کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی استان تهران اوایل
سال‌جاری از قتل زنی جوان به نام ملیحه در خانه‌اش واقع در شهرستان
بهارستان مطلع شدند و با حضور در محل تحقیقات خود را آغاز کردند. آنها
فهمیدند ملیحه با استفاده از شی‌ء نرم و قابل انعطافی خفه شده است. شواهد
موجود در صحنه جنایت حکایت از آن داشت که قاتل فردی آشناست زیرا هیچ
نشانه‌ای از تخریب در و پنجره یا ورود به زور وجود نداشت. علاوه بر این
سرقتی نیز از خانه انجام نشده بود و همین مساله نشان می‌داد قتل با انگیزه
شخصی و به احتمال زیاد با هدف انتقام‌جویی صورت گرفته است.
شوهر ملیحه وقتی
تحت بازجویی قرار گرفت، گفت از اسرار مرگ همسرش بی‌اطلاع است. این مرد
گفت: «زمان قتل در خانه نبودم و وقتی از محل کارم به منزل بازگشتم با جسد
همسرم روبه‌رو شدم.» کارآگاهان بعد از انتقال جسد به پزشکی‌قانونی، سعی
کردند با متمرکزکردن تحقیقات روی زندگی خصوصی ملیحه اطلاعاتی درباره این زن
به دست بیاورند. آنها برای این کار فهرست مکالمات تلفنی مقتول را مورد
بررسی قرار دادند و پی بردند او به طور مرتب با مردی به نام امین در ارتباط
بود.
امین به صورت نامحسوس تحت نظر قرار گرفت و مشخص شد مردی متاهل است که در
تراشکاری کار می‌کند. رفتارهای مشکوک این مرد سبب شد ماموران او را بازداشت
کنند.
متهم وقتی تحت بازجویی قرار گرفت ادعا کرد زنی به نام ملیحه را نمی‌شناسد
ولی وقتی با اسناد و مدارک پلیسی مواجه شد به ارتباط پنهانی با این زن
اقرار کرد و گفت او را کشته است. امین در بازجویی‌ها گفت: «من در ساعات
بیکاری‌ام مسافرکشی می‌کنم تا بتوانم مخارج زندگی‌ام را تامین کنم. مدتی
قبل ملیحه به‌عنوان مسافر سوار خودروام شد و بعد از چند دقیقه سر صحبت را
باز کرد، او گفت چون کارهای زیادی دارد و مرتب از خانه بیرون می‌رود به
راننده‌ای نیاز دارد که برایش مثل آژانس کار کند.
ملیحه به این بهانه شماره
تلفن مرا گرفت و بعد از آن چند بار تلفن کرد و من هم هر دفعه او را به
مقصدش رساندم. به این ترتیب بود که ارتباط ما شروع و بعد از مدتی با هم
صمیمی شدیم.» متهم به قتل ادامه داد: «ملیحه از زندگی با شوهرش ناراضی بود و
همین مساله سبب شد با من رابطه‌ای پنهانی را شروع کند من هم به این ارتباط
بی‌میل نبودم. ملیحه به شدت به من علاقه‌مند شده بود و بعد از مدتی
پیشنهاد داد هر دو طلاق بگیریم و با هم ازدواج کنیم اما حقیقت ماجرا این
بود که من همسرم را دوست داشتم و نمی‌خواستم از او جدا شوم به همین دلیل با
پیشنهاد ملیحه مخالفت کردم و به او گفتم رابطه ما پایان خوبی ندارد و باید
ماجرا را همین جا تمام‌شده فرض کنیم.»
امین در ادامه اعترافاتش به کارآگاهان گفت: «ملیحه با قطع رابطه‌مان به
شدت مخالف بود و اصرار داشت با هم ازدواج کنیم در نهایت روز حادثه او مرا
به خانه‌اش کشاند و از من خواست با هم رابطه داشته باشیم ولی من به دلیل
علاقه به همسرم دیگر تمایلی به این کار نداشتم به همین دلیل با او مخالفت
کردم و به این ترتیب مشاجره‌ای درگرفت. من که به شدت عصبانی شده بودم در یک
لحظه کنترل خودم را از دست دادم و شال‌گردنی را دور گلوی او انداختم و
آنقدر فشار دادم تا اینکه ملیحه خفه شد بعد از مرگ او از کاری که کرده بودم
به شدت پشیمان شدم اما دیگر کار از کار گذشته بود و من هم چاره‌ای جز فرار
نداشتم.»
متهم در ادامه صحنه قتل را بازسازی کرد و پرونده بعد از تکمیل
تحقیقات مقدماتی در اختیار قضات شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران قرار
گرفت. بنابر این گزارش امین به زودی پای میز محاکمه خواهد رفت.
ماهواره-بی اخلاقی-مشکلات اقتصادی و........
من به نظرم اینها میتواند راهکار باشد:
1-فرد متاهل بایستی پایبند به زناشوئی باشد.
2-اوقات زیادی باهم باشند چه در خانه و چه در بیون از خانه و... ودر ضمن همیشه به هم عشق و محبت کنند.
3-ونکته مهم اینکه از خدا بخواهیم مارا در معرض آزمایش قرار ندهدومارادر شرایط گناه قرار ندهد.
توکل به خدا و گریه وزاری به درگاه خدا باعث میشود خداوند مارا در دامن خویش نگه دارد چون انسان جایزالخطا است.
مثبت زن مقتول.
منفي مرد قاتل.
اما حقیقت ماجرا این بود که من همسرم را دوست داشتم و نمی‌خواستم از او جدا شوم!!!
بکش چارپایه رو از زیر پاش...
خوبه نمی گه مقتول خودش گفت منو خفه کن!!!
خوبه وقتی می خوایم کاری و رو انجام بدیم به عاقبتش هم فکر کنیم که موقع روبرو شدن با عواقب کارمون هی مثل بچه هایی که موقع دعوا ناظم مچشون رو گرفته مجبور نباشیم بگیم " تقصیر من نبود، اون اول شروع کرد"