«دکتر قاسم اکسیریفرد»، در آستانه ٤٠سالگی هنوز مانند جوانان بهغایت درسخوان دیده میشود. او با نظم قدم برمیدارد. کولهپشتیاش انگار عضوی از بدنش شده و با موهای سهسانتی بههمریخته، ته ریش جوگندمیشده و عینک قابضخیمش، یک «شریفی» تمامعیار است. از آن دست از فارغالتحصیلان دانشگاه صنعتی شریف که با رتبه اول المپیاد فیزیک در سال١٣٧٤ وارد این دانشگاه صنعتی شده و «شریف» تبدیل به یکی از سکوهای پرتاب او به سطح اول کرسیهای علمی جهان شده است.
به گزارش شرق، قاسم اکسیریفرد پس از پایان تحصیلاتش در شریف و دانشگاه علوم پایه زنجان، برای تحصیل در مقطع دکترا به یکی از معتبرترین دانشگاههای اروپا در زمینه ریاضی، فیزیک و علوم اعصاب یعنی به موسسه بینالمللی مطالعات پیشرفته«SISSA» رفت و با نمره عالی در مقطع دکترا از این دانشگاه فارغالتحصیل شد. «استادم اصلا تمایل نداشت از ایتالیا بروم. خیلی به من اصرار کرد. در سیسا «SISSA» میتوانستم خیلی پیشرفت کنم اما خب فکر کردم در ایران مفیدتر خواهم بود و برگشتم.»
قاسم اکسیریفرد در بهمنماه١٣٩٢، همزمان با فراخوان جذب هیات علمی وزارت علوم، جذب دانشگاه صنعتی خواجهنصیر شد. در ترمهای ابتدایی فیزیک پایه را تدریس کرد اما همزمان با تدریسش، پرونده او در هیات تاییدصلاحیت عمومی دانشگاه خواجهنصیر بررسی میشد.
اما در اردیبهشت سال١٣٩٣، اکسیریفرد و شاگردانش با شوک عجیبی مواجه شدند. «در جلسه بررسی صلاحیت عمومی اساتید دانشگاه خواجهنصیر، پس از سوالهای فراوان، بهعنوان آخرین سوال از من پرسیدند اگر در کلاس درس دانشجویان استاد را به سخره بگیرند چه میشود؟ گفتم من از آنها تشکر میکنم و رد میشوم.»
اکسیریفرد وقتی مشغول حرفزدن میشود، دستهایش در فضا میچرخد و چشمهایش بهطور هماهنگ حرکت دستهایش را دنبال میکنند: «وقتی این سوال را پرسیدند، از نظر فکری کمی بههم ریختم تا زمانی که اعلام کردند صلاحیت فردی و عمومی شما در کمیته بررسی صلاحیت عمومی اساتید رد شده است. ماهها رفتوآمد کردم و بههیچوجه علت را به من نگفتند و تا ماهها طفره میرفتند. تا روزی که در نمازخانه دانشگاه بلندگو را از امامجماعت مسجد گرفتم و اوضاع را برای دانشجویان مطرح کردم، پس از آن امامجماعت و نماینده ولیفقیه در دانشگاهها پیگیر کار من شدند و از جانب امامجماعت دانشگاه شنیدم، کمیته صلاحیت عمومی دانشگاه خواجهنصیر صلاحیت فردی من را رد کردهاند، چرا؟ چون من صدایم نازک است و بهاصطلاح آنان صدای زنانهای دارم و احتمال دادهاند در کلاس درس مورد تمسخر دانشجویان قرار بگیرم.»
اکسیریفرد، دستهایی که در هوا میچرخید را روی میز تکیه داد، حرکت چشمهایش آرامتر شد و جرعهای آب خورد.
اکسیریفرد متولد اصفهان اما بزرگشده جهرم است. صدای نازکی دارد، اما پس از دوتاسهدقیقه همکلامشدن با او تنصدایش مانند دقایق اول تعجببرانگیز نیست. رزومه اکسیریفرد نشان میدهد، او در فیزیک یکنخبه یا یکنابغه است. او دکترایش را در رشته ذرات بنیادین گرفته و حالا همزمان با تدریس نافرجام در دانشگاه خواجهنصیر طوسی پژوهشگر مقیم پژوهشگاه دانشهای بنیادین است.
او قصد دارد به دانشگاه برگردد و میخواهد تمامقد نسبت به عدم تمدید حکم تدریس اعتراض کند و حقش را بگیرد. اکسیریفرد کار تدریس خود را در بهمنماه سال گذشته در دانشگاه خواجهنصیر طوسی آغاز کرده و در بهمنماه امسال دانشگاه خواجهنصیر طوسی قرارداد تدریس او را تمدید نکرده است.
«در اولین دیداری که با رییس دانشگاه خواجهنصیر داشتم، ایشان سفارش کردند که آییننامههای مربوط به حقوق اساتید را مطالعه کنم. چندروز وقت گذاشتم و آییننامهها را خواندم. چندین تضاد در آنجا دیدم، به مسوولان دانشگاه این مساله را گفتم و آنها پیشنهاد دادند اگر تضاد دیدی شکایت کن. شکایت کردم و بعد گفتند مسوولان این دانشگاه از شکایت شما ناراضیاند و بهتر است برای پیگیری بهتر روند استخدامی خود شکایت را پس بگیری و پس گرفتم.»
اکسیریفرد پس از جذب در دانشگاه خواجهنصیر طوسی در تابستان سالجاری به کمیته بررسی صلاحیت عمومی اساتید رفت تا صلاحیتهای او بررسی شود.
«اعضای این کمیته علاوهبر مسوولان دانشگاه، شامل دونفر از اعضای هیاتعلمی دانشگاه هم میشود و تکتک اعضای این کمیته بهتنهایی حق وتوی قرارداد یک فرد را دارند، مثلا اعضای هیاتعلمی حاضر در کمیته میتوانند بگویند فلان فرد صلاحیت عمومی برای انتقال مفاهیم به دانشجویان را ندارد و وقتی این را بگویند قرارداد فرد وتو میشود.
در این جلسه سوالاتی از من پرسیده شد که یکی از آنان درباره خداشناسی بود. سوال دیگر درباره این بود که دانشجویان درباره اعضای هیاتعلمی چه نگرشی دارند؟ که گفتم از دانشجویان بپرسید و البته گفتم معمولا دانشجویان اساتید را جدی نمیگیرند. در سوالی دیگر پرسیدند سطح علمی دانشجویان را چگونه ارزیابی میکنم که پاسخ دادم در کلاسهایی که دارم معمولا تا پنجدرصد دانشجویان فوقالعاده خوباند اما بخش زیادی از دانشجویان انگیزهای برای مطالعه ندارند و من باید سعی کنم در انتهای کلاسم یا در پایانترم تعداد خوبها را افزایش دهم و بقیه کلاس را هم فوقالعاده بهتر کنم.»
«گفتند استاد باید انسان کامل باشد» بعد از جلسه کمیته ارزیابی صلاحیت عمومی طی نامهای به اکسیریفرد اعلام شد، صلاحیت عمومی برای تدریس را ندارد. او اما به این راحتی با ماجرا کنار نیامد«یکعده میگفتند صلاحیت عمومی و یکعده میگفتند صلاحیت فردی. گزارهای که در پیگیریها داده شد، این بود که به من میگفتند، شما کمینههای لازم برای عضویت در هیاتعلمی دانشگاه را ندارید. وقتی این مساله را به من گفتند، گفتم ممنونم اما به من بگویید که این کمینهها چه هست و براساس کدام مستندات بنده این کمینهها را ندارم. حتی اعضای آن کمیته نیز به این سوال من نمیتوانستند جواب بدهند.
در این مقطع بار فکری شدیدی بر من وارد شد و به مسجد دانشگاه رفتم و بلندگو را از امام جماعت مسجد گرفتم و موضوع را بیان کردم. گفتم از بنیاد ملی نخبگان گرند پژوهشی دکتر آشتیانی را دریافت کردهام که معادل ٢٠میلیونتومان است، گفتم معادل این گرند را به هر فردی میدهم که بتواند مستندی برای من بیاورد که چرا من ردصلاحیت شدم.»
اکسیریفرد در ترم اول، کلاس پایه فیزیک یک و سیالات و موج و در ترم دوم سیالات و ذرات را تدریس میکرد. او به کمک حاج آقا سیاح امام جماعت مسجد توانست دلیل ردصلاحیتاش را متوجه شود« گفتند براساس بند١٦ کارگروه تعیین صلاحیتهای عمومی، به علت تن صدایتان که زنانه بوده است، شما صلاحیت توانایی انتقال مفاهیم علم و دانش را به دانشجویان ندارید و نامه را به هیات جذب انتقال دادند.»
اکسیریفرد تن صدایش آرامتر میشود«به من گفتند استاد باید انسان کامل باشد. بگذریم از اینکه آیا این ادبیات اسلامی است، اخلاقی است؟ آکادمیک است، آیا من نقصی دارم که انسان کامل نباشم؟»
تایید صلاحیت از سوی ٩استاد خارجی، ٧٧استاد ایرانی و ٤٣٠دانشجو آنطور که اکسیریفرد روایت میکند، دانشجویان دانشگاه صنعتی خواجهنصیر حمایت بالایی از او داشتهاند. دانشجویان حتی تا پای تعطیلی کلاسها هم پیش رفتند اما، اکسیریفرد مانع آنها شد. او ٤٣٠امضا از سوی دانشجویان دانشگاه خواجهنصیر در حمایت از خود دارد که مستندات آن در دفتر روزنامه «شرق» موجود است.
همچنین اعضای هیاتعلمی موسسه مطالعات پیشرفته ایتالیا (SISSA) در نامهای به رییس دانشگاه خواجهنصیر طوسی از او حمایت کردهاند و او را دارای شرایط تدریس معرفی کردند؛ موسسه بسیار معتبری که دانشجویان فیزیک آن را به واسطه حضور ادوارد ویتن از پژوهشگران پیشرو جهان در نظریه ریسمان (پایهگذار نظریه-م) و نظریه میدانهای کوانتومی در این موسسه میشناسند.
ازسوی دیگر ٧٧استاد فیزیک ایرانی نیز صلاحیت تدریس او را تایید کردهاند که عمدتا استادان دانشگاههای آکسفورد، هاروارد، تحصیلات تکمیلی علوم پایه زنجان، صنعتی شریف، صنعتی اصفهان و پژوهشگاه دانشهای بنیادی هستند.
روایت اکسیریفرد اما ادامه دارد: «شرمنده دانشجویان هستم، چون دانشجویانی که به آنها درس دادم، هیچ وقت مرا سخره نکردند، شاید مشکل من با گفتاردرمانی حل شود، در این سالها برای درمان تلاش کردم، یکبار با آقای دکتر ایزدی صحبت کردم اما حاضر نشدند من را عمل کنند، ایشان گفتند صدای شما صدای سالمی است و تارهای صوتی شما سالم است و گفت من چرا باید عمل کنم؟ از طرف دیگر، شما تصور کنید یکاستاد کچل باشد، یا خیلی چاق باشد. شاید یک استاد چشمهایش انحراف شدید داشته باشد، باید از تدریس محروم شود؟»
حالا اونهايي كه صدايشان كلفت است چه گلي بر سر اين مملكت زدند ؟
فقط بايد گفت افسوووووس
خطاب به هيئت محترم تحريريه
اگه ایشون صدای زنانه دارند استیون هاوکینگ از طریق کامپیوتر صحبت میکنن و لال هستن اما استاد فیزیک درجه یک جهانی هستند
ما چه میشود.....
*
صدای لرزه ی بم، مرد می بود...
وااسفا!!!!!!!!!!!!!!!!!!
بعد فقط واسه کشور یه مشت آدم دلواپس و بی عرضه می مونه که فقط شعار دادن بلدن ولی در عمل .....
راه حل این مشکل خیلی ساده است، ایشون که یک فرد نخبه است به یک مرکز پژوهشی منتقل بشن و هیئت علمی پژوهشی بشوند تا از یک فرد نخبه استفاده بشود.
جهت اطلاع : استاد دانشگاه هیئت علمی آموزشی و پژوهشی می باشد.
خیلی از دانشجویان دکتری پس از فارغ التحصیلی جذب مراکز پژوهشی می شوند در حالی که هیئت علمی هستن.
واقعا زشت و قبیحه آدم میمونه چی بگه
من هم یکی از ایرانی هایی هستم که پس از اتمام تحصیلاتم و 20 روز پس از دفاع پایان نامه در خارج از کشور جذب یکی از دانشگاه های خارجی شدم. در جریان شروع به کار من فقط یک دیدار با رییس دانشگاه انجام گرفت، سپس مدارک و رزومه ام را تحویل دادم و در مرحله سوم مصاحبه علمی بود و روز بیستم قراردادم ثبت گردید. ضمن احترام به قوانین کشورم، صرفا به دلیل برخوردهایی از این دست و پس از مشاوره بسیار با اساتید ایرانی ترجیح دادم در شروع کار تا کسب تجربه ای قابل دفاع بر نگردم. حقیقتا ترسیدم موضوعاتی غیر از تخصص من، انرژی کار و تحقیق را از من ستانده و همان اول کار اعتماد بنفسم را بگیرد. جسارت این استاد ایرانی را می ستایم و تآکید می کنم وطن پرستم. اما اگر واقع بین باشیم انسان نیاز به احترام، پیشرفت و محل درآمدی برای زندگی است. سی و چهار سال از زندگی من که بخشی از آن دور از کشورم بود، صرف یادگیری کلاسیک شاخه ای از علم شده است. من به عنوان انسان نیاز به عرضه اندوخته هایم هستم.
4 تا غلط نگارشی تو چند سطر نوشته از یک ایرانی وطن پرست که مدرس دانشگاه در اروپا می باشد ، بسیار بعید است.
بر عکس اگر بعضی از اساتید این مملکت توی کشور دیگه ای بودند الان داشتند از دولت بیمه بیکاری می گرفتند
اونوقت می گن چرا مملکت پیشرفت نمی کنه
این کامنت یکی از بهترین کامنتهای این صفحه بود.
حضرت موسی (ع) نیز دارای لکنت زبان بود و در قران نیز این موضوع اشاره غیر مستقیم شده. پس اگه این طوریه چرا خدا آن حضرت را به پیامبری مبعوث می کند.
خدایا ما دچار چه آدمایی شدیم؟؟؟
مشکل اصلی دانشگاه اعتراض ایشون و پیگیری حقوق شون بوده و البته توان علمی شون که اعضای دانشگاه رو نگران کرده این رو از فحوای کلام ایشون کاملا میشه متوجه شد.
بابا تو این مملکت آدمای سالم و جوون توی نون شبشون موندن، چه بیاد به یک بیمار ناتوان از حرکت!
دوران لیسانس من یکی از بدترین دوران بود چون یکی از استادای ما که به غایت بی سواد بود و با کارشناسی ارشد و از طریق راوابط که همه می دونستند پارتی ش کی بوده هیئت علمی شده بود و جالب اینجا بود که مهمترین درس ها رو در رشته ی ما برای تدریس بهش می دادند که نتنها نمی تونست درست درس بده چون چیزی از محتوای کتاب سر در نمی آورد بلکه اگر خودمون هم کتاب رو می خوندیم نمی دونستیم سوالامون رو از کی بپرسیم. من که تا عمر دارم به این آدم لعنت می فرستم که چهار سال عمر ما رو تو دانشگاه بر باد داد . خدا از استادای بی سواد نگذره که به خاطر پول استاد دانشگاه می شن و بچه های مردم رو بدبخت می کنند. کسانی که به راحتی این استاد رو رد صلاحیت کردند بدونند دانشجوها اگر هم مسخره کنند بی سوادی شما رو مورد تمسخر قرار می دهند نه چیز دیگری
ما ظرفیت استفاده از نخبگان را نداریم داداش.
بانوی مسلمان آمریکایی که به خاطر حجاب از شغل محروم شده پس از پایان دادگاه دیوان عالی اظهار کرد که در کنار افرادی که مایلند باورهای دینیشان را در محل کار حفظ و رعایت کنند ایستادهام.
فروشگاه لباس «ابرکربی و فیتچ» در سال ۲۰۰۸ درخواست استخدام «سامانتا اعلاوف» بانوی مسلمان آمریکایی که آن زمان ۱۷ سال داشت به خاطر پوشش حجاب رد کرد.
در پی شکایت این زن مسلمان، هیأت منصفه یک دادگاه فروشگاه لباس را به خاطر تبعیض به پرداخت غرامت بیست هزار دلاری محکوم کرد اما دادگاه تجدیدنظر ابرکربی و فیتچ را بیگناه شناخت.
حیف تو که در ایرانی .
وای حالا اکه این اتفاق تو آمریکا رخ داده بود صدا و سیما چه ها که نمیکرد
سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا موضع میگیره و به شدت محکوم می کنه و میگه آمریکا تحریم های احتمالی در این زمینه رو بررسی می کنه!
مگه اونا صدا وسیمای ما هستن!
به خودت مسلط باش من خودم یک تنه همه شون رو حریفم ا
اونوقت خودشون دیگه لابد آخر کمالند!!!!!!!!!!!!
بورسیه های غیر قانونی رو دستشون باد می کنه!