صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۹۰۱۵۷
مردی جوان، پس از بازگشت از سفر طولانی، با چهره عمل‌کرده همسرش روبرو می‌شود و از شدت عصبانیت، او را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهد.
تاریخ انتشار: ۱۳:۲۳ - ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۳
مردی جوان، پس از بازگشت از سفر طولانی، با چهره عمل‌کرده همسرش روبرو می‌شود و از شدت عصبانیت، او را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهد.

به گزارش شهروند، مرد جوان وقتی از ماموریت دوهفته‌ای‌اش به مالزی بازگشت صحنه‌ای را دید که نمی‌توانست آن را باور کند!

با حمله این مرد خشمگین، همسرش که با رویی خندان به پیشباز وی رفته بود راهی بیمارستان شد.

مسئولان یکی از بیمارستان‌های پایتخت وقتی دیدند که زن ۲۸ساله‌ای با کتک‌های شوهرش به‌شدت آسیب دیده‌ است پلیس را در جریان قرار دادند.

دقایقی بعد، ماموران کلانتری بر بالین زن گریان حاضر شدند و شنیدند وی از سوی شوهرش کتک خورده و از وی شکایت دارد.

این زن گفت: ۴ سال پیش با مدیر امور مالی یک شرکت خصوصی که از دوستان شوهرخواهرم بود آشنا شده و با وی ازدواج کردم. هر دو هم‌سن و سال هستیم و خیلی زود به همدیگر علاقه‌مند شدیم. خانه‌ای در بالای شهر داریم و از لحاظ مالی زندگی‌مان ایده‌آل است.

وی افزود: شوهرم هیچ‌گاه مخالفتی با خواسته‌هایم نداشت حتی وقتی از وی خواستم به این زودی‌ها بچه‌دار نشویم پذیرفت. هروقت به هر میزان پول لازم داشتم به من می‌داد و اصلا نمی‌پرسید چه کرده‌ام. من نیز با دوستانم به گردش و حتی مسافرت می‌رفتم و شاید در مدت یک ماه دو بار آرایشگاه بودم اما هیچ مخالفتی نمی‌دیدم.

زن که بغض کرده بود،‌ ادامه داد: دو هفته پیش شوهرم به همراه مدیران شرکت به مالزی رفتند و من برای این‌که وی را غافلگیر یا به قول امروزی‌ سورپرایز کنم برنامه‌ریزی کردم تا زیر دست یک جراح پلاستیک تغییراتی را در چهره‌ام انجام دهم و مقداری خودم را لاغر کنم. همان فردای سفر شوهرم زیر تیغ جراحی رفتم و نه‌تنها بینی‌ام بلکه گونه‌هایم، دور چشم‌ها و... را عمل زیبایی کردم و بعد در خانه منتظر ماندم تا ورم‌های بعد از عمل جراحی از بین برود.

دو هفته کافی بود تا به چهره تغییریافته‌ام برسم. شوهرم شب گذشته از ماموریت مالزی بازگشت و این درحالی بود که در آخرین تماس تلفنی کلی ابراز دلتنگی کرده بود و وعده سوغاتی‌های عالی هم از وی گرفته بودم. در خانه ثانیه‌شماری می‌کردم تا او از راه برسد. وقتی زنگ خورد خواهرم که خانه ما میهمان بود در را باز کرد و من در اتاقم منتظر شدم تا شوهرم وارد خانه شود تا باز هم غافلگیرش کنم. او داخل آمد و من با کلی شادی و با حالتی خندان از اتاقم خارج شدم و به سمتش دویدم. او ابتدا شوکه شد بعد قدمی به عقب برداشت اما خیلی زود فهمید که من همسرش هستم و عمل جراحی زیبایی انجام داده‌ام. درحالی‌که تصور می‌کردم شوهرم مثل همیشه خوشحال شود و به تعریف و تمجید از من بپردازد ناگهان کیف و سوغاتی‌ها را روی زمین انداخت و به من حمله‌ور شد. وی خیلی من را کتک زد. تنها توانستم از در به بیرون فرار کنم و خواهرم هم لباس‌هایم را پشت‌سرم آورد و من را به بیمارستان رساند. آخرین حرفش هنوز در گوشم است که فریاد زد حق بازگشت به خانه‌اش را ندارم.

با این ادعاها و تشکیل پرونده قضایی، بازپرس دادسرای ناحیه یک تهران دستور داد تا شوهر زن بازداشت شود. این مرد شیک‌پوش وقتی پیش روی تیم تحقیق ایستاد، گفت: من شوهر بدی نبودم که حالا متهم به همسرآزاری باشم. به نظرم آزار دادن روحی گناه بیشتری نسبت به آزارهای جسمی و کتک زدن دارد و حالا همسرم مجرم است و من بی‌گناهم!

وی افزود: ۴ سال پیش من با دختری ساده، مهربان، بامنطق آشنا شدم و با هم ازدواج کردیم. افتخارم این بود که همسرم ایده‌آل است تا این‌که برای فرار از تنهایی‌اش خودم پیشنهاد دادم به باشگاه برود و همان بلای جان من شد.

همسرم جنبه این آزادی را نداشت. هر روز تغییر کرد. حتی دست‌پختش که روزی بین فامیل به آن می‌بالیدم خراب شد اما چون دوستش داشتم اعتراضی نکردم و همیشه حمایتش کردم.

وی افزود: زنم حتی برخلاف روزهای نخست که اصرار داشت بچه‌دار شود دیگر تمایلی به مادر بودن نداشت و چند باری شنیدم که می‌ترسید زیبایی‌اش به‌خطر بیفتد. من تنها ظاهری از او در خانه‌ام داشتم و به همان دل خوش کرده بودم تا این‌که از سفر کاری مالزی به خانه برگشتم و دیدم همسرم کل صورت و اندامش را زیر تیغ جراحی پلاستیک سپرده و دیگر همان ظاهر را هم از من گرفته است.

مرد گفت: او دیگر همسرم نیست چراکه من دختری با شکل و قیافه‌ای دیگر و منطق و منش دیگری انتخاب کرده بودم  که حالا دیگر از آن خبری نیست. به‌خاطر همین اجازه ندارد به خانه‌ام برگردد و طلاقش خواهم داد.

این مرد خشمگین ادامه داد: مهریه‌اش و اگر الان دیه‌ای هم دارد می‌پردازم و مطمئن هستم از یک زندان نجات خواهم یافت.

وقتی این زن و شوهر پیش روی بازپرس پرونده قرار گرفتند زن درحالی‌که سر به زیر انداخته بود، گفت: من شوهرم را دوست دارم. این مرد حق دارد. همه نوع حمایت از من کرد. الان دو هفته‌ای است که به این رفتارش فکر می‌کنم و مطمئن هستم خیلی عصبانی شده بود که به من حمله کرد. حتی اگر نخواهد با من زندگی‌اش را ادامه بدهد من شکایتی ندارم اما اگر من را ببخشد قول می‌دهم اگر ظاهرم تغییر کرده است باطنم را به همان روزهای نخست ازدواجمان برگردانم و احساس می‌کنم در خانه‌مان جای یک بچه خیلی خالی است.

مرد نیز که دیگر زیاد خشمگین نیست، گفت: شاید  اگر زودتر به همسرم اعتراض و محدودترش می‌کردم کار به این‌جا نمی‌کشید. من اصلا اهل دعوا نیستم و آن روز واقعا دلم را شکست و کنترل خود را از دست دادم. حالا که همسرم می‌گوید همان همسر ۴سال پیش من می‌شود به او می‌گویم که دوستش دارم و امیدوارم او هم مرا ببخشد.

بنا بر این گزارش، پرونده‌ این دعوای خانوادگی باتوجه به پایان خوش آن در همان مرحله اول دادرسی مختومه شد.
ارسال نظرات
سجاد
۱۱:۴۹ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۵
یه کلام ... دم شوهرت گرم ... منم بودم همینکارو میکردم
فرناز
۰۵:۰۰ - ۱۳۹۵/۰۳/۱۶
ببینیم با زن خودت چه جور رفتار میکنی امثال تو باید زنایی مثل خودتون گیرتون بیفتن دم زنه خییلییی گرم
ناشناس
۰۹:۱۵ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۵
زن بی کار زن عامی زن بی سواد باید هم این کارها رو افراطی انجام بده و خودشو برای جنس مخالف بزک کنه و از جنسیتش استفاده کنه و شخصیتش در پول بیشتر خرج کردن باشه ولی یک زن با فرهنگ و با سواد اگر دست به همچین کاری بزنه خودش دوست داره ه برای سورپرایز کردن یک مرد وحشی بی تمدن
ناشناس
۱۲:۱۲ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۵
افرین گل گفتی
مینو آ
۰۸:۴۰ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۵
من نمی فهمم چه طور به همین سادگی حق کتک زدن رو به هر دلیلی به مرد میدین ! الحق که جامعه ما بسیار عقب افتادست ! حالا کار خانم بسیار غلط یا به خیال خودش برای شاد کردن شوهرش ... هر چی . وحشی بازی و کتک کاری رو با هیچ دلیلی نمی شه موجه جلوه داد .
ناشناس
۱۰:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۵
بابا روشنفکر
ناشناس
۰۸:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۵
دراین داستان خانم و آقا طبق گفته خانم 28 ساله بودن خوب گلی به جمال اون اقا که در این شرایط اقتصادی با این سن هم مدیر مالیه هم یه خونه در بالای شهر داره هم اینقدر پول داره که بی حساب و کتاب در اختیار خانم می ذاره مگه یه مدیر مالی چقدر حقوق می گیره ؟
ناشناس
۰۱:۱۲ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۵
فرارو خیلی خاله زنکی !!!!!!
مستانه
۰۰:۳۳ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۵
شرط می بندم این خبر را یک مرد تنظیم کرده
طوری به متن جهت داده که همه حق را به مرده بدهند بااین نوع روایت من صد در صد حق به آقا میدم اما دوستان یک خبر همیشه همه واقعیت نیست
احسان
۰۸:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۵
منفی دادم چون بعید میدونم اصل موضوع تحریف شده باشه
محمد
۰۰:۳۰ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۵
فرارو از تو انتظار نداشتم، اینطوری منو سورپرایز کنی. فیلم هندی تعریف میکنی!!
ناشناس
۲۳:۵۹ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
این کدوم فیلم بود؟ امشب در سینماهای تهران و شهرستانها میذاره؟ اخرش هندیش زیاد بود.
ناشناس
۲۳:۳۸ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
فیلم هندی هندی بود!!!
ناشناس
۲۳:۱۳ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
حالا که چی؟مگه فرارو مثل مجلات خانوادگی جای اینجور خبراست؟؟؟از بی سوژگی ببین چه چیزایی توی یه سایت خبری تحلیلی میارن!!!!
ناشناس
۲۲:۵۰ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
ای روزگار
دلواپس
۲۱:۲۳ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
فقط اعدام.اونم در ملا عام
هدی
۲۰:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
خانمه یه مقداری سرخود رفتار کرده ولی آقاهه هم حق نداشته یک زن رو تا حد مرگ کتک بزنه، چرا بعضی ها یاد نمی گیرن اعتراضشون غیربدنی انجام بدن اون هم با جنس ظریف! به نظر من زنه نباید قبول می کرد برگرده. از کجا معلوم که این آقا دوباره عصبانی نشه و این مدلی ازش پذیرایی نکنه...
ناشناس
۰۸:۴۰ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۵
دست پیش میگیری پس نیفتی؟ خب اگه طلاقش میداد که زنه بدبخت میشد. چند سال تو رفاه و آسایش زندگی کرده حالا مجبور میشد بره کار بکنه. در ضمن بعضی وقتا ده بار اعدام هم کمه
ناشناس
۱۷:۳۳ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
گر این خانوم با اجازه شوهرش این چند میلیون تومن پول عمل جراحی زیبایی رو به یک خانواده مستمند میداد تا نیاز مالیشون برطرف شه یا به یک بیمار فقیر سرطانی میداد تا خرج درمان کنه یا به خانواده مستمندی میداد تا برای دخترشون جهیزیه تهیه کنند یا به یک جوان با استعداد بی پولی میداد تا با اون پول بتونه کار و کاسبی درست کنه و ازدواج کنه هم خدا راضی بود و عمل صوابی انجام داده بود که برای اخرتشون خوب بود و هم خیرش تو زندگیشون برمیگشت و این مشکلات براشون پیش نمی اومد اما متاسفانه اکثر قشر پولدار ما به این مسائل اعتقادی ندارند. و چوبش رو هم میخورند. حتما چاپ کنید.
مینا
۱۷:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
ماهم وقتی مهد کودک می رفتیم خاله مهد از این قصه ها می گفت و ما بچه خوبی می شدیم الانم خاله ندارم ولی این داستان درس عبرت بود من که قول میدم شوهرم سورپرایز نکنم
ناشناس
۱۷:۵۵ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
آفرین گرچه بعید میدونم
ناشناس
۱۹:۵۶ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
یعنی دقیقا این خبر یه چیزی توی ایه همون قصه ها بود. البته خدا خیر بده به خاله مهدکودک که لا اقل قصه اش چفت و بست داشت.
رادين
۱۶:۵۶ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
احتمالا اين آقاهه دلواپس بوده وگرنه چه دليلي داشت كه اين همه پولي كه همسرش خرج صورت و بدنش كرده بوده رو تو جوب بريزه با چك و لقتاش
ناشناس
۱۶:۰۵ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
حقشه که آقای خونه هم یه دستی به سر و روش بکشه تا یر به یر بشن
محمد
۱۵:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
ای بابا مردم پایین شهر پول خرید یک کیلو گوشت رو ندارند.بعضی ها ولخرجی میکنند و بعضی ها هم پول نفت اون مردم پایین شهرو بالا می شکند
ناشناس
۱۵:۳۵ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
کاش این خانم قبل از تصمیم به عمل زیبایی با همسرش مشورت می کرد.
ناشناس
۰۰:۰۵ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۵
از فن سورپرایز چوچانگی شون استفاده کرده.
سعید
۱۵:۱۵ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
خودکرده را تدبیر نیست..
مصطفا
۱۵:۰۴ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
داستان قشنگی بود
ناشناس
۱۹:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
قشنگ بود ولی خوب زیادی فانتزی بود... حالا نویسنده یا نمی دونه دوره نقایت یه عمل زیباب مثل عمل بینی حداقل 20 روزی می شه یا نمی دونه دو هفته یعنی چند روز!
اشکان
۱۰:۲۱ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۵
ناشناس 19:58 احتمالا شما هم نمیدیدونی جراحی بینی با لیزر یعنی چی
313
۱۵:۰۳ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
سبک زندگی اسلامی- ایرانی همه این مشکلات را حل میکند....

هر چه بدبختی داریم از عدم توجه به دستورات شرع الهی است...اوست که ما را آفریده و بهترین برنامه زندگی هم از اوست....
ناشناس
۱۵:۰۲ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
ثروت و پول دست چه مجموعه بي فرهنگي رسيده
نازنین
۱۴:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
یعنی هر کی پول داره باید زود جو گیر بشه بره جراحی کنه! آخه سوپرایز کردن هم حد و حدودی داره!! حالا اگر خود مرده هم سرخود جراحی میکرد یقینا با اعتراض زنش مواجهه میشد خوبه که زن و شوهر هر کاری که میخوان انجام بدن با مشورت هم باشه
مرتضی
۱۴:۵۷ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
اینجاش جالبه که زنه از ترس طلاق حالا میخواد سریع بچه دار بشه!!!!!!!!!!!
واقعا از زنهای ایرانی زرنگتر خدا نیافریده.....
ناشناس
۰۰:۰۴ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۵
اره این قسمت پایانی فیلم خیلی احساسی شده بود که "یه بچه جاش تو زندگیمون خالیه."
حمید
۱۴:۵۷ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
خدا کنه این ماجرا درس عبرت بشه واسه کسایی که تو وضعیت مشابهند.
مرتضی
۱۴:۵۳ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
آدمها یا بدبختند یا از زور سیری با دست خودشون برای خودشون بدبختی درست میکنند.
بالاخره بول زیاد رو یه جوری باید خرج کرد دیگه.
سینا
۱۴:۴۰ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
خداییش خیلی مرد خوبیه
من بودم عمرن دیگه اون زن رو میبخشیدم
ناشناس
۰۰:۰۲ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۵
خدا این مردا رو زیادش کنه. مخصوصا این قسمت که پول میداده به زنه اما حساب کتاب نمیکرده. این جور مردا کمن. همشون خسیسن. تازه میخوان زن بره سرکار پول براشون بیاره. والا دیگه نوبره.
نرگس
۱۴:۳۵ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
کاش همگی بیشتر می فهمیدیم.
ناشناس
۱۴:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
میگم یه سریال ازش بسازن..... واقعا اشکم سرازیر شد...
فرمون
۱۴:۱۶ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
صد درصد حق با شوهر بوده.تازه چه رويي داشته از شوهر بدبختش شكايت هم كرده.من پيشنهاد ميكنم به اين مرد محترم كه خانم رو بفرستي ور دل مادرش تا ديگه يادبگيره پول شوهر رو دور نريزه.
ناشناس
۱۵:۴۰ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
حق کلی شاید ولی حق نداشته زنش رو کتک بزنه.100%!!! یه تخفیفی قائل شو حالا!
ناشناس
۱۷:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
هر وقت اون خانم تونست صورتش رو به حالت اول برگردونه مرد هم حق کتک زدن نداره
ناشناس
۰۵:۰۴ - ۱۳۹۵/۰۳/۱۶
مردا یی امثال شما حقتونه بیشتر سرتون بیاد حالا به چه دردی میخورین که زنه بترسه بره ور دل مادرش؟ کتک هم پزشک قانونی خوب حالتونو جامیاره حاالا بیشتر بزنید چه بهتر
ساره
۱۴:۱۶ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
چه خبر مهمی!
ناشناس
۱۶:۱۶ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
خوشت اومده آره
آی مرد اسب سفید دار
کجایی که تمام دختران ایران دنبالتند
دلواپس
۱۴:۰۹ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
حقت بود ، زن کنیز مرده
مهدی
۱۴:۰۵ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
بعضی از این خانما از بی کاری می زنن زندگی خودشون رو خراب می کنن
حسین2007
۱۴:۰۴ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
چه خوب تموم شد
ناشناس
۱۳:۵۶ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
دل خوش سیری چند
یادشان بخیر کسانی که دلواپس ما متوسط های جامعه بودند پس از چند دهه به کجا رسیدیم
ناشناس
۱۳:۵۵ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
طلاقش بده که برا پول داره اینو میگه.
ناشناس
۱۷:۵۲ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
موافقم
ناشناس
۱۸:۰۳ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
خیلی نامردی !! اما احتمالش هم خیلی زیاده واسه پول این کار رو کرده باشه
ناشناس
۱۸:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
دقیقا
ناشناس
۱۳:۵۴ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
عجب فیلمی!
ناشناس
۱۳:۴۶ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
اگر منم جای آن مرد بودم همین کار را می کردم . ادامه این زندگی ارزشی ندارد
ناشناس
۱۳:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
واقعا ممنون. خیلی خبر مهمی بود!!!
ناشناس
۱۳:۳۶ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
ارزش خبری نداشت
ناشناس
۱۵:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
عبرتیه واسه منو تو...
یک دوست
۱۳:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
من کاملاً موافقم قانونی وضع بشه که چه زن و چه مرد اگر تغییری بر خلاف میل همسرشون درشون ایجاد شد حق طلاق برای طرف مقابل محفوظ باشه.
مثل این میمونه که شما خیار بخرید بعد هویج تحویلتون بدن.
ازدواج هم که در کشور ما متاسفانه کم کم از شکل عاطفی در اومده و به یک معامله بازاری بدل شده که زنها با اهرم مهریه و مردها با اهرم طلاق پدر همدیگه رو در میارن.
ناشناس
۱۴:۴۴ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
يعني مثالي که زدي کلاً موضوع رو برامون جا انداخت
محمدرضا
۱۶:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
آقايون هيچ اهرمي ندارن براي فشار آوردن به همسرشون. البنه كلا زندگي كه اينجوري باشه به درد نميخوره درستش اينه كه طرفين انقدر با هم تفاهم داشته باشن كه براي رسيدن به خواسته هاشون نياز به اهرم فشار نباشه ولي فقط خواستم بگم مقايسه شما خيلي هم اندازه كارايي ندارن.
دانشجوی رشته حقوق
۱۷:۵۳ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
به نظرم چنین حقی به طرف مقابل در قانون داده شده است و اینکار خانم در ردیف تدلیس قرار می گیرد
ناشناس
۱۸:۴۱ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
بی نهایت
+++++++++++++++++++++++++++++
حسین
۰۸:۳۲ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۵
دمت گرم ، بسیار مثال زیبایی زدی
ناشناس
۱۳:۳۲ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
پولدارهای بی غم!
آخه خوشی زیر دلت زده بود که این بلا رو سر خودت و شوهر نگون بختت آوردی؟؟؟
ناشناس
۲۱:۲۶ - ۱۳۹۳/۰۲/۲۴
عین این داستان جلوی چشممه وخانم با دو بچه تنها وشوهر 2ساله یطرف تنها زندگی میکنند.