان و دندانپزشکان شاگردان ما بودند آیا ظلم نیست که سطح زندگی ما اینقدر با پزشکان تفاوت داشته باشد.

کارگران ما اعتراض کردند و گفتند بعضی از پزشکان و دندانپزشکان درآمد چند ساعت کارشان برابر درآمد یک ماه ما است آیا این عدالت است.

جالب است تجار و بازرگانان ثروتمند ما نیز اعتراض کردند به آن‌ها گفتیم شما دیگر چرا؟ در جواب گفتند کار ما ریسک بالایی دارد و از هر ده تاجر شش نفرشان ورشکست یا کارشان به زندان می‌افتد اما آیا پزشکان نیز ورشکست می‌شوند تازه پزشکان با درآمد زیادشان در امور تجاری و ساخت و ساز و... نیز مداخله می‌کنند و ما نمی‌توانیم با آنان رقابت کنیم به قولی آنان می‌توانند هم پزشک و هم تاجر باشند ولی برعکس آن امکان پذیر نیست و در آینده ما به مشکل برخواهیم خورد.

آمار خودکشی جوانانی که نتوانسته بودند با پزشکان ازدواج کنند خیلی بالا رفت و بسیاری که نتوانسته بودند با پزشکان ازدواج کنند افسردگی گرفتند.

تعدادی دزد و قاتل را نیزکه دستگیر کردیم در توجیه کارشان می‌گفتند که به خاطر هزینه درمان بالای اعضای خانوده‌شان دست به دزدی یا جنایت زده‌اند.

تازه سطح توقع پزشکانمان نیز آنقدر بالا رفت که نمی‌توانستیم کنترلشان کنیم و چون به سطح زندگی بالا عادت کرده بودند و صنفی برای خودشان تشکیل داده بودند که قوی‌ترین لابی را در میان مسئولین ایجاد کرده بود و هر قانونی به ضرر آنان در مرحله وضع ملغی می‌شد و کسی جرات نداشت کوچک‌ترین اعتراض به آنان بنماید چون با درآمد کلانشان بهترین وکلا را برای دفاع از خودشان استخدام می‌کردند.

ببخشید پس چگونه مشکل را حل کردید؟

ما مغز متفکری به نام هوش موش داریم که مورد احترام جامعه موش‌هاست که از میان رای موش‌ها هر پنج سال یکبار انتخاب می‌شود یکبار که از او برای حل مشکل نظر خواستیم همه ما را در سالنی سرپوشیده جمع کرد بعد از مدتی احساس خفگی کردیم او توسط بلند گو به ما گفت که اکسیژن سالن کم شده است داشتیم تا سرحد مرگ پیش می‌رفتیم حتی حاضر بودیم هر چه اموال مادی داریم بدهیم تا به ما اکسیژن برسد بعد از مدتی هوش موش دستور داد دریچه‌ها را باز کنند تا به ما اکسیژن برسد بعد گفت با این آزمایش خواستم به شما بفهمانم که هر چیزی که کم باشد شما باید بهای بیشتری برایش پرداخت کنید.

وضعیت پزشکان و دندانپزشکان نیز اینگونه است تعدادشان به نسبت نیاز جامعه کم است لذا شما مسئولین به جای اینکه تعداد پزشک متخصص را زیاد کنید به آنان پول بیشتری داده‌اید تا مشکلاتتان برطرف شود ولی این امر چاره کار به صورت ریشه‌ای نیست همانگونه که در اثر کمبود اکسیژن مشکل پیدا کردید و حاضر بودید برای هر تنفس پول بپردازید مشکل اصلی جامعه در زمینه امور پزشکی و تفاوت نامعقول درآمد میان سایر رشته‌ها با پزشکان متخصص و دندانپزشک کمبود متخصصان است و میزان عرضه با میزان تقاضا همخوانی ندارد شما به جای اینکه راحت به کسی بیشتر از عرف معمول پول بدهید و باعث نارضایتی عمومی شوید می‌توانستید با راهکارهایی تعداد متخصص را زیاد کنید تا این مشکلات پیش نیاید.

جالب بود هوش موش چه راهکاری برای افزایش تربیت پزشک متخصص داد؟

شیوه کار اینگونه بود از محل اندوخته‌ها به جای افزایش دستمزد پزشکان ناچار شدیم در مقطعی اجازه بدهیم تا از موش‌ها پول بیشتری بگیرند ولی به سرعت از محل اندوخته‌هایمان ظرفیت تربیت متخصص پزشکی و دندانپزشکی را چند برابر کردیم و از محل همین اندوخته‌ها از سایر جا‌ها استاد استخدام کردیم تا سریعا به امر آموزش و تربیت پزشکان جدید بپردازند.

صنف پزشکان موقعی که فهمید که دارد تعدادشان بالا می‌رود احساس خطر کرد صد‌ها بهانه درآورد که جان موش‌ها در خطر است و این کار علمی نیست و ده‌ها بهانه دیگر ولی نمایندگان موش‌ها به دلیل احترامی که برای هوش موش قائل بودند تسلیم لابی‌گری پزشکان نشدند چون هوش موش هم متخصص جراحی عمومی و هم دکتری مدیریت اقتصادی داشت و سطح فکرش یکجانبه و تک بعدی نبود ضمنا در طول عمرش به مادیات زیاد اهمیت نمی‌داد و اگر سطح زندگیش را می‌دیدی خیال می‌کردی یک کارگر ساده است لذا هیچگونه لابی‌گری یا تطمیع در او اثر نداشت.

همچنین او سالیان درازی به معالجه بیماران پرداخته بود و در مطبش پرداخت حق ویزیت اختیاری بود ضمنا در امور مدیریتی و اقتصادی نیز تحصیل کرده بود و در مواردی به دانشجویان دروس اقتصاد خرد و کلان ودروس مدیریتی نیز تدریس می‌کرد ساده زیستیش در میان موش‌ها شهره عام و خاص بود.

هوش موش دستور داد از میان پرستاران و تکنسیان اتاق عمل که مایل به ادامه تحصیل هستند به دلیل کمبود بودجه با هزینه شخصی به ازای هر سال سابقه کارعملی پانزده واحد تئوری پزشکی و جراحی را به صورت آن لاین یا فایل‌های تصویری آموزش ببینند و در حین کار امتحان دهند به گونه‌ای که پرستاران و تکنسینهای اتاق عملمان هم کارعملیشان را در بیمارستان‌ها انجام می‌دادند و هم دوره‌های تئوری تخصص پزشکی را امتحان می‌دادند بعد ار پنج سال به بهترین پزشکان با جراحان ارتقا پیدا کردند.

همچنین به سایر لیسانسیه‌های گروه پزشکی نیز اجازه دادیم با تطبیق واحد‌هایشان در رشته‌های مختلف پزشکی و دندانپزشکی ادامه تحصیل دهند با این سیاست هوش موش بعد از هفت سال تعداد متخصصان و دندانپزشکان ما پنج برابر شد و بعد از ۱۴ سال ما اینقدر پزشک متخصص و دندانپزشک داشتیم که در میان هر پانصد موش ما یک متخصص و یک دندانپزشک داشتیم لذا خود بخود توانستیم با رقابتی شدن بازار میزان درآمد پزشکان را به نحو مناسبی با سایر رشته‌ها متعادل نماییم و اکنون یکی از درآمدهای اصلی ما جامعه موش‌ها پذیرش بیمار از جاهای مختلف است به گونه‌ای که باعث درآمد زایی برای جامعه موش‌ها شده‌اند البته هنوز موشهای پزشک نخبه‌ای داریم که موش‌هایمان با رضایت به آنان پول می‌پردازند و سطح درامدشان بسیار بالاست که این امر جزو استثناهاست.

آیا فکر می‌کنید در میان کشور ما ایران نیز این امر عملی است؟

قطعا عملی است به شرط اینکه مسئولین امر پزشکی کشورتان خصوصیات هوش موش را داشته باشند و در کارشان به فکرکسب منافع صنفی نباشند ضمنا نمایندگان مجلستان با وضع قوانینی نباید بگذارند هر صنف آزادی عمل در سیاستگذاری مرتبط با آن صنف در جامعه را داشته باشد و سعی شود مصلحت جامعه و نظم عمومی در سیاستگذاری‌ها دخیل باشد.

موشهای جاسوس‌مان به ما خبر داده‌اند که کشور شما به ظالمانه‌ترین شیوه مورد تحریم قرار دارد ولی فکر نمی‌کنم در خصوص امر پزشکی سطح تحریم‌ها همانند سطح فنی بالا باشد لذا بیشترین مشکلات مطروحه مردم ایران با بعضی از پزشکان زیر میزی بگیر را باید در بین خودتان جستجو کنید که چه نقیصه قانونی وجود دارد که باعث این امر است موارد زیادی از مشکلات در جامعه شما به تحریم‌ها ارتباط ندارد و مشکلاتی که در امور پزشکی شما مطرح است براحتی با مدیریت صحیح قابل حل است.

همچنین در میان پزشکان شما در ایران افراد زیادی نیز وجود دارند که همانند هوش موش ما هستند و براستی از جان و دل برای بیمارانتان تلاش می‌کنند و به امر پزشکی به دیده مادی نمی‌نگرند بلکه هدفشان خدمت است اگر از وجود این افراد سر‌شناس در پستهای مدیریتی پزشکی استفاده شود می‌توانید بهترین نتیجه را به نفع مردم کشورتان به ارمغان بیاورید.

نظرتان در مورد سریال در حاشیه چیست؟

سریال جالبی بود واقعا مسایل زیادی را به صورت طنز در جامعه مطرح می‌کرد اتفاقا جامعه پزشکی ما از این سریال بسیار استقبال کرد چون به علت تعداد زیاد و تعدیل درآمدشان به نسبت سایر اقشار تحصیلکرده همتراز خود را بر‌تر از سایرین نمی‌دانند.

همچنین روان‌شناسان پزشک ما برای جلوگیری از بیماری‌ها به خصوص افسردگی به ما توصیه کرده‌اند که این سریالهای شاد را ببینیم ولی متاسفانه تعداد زیادی از موشهای افسرده ما که به توصیه پزشکانمان برای دیدن سریالهای شاد طنز ناچار شدند از پناهگاههای خود بیرون بیایند موقع تماشای این سریال در زیر مبل‌ها و میز‌ها در خانه‌های شما انسان‌ها به دام افتادند و جانشان را از دست دادند که در اینجا از جناب آقای مدیری می‌خواهم که سریالی در حمایت از ما موش‌ها بسازد مانند سریال عروسکی مدرسه موش‌ها که بسیاری از کودکانتان ترسشان از ما موش‌ها به حداقل رسید.

همچنین از مردم ایران خواهش می‌کنم تا در صورت گرفتاری ما موش‌ها هنگام تماشای سریالهای طنز این موش‌ها را به قتل نرسانند بلکه ما را به اسارت گرفته و حداقل از وجود ما برای تحقیق در آزمایشگاه‌ها استفاده شود.

ممنون از اینکه وقتتان را گرفتم آیا اجازه دارم در آینده برای مصاحبه مزاحمتان شوم؟

خواهش می‌کنم انشالله که از این مصاحبه استفاده کرده باشید ضمنا همیشه قدر پزشکان را بدانید چون واقعا افراد زحمتکشی هستند که با بیماری‌ها و ناراحتی سر و کار دارند و واقعا شغلشان سخت است هرگز سوء استفاده تعدادی معدود را به پای همه به حساب نیاورید چون در هر صنفی تعداد کمی که خارج از ضابطه درآمد نامعقول کسب می‌کنند وجود دارد و به قول شاعر شما انسان‌ها: درویش و غنی بنده این خاک درند – آنان که غنی ترند محتاج ترند.

پس هر کاری بکنید گروهی هستند که نصیحت پذیر نیستند و آنان خود را همیشه در بند پول و مادیات خارج از عرف گرفتار می‌کنند لذا مسولان باید تلاش کنند با وضع و اجرای قوانین مناسب این موارد را به حداقل برسانند چون امکان به صفر رسیدن این مسایل فقط رویا است به تلاش پزشکانتان همیشه ارج نهید چون آن‌ها جوانی و عمر مفیدشان را به پای سلامتی شما گذاشته‌اند و به قول معروف همیشه نیمه پر لیوان را ببینید.

همیشه سالم و تندرست و در امنیت باشید. خداحافظ

ارسال نظرات
ناشناس
۱۴:۳۴ - ۱۳۹۴/۰۲/۱۹
عالی