ناصر بلباسی نانوای خوش ذوقی است که تنها دغدغه اش برای مشتریان، آماده کردن نان سالم و با کیفیت نیست بلکه برای مشتریانش دغدغه دانایی دارد.
کمتر کسی است که در شهرک لاکانشهر واقع در ۵ کیلومتری شمال شهر رشت اسم ناصر بلباسی نانوای جوان شهرک را بشنود و دهانش به تعریف باز نشود. نه به خاطر اینکه بعد از مدتها آمده و نانوایی نیمه جان شهرک را راه انداخته است. حتی به خاطر اخلاق خوش و لب همیشه خندانش هم نیست. و یا حتی بخاطر نان های با کیفیت و شیرمال های خوش طعمی که به دست مردم می دهد. همه ناصر را بخاطر خوش ذوق و مبتکر بودنش می شناسند. نانوایی که به فکر دقایق معطلی مشتریانش در صف نانوایی است و برای آن دغدغه دارد.
توی نانوایی ناصر که پا می گذاری، اولین چیزی که نظر هر تازه واردی را جلب می کند کتابخانه کوچک گوشه نانوایی و پیامهای اخلاقی است که به دیوار زده است.
ناصر می گوید: زیاد کتاب می خوانم و هر وقت توی کتاب جمله جالبی می بینم جایی یادداشت می کنم که از آن استفاده کنم. این جمله ها هم که به دیوار نانوایی زده ام در کتابهای مختلف خوانده ام. خوشم آمد، یادداشت کردم و زدم به دیوار نانوایی تا دیگران هم از آن استفاده کنند.
برای اینکه مشتریان از وقتی که در نانوایی می گذرانند خوب استفاده کنند به فکرم رسید که تعدادی کتاب از کتابخانه شهرک قرض بگیرم و با کتابهایی که خودم داشتم، در اختیار مشتریان بگذارموی درباره کتابخانه کوچکش توضیح می دهد: تاثیر کتاب خواندن را در زندگی ام زیاد دیده ام و همه دور و اطرافیانم را هم به کتاب خواندن تشویق می کنم. به همین خاطر به فکر افتادم تا برای مشتریان نانوایی که وقت زیادی را اینجا می گذرانند، چاره ای بیندیشم.
ناصر ادامه می دهد: برای اینکه مشتریان از وقتی که در نانوایی می گذرانند خوب استفاده کنند به فکرم رسید که تعدادی کتاب از کتابخانه شهرک قرض بگیرم و با کتابهایی که خودم داشتم، گوشه نانوایی گذاشتم تا مشتریان وقتی در صف نانوایی هستند، هرچند کم ولی از این کتابها مطالعه کنند.
وی درباره استقبال مشتریان از این حرکت جالب می افزاید: از روزی که این کتابها را توی نانوایی گذاشته ام، خیلی ها آمده اند و از کتاب ها استفاده کرده اند و حتی بعضی ها اینقدر از برخی کتابها خوششان آمده که آنها را به امانت برده اند. یادم هست روزهای اولی که کتابها را گذاشتم یکی از مشتریان وقتی کتابها را دید گفت: من خیلی کم مطالعه می کنم ولی این حرکتت اینقدر جالب بود که از این به بعد مطالعه را در برنامه روزانه ام می گذارم و همین مشتری الان از طرفداران پرو پا قرص کتابخانه نانوایی است.
ناصر درباره انتخاب موضوعات کتابهای کتابخانه اش توضیح می دهد: مردم وقتی در تاکسی نشسته اند یا در صف نانوایی ایستاده اند حوصله شان زود سر می رود به همین دلیل باید کتابهایی را انتخاب می کردم که جذابیت داشته باشند به همین خاطر سراغ کتابهایی با موضوعات عمومی تر مثل روان شناسی، شعر، نکات پزشکی و تفریحات و سرگرمی رفتم که هم برای خوانندگان جذاب باشد و هم اینکه کمتر متوجه گذر زمان بشوند که خوشبختانه استقبال خوبی هم شد.
وی که تنها ۲۸ سال دارد، از آرزوهای بزرگی که برای کتابخانه نانوایی اش دارد می گوید: روز اول که کتابها را گذاشتم، یکی از دوستانم کلی دستم انداخت و به این کارم خندید ولی دفعات بعد که به اینجا می آمد و استقبال مشتریان را می دید خیلی خوشش آمد. همین مساله انگیزه ای شد که به فکر گسترش کتابخانه ام بیفتم.
در حال حاضر کتاب خوب کم پیدا می شود بخاطر همین مردم کمتر مطالعه می کنند و ترجیح می دهند بیشتر وقتشان را با گوشی هایشان بگذرانند.
نانوای خوش ذوق لاکانشهر می افزاید: هرچند که تعداد کتابهایم ۳۰- ۴۰ تا می شود اما دیگر تکراری شده اند. به این فکر هستم که تعداد کتابها و موضوعات آنها را بیشتر و متنوع تر کنم که مشتریان با رغبت بیشتری کتاب بخوانند و بخاطر تکراری شدن کتابها، مطالعه را کنار نگذارند.
وی ادامه می دهد: در حال حاضر کتاب خوب کم پیدا می شود بخاطر همین مردم کمتر مطالعه می کنند و ترجیح می دهند بیشتر وقتشان را با گوشی هایشان بگذرانند اما اگر کتاب خوب باشد، مردم هم سر ذوق می آیند و کتاب می خرند و مطالعه می کنند.
ناصر که این روزها جدای دغدغه نان، به فکر تامین کتابهای مناسب برای کتابخانه کوچکش هم هست بیان می کند: به این فکر هستم که تعمیرات اساسی توی نانوایی انجام دهم و یک قفسه زیبا برای چیدن کتابها درست کنم و بزرگترین آرزویم این است که روزی توی همه نانوایی های شهر، چند تا کتاب برای مطالعه پیدا بشود.
اگر چه دغدغه های ناصر برای کتاب خواندن مشتریان و توسعه و بهبود کتابخانه اش تمامی ندارد اما دستش خالی است و نیازمند دستان یاریگری است تا به آرزوهای بزرگش جامه عمل بپوشاند.
*گزارش: مریم قاضی زاده، خبرگزاری مهر/ عکس: علی اسداللهی
سالن انتظار پزشکان نیز جای مناسبی برای قراردادن کتابخانه با کتابهای مناسب است .
باید دست این جوانانو گرفت . حالا که کمک هم لازم داره
یاد اون جوان قهوه خانه دارد کرد افتادم که همه قیلانها رو سوزاند. آینده را همین ها خواهند ساخت.
هزار آفرین بر تفکرت.
به غیر از این جملات که چیزی روی دیوارش نزده ؟؟ شاید این کلمات قصار را هم از قول بزرگان از کتابها استخراج کرده؟؟ یعنی اون نویسندگان از قبل میدانستند که کتابهاشون قراره سر از کجا در بیاره؟؟؟!!!!
"نه به خاطر اینکه بعد از مدتها آمده و نانوایی نیمه جان شهرک را راه انداخته است. حتی به خاطر اخلاق خوش و لب همیشه خندانش هم نیست. و یا حتی بخاطر نان های با کیفیت و شیرمال های خوش طعمی که به دست مردم می دهد"
خصلتهای خوب رو یکجا داره
زنده باشى ناصر عزيز
ای کاش اون تلویزیون رو جمع می کردی تا هم جای بیشتری برای کتاب ها باز شود و هم حواس کتابخوان ها رو پرت نکند
خدایا جامعه ما رو با این آدم ها پر کن.
خدایا جامعه ما رو با این آدم ها پر کن.
هر که بی هنر افتد نظر به عیب کند
بناهای بزرگ با آجرهای کوچک ساخته می شوند
باید آزمایش DNA پس بدهد.
باید درود فرستاد به این جوان با شعور که به شغل خودش شخصیتی بیشتر از آنچه که هست داده.
شخصيت شغلي هر كس استاندارد ندارد! محتواي هر چيزي به عاملش بستگي دارد.
شخصیتی بیشتر از آنچه که هست ؟؟؟؟
و
درود بر امیر جان بخاطر جمله ی زیبا و تاثیرگذارش
مثلا در افتتاحیه یا اختتامیه نمایشگاه بین المللی کتاب خوبه از این آدمهای خوب تقدیر بشه.