صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۳۰۲۱۱
در آستانه رقابت های انتخاباتی آمریکا بررسی شد
رقابت یک دموکرات از خاندان کلینتون و یک جمهوری خواه از خاندان بوش و اینکه قدرت خانواده ها در تجارت و سیاست معتقدان به شایسته سالاری را دچار مشکل می کن، به موضوع گزارش این هفته اکونومیست تبدیل شد.
تاریخ انتشار: ۱۳:۴۶ - ۲۸ فروردين ۱۳۹۴

فرارو- هفته گذشته هیلاری ردهام کلینتون، وزیر خارجه سابق دولت اوباما رسما نامزدی خود برای انتخابات ریاست جمهوری 2016 آمریکا را اعلام کرد و این در حالی است که اواخر سال 2014 نیز جب بوش، فرزند دوم جورج هربرت واکر بوش و برادر کوچکتر رئیس جمهور سابق آمریکا، جورج دبلیو بوش، اعلام کرد احتمالا در ماه های آینده نامزدی خود برای حضور در کارزار انتخاباتی آمریکا به عنوان یک نامزد جمهوری خواه را علنی می کند. رقابت یک دموکرات از خاندان کلینتون و یک جمهوری خواه از خاندان بوش و اینکه قدرت خانواده ها در تجارت و سیاست معتقدان به شایسته سالاری را دچار مشکل می کن، به موضوع گزارش این هفته اکونومیست تبدیل شد.

به گزارش سرویس بین الملل فرارو به نقل از اکونومیست، آرﺗﻮر ﺷﻠﺰﻳﻨﮕﺮ، یکی از معروف ترین تاریخ نویسان آمریکا در سال 1947 نوشت: «آمریکا به عنوان یک دموکراسی باید بتواند از خانواده های سلسله ای رهایی یابد.» با این حال با گذشت نزدیک به 70 سال، انتخابات ریاست جمهوری سال آینده می تواند به یک مسئله خانوادگی تبدیل شود. یک کلینتون و یک بوش در 9 دوره رقابتی گذشته، دست کم هفت بار حضور داشته اند. هیلاری در مقابل جب می تواند ضربه ای به فرصت های برابر وارد کند اما نه به قوانین آماری.

جای تعجب دارد که چنین اتفاقی چطور در کشوری رخ می دهد که به جنگ رفت تا از قدرت موروثی پادشاه خلاصی یابد؟ این یک سوال اشتباه است. در سراسر جهان، در سیاست و تجارت، قدرت هنوز هم در خانواده ها متمرکز است. خانواده و خاندان های قدرت ماندنی هستند. سوال اینجا است که چطور می توان اطمینان حاصل کرد که آنها نیروی خیر هستند.

در سیاست، خانواده کلینتون و خانواده بوش را به سختی می توان استثنا فرض کرد. رهبران ژاپن، کره جنوبی، فیلیپین و بنگلادش همگی به روسای سیاسی سابق خود ربط دارند. همانطور که گاندی ها در هند در عرصه سیاست فعال هستند، بوتوها در پاکستان نیز هستند اما کنیاتاها در کنیا پادشاه هستند، یک فوجیموری بار دیگر در نظرسنجی های پرو پیشتاز است و یک ترودو در کانادا شانس مبارزه دارد.ضمن اینکه فهرست طولانی شاهزادگان چینی، فرزندان بزرگان حزب کمونیست دقیقا از همان راس قدرت-شی جین پینگ- حضوری فعال دارند.

در اروپا قدرت خانوادگی باعث شده سیاست مانند یک موسسه انحصاری به نظر برسند. پنجاه و هفت تن از 650 عضو پارلمان انگلیس با نمایندگان فعلی یا سابق این کشور ارتباط دارند. فرانسوا اولاند، رئیس جمهور فرانسه چهار فرزند از سگولن رویال دارد که در سال 2007 در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرد. سه نسل لوپن ها در حزب جبهه ملی کشمکش دارند. نخست وزیر بلژیک پسر وزیر سابق خارجه این کشور و کمیسر اروپا است. نام هایی چون پاپاندرئو  و کارامانلیس هنوز هم در یونان وزنه هستند.

در تجارت هم شرکت های خانوادگی همچنان رو به پیشرفت و ترقی هستند. بیش از 90 درصد تجارت های جهان با مدیریت خانوادگی یا تحت کنترل خانواده ها فعال هستند، از جمله برخی از بزرگترین شرکت ها مانند نیوز کورپ و فلکس واگن، خودروسازی که در رقابت هیات مدیره میان دو خانواده که صاحبان اصلی آن هستند، در تلاطم است. گروه مشاوران بوستون برآورد کرده که خانواده ها با بیش از یک میلیارد دلار درآمد سالانه، صاحب یا ناظر 33 درصد شرکت های آمریکایی و 40 درصد شرکت های فرانسوی و آلمانی هستند. در جهان نوظهور مزیت نظارت خانواده هنوز هم بیشتر است.

اهمیت خانواده های قدرت می تواند بنیانگذاران اقتصاد مدرن و نظریه سیاسی را شگفت زده کند. سلسله های سیاسی باید با رای آوردن افراد عادی، به مرور ناپدید می شدند. تجارت های خانوادگی باید با گسترش شرکت های دولتی به واسطه میلیون ها سرمایه گذاری کوچک، غافله را می باختند.

این مسئله هرگز اتفاق نیافتاد- تاحدی به دلیل اینکه بسیاری از مزایای خویشاندوی به شکل شگفت آوری تداوم دارند. سلسله های سیاسی دارای ترکیب قدرتمند نام و نشان و ارتباطات شخصی هستند. شرکت های خانوادگی می توانند انعطاف بیشتری داشته باشند و آینده نگرتر از شرکت های دولتی باشند. مالکان خانوادگی معمولا خواهان پایداری شرکت هایشان برای چندین نسل بعد هستند و می توانند بدون آنکه نگران سودخواهی فوری سهامداران باشند، سرمایه گذاری درازمدت داشته باشند. 

خانواده های قدرتمند نیز از تغییرات بزرگ اقتصادی و اجتماعی بهره می برند. رهایی زنان از جمله این تغییرات است. در دوره های پیشین، تعصبات سیاسی می توانست افرادی چون هیلاری کلینتون را محروم کند. 

راز قدرت خانوادگی سالم، رقابت است. در یک سیستم باز بازار آزاد که توسط حاکمیت قانون اداره شده و توسط رسانه های آزاد مورد بررسی قرار گرفته، خویش و قوم پرستی اهمیت کمتری می یابد. انتخابات بسیار پرهزینه آمریکا به نفع دستگاه سیاسی است که این خود دلیلی بر بررسی دوباره امور مالی مبارزات انتخاباتی است. ساختارهای هرمی بازارهای سرمایه را به زنجیر کشیده است. آمریکا در دهه 1930 میلادی آنها را محدود کرد. انگلیس نیز در اواخر دهه 1960 همین رویه را در پیش گرفت. دیگر کشورها نیز باید چنین کنند. مالیات بر ارث در نقاطی مانند انگلیس به نفع شرکت خانوادگی است و باید بر اساس شایستگی پیش برود. قدرت خانوادگی مانند دیگر منابع، نیازمند نظارت است. اگر نمی توان با آن رقابت کرد، پس نباید مورد استقبال قرار گیرد.

ارسال نظرات
ناشناس
۰۹:۰۸ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۹
همه جا همینه!
ناشناس
۱۴:۴۵ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۸
دیکتاتوری مدرن آمریکا