صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۱۴۹۲۰
تاریخ انتشار: ۱۴:۰۸ - ۰۴ آذر ۱۳۹۳
مطلب زیر را آقای آرمین عرب، کارشناس ارشد جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبایی به فرارو ارسال نموده‌اند


در حدود چند ماهه قبل بود که برایمان مهمانی از بلاد فرنگ آمد ، ایشان اهل کشور نروژ بودند و تا ان سفری که داشتند هرگز ایران را ندیده بودند، برای ایشان تاریخ ایران و مسائل روز سیاسی جذابیت داشت و سعی در فهم بیشتر این گونه مسائل داشت، اما به یکباره از رانندگی در ایران سئوالی پرسید که من هم غافلگیر و هم متعجب شدم و برایم توضیح داد که دوستش پیش از این به ایران سفری کرده و به او توصیه کرده حتما به رانندگی در ایران توجه کند و از رانندگی به صورت کاملا جدی پرهیز کند.

من خیلی ناراحت شدم و کمی تندخویانه جواب مهمانمان را دادم که البته بعد از ساعتی برایم این حرف هضم شد و فهمیدم خودمان رانندگی را تبدیل به سیرکی کرده ایم که البته نمیدانستم این سیرک آوازه جهانی پیدا کرده است.

بله در ایران موتورسوارانی به تردد می‌پردازند که بی ‌باکانه و بی‌هراس از خطراتی که برای خود و دیگران ایجاد می‌کنند، در بین خودروها می‌لولند، یا رانندگانی که اصولا توجهی به علائم و مقررات و احترام به حقوق دیگران ندارند و در خیابان‌ها بسیار نزدیک به هم و بدون رعایت خط مسیر بافاصله سانتی‌متری از کنار هم حرکت می‌کند و انواع و اقسام بوق زدن برای انواع حالات روحی به کار می‌رود و برای برخی از رانندگان اتوبوس درون شهری ترمز وسیله ای تفریحی است، که حتی اگر پای جان نوزادی در میان باشد.

در سال 1390 طبق آمار رسمی نزدیک به 21 هزار نفر در مسیرهای بین شهری کشته شده اند و در سال 92 نیز نزدیک به 17 هزار نفر در تصادفات جان دادند که رقم‌هایی به شدت قابل توجه است.

زمانی که می‌شنویم آمار متوسط سالیانه تلفات جاده‌ای در ایران از میانگین کشته‌شدگان جنگ تحمیلی بیشتراست، بدان معناست که ما با وضعیتی فاجعه‌آمیز روبرو هستیم و بر این اساس به دلایل گوناگون باید گفت که شیوه رانندگی در ایران به یک ناهنجاری تبدیل شده است.

به هر روی گزارش از وقوع تصادفات عجیب با تلفات بالا در ایران به یکی از محورهای خبری رسانه‌های خارجی در چند سال اخیر تبدیل شده است و برآیند چنین روندی متاسفانه این خواهد بود که بسیاری از مخاطبین چنین گزارش‌ها و اخباری، شیوه رانندگی ایرانیان را به سایر وجوه جامعه ایرانی تعمیم می‌دهند و از آن به یک برداشت کلی در خصوص وضعیت اجتماعی و روحیات ایرانی می‌رسند.

 به هر تقدیر با اینکه بسیاری از این رانندگی بد که خود تصادفات، ترافیک و آلودگی هوا و آلودگی صوتی را در بر دارد نالان و گله‌مند هستند، تغییر چندانی صورت نمی‌گیرد.

بنده خیلی در مورد رانندگی و ترافیک صاحب نظر نیستم، اما فکر می‌کنم این مدل رانندگی و مشکلاتی که با خود به همراه می‌آورد یکی از مهمترین مباحث شهری مانند تهران است. فکر می‌کنم که میبایست رانندگی بد و رعایت نکردن قانون را به نوعی مانند قتل و دزدی تقبیح کرد و این کار فقط و فقط توسط رسانه ها انجام می‌پذیرد و رسانه‌ای مانند تلویزیون سهم به سزایی می‌تواند در این مهم ایفا نماید.

تلویزیون و به طور کلی رسانه‌ها می‌بایست این آگاهی را به جامعه بدهند که شکستن هنجارها و ارزش‌های اجتماعی در هر صورت جايز نیست. قتلی که در اثر تصادف رخ می‌دهد نیز شايد حاصل نوعی تخلف اجتماعی همچون عدم رعايت سرعت مجاز يا سبقت نابجا یا حرکات مارپیچ باشد و شکستن ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی در هر سطح ضعیف و شدید پسندیده نیست.

چون یک نظام اجتماعی برای استمرار باید همواره به ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی پایبند باشند. در آخر هم در مورد آن مهمان خارجی عنوان کنم که وی به کشور خود بازگشت و شاید برای کسانی دیگری از رانندگی حماسی ایرانیان و سیرک موجود در خیابان‌ها مطلبی را بازگو کرده باشد.

ارسال نظرات
محمد
۱۶:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۴
واقعا رانندگی ما را چه می شود؟
ناشناس
۱۵:۳۶ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۴
بله کاملاً صحیح فرمودید .