حکم اعدام دو کارمند اخراجی آتشنشانی که سهسال قبل زنی جوان را ربوده و مورد تجاوز قرار داده بودند، از سوی دیوانعالی کشور تایید شد و این دو باید خود را برای مرگ آماده کنند.
به گزارش شرق، این پرونده سال 89 با شکایت دختر جوان تشکیل شد، این دختر گفته بود توسط دو مرد جوان مورد آزارجنسی قرار گرفته است، پس از اعلام شکایت این دختر بود که پلیس تحقیقات خود را آغاز کرد. همزمان با فعالشدن گشتهای پلیس در محدوده وقوع جرم، دختر جوان برای بررسیهای پزشکی به پزشکیقانونی فرستاده شد. در معاینههای اولیه، تجاوز به این دختر مورد تایید قرار گرفت و پزشکیقانونی در گزارش خود آورد این دختر کبودیهای متعددی در قسمتهایی از بدنش دارد که نشاندهنده واردشدن ضربات سنگین بر بدنش است. دختر جوان برای دادن سرنخی به ماموران، مورد بازجویی قرار گرفت.
او گفت: ساعت هشتصبح بود که در تهران سوار خودرو پژویی شدم. با توجه به اینکه مردی در صندلی عقب نشسته بود، مطمئن شدم مرد راننده مسافرکش است. خواستم در جلو را باز کنم و روی صندلی شاگرد بنشینم که مرد راننده گفت در خراب است من هم روی صندلی عقب نشستم. هیچ اتفاق مشکوکی در ماشین نیفتاد. وقتی به جای خلوتی رسیدیم، یکدفعه مردی که کنارم نشسته بود پایش را بلند کرد و روی سر من گذاشت و با فشار مرا زیر صندلی برد. کاپشنی را روی سرم انداخت و گفت اگر صدایت دربیاید، تو را میکشم.
با این حال سعی کردم جیغ بکشم که یکدفعه تیزی چاقو را روی گردنم احساس کردم و مجبور شدم ساکت شوم. مرد جوان که دوستش او را حیدر صدا میکرد، تمام مدت پایش را روی سرم گذاشته و کاپشن را هم روی صورتم کشیده بود. فقط وقتی به او گفتم دارم خفه میشوم، پایش را برداشت و من تکانی خوردم. همان لحظه بود که تابلو جاجرود را دیدم. چند دقیقه بعد من را به خانهای بردند که معلوم بود کسی در آن نیست اما وسایلش نشان میداد کسی آنجا زندگی میکند. آنها من را در خانه مورد آزار قرار دادند. بعد دوباره سوار ماشین کردند و به جایی که بودم، برگرداندند و گفتند اگر به پلیس شکایت کنم من را دنبال میکنند و میکشند.
دختر جوان توضیح داد فقط دو شماره از پلاک خودرو متهمان را دیده است. ماموران گشت چندروز بعد با توجه به اطلاعاتی که پلیس بهدست آورد، در شرق تهران به پژویی مشکوک شدند و آن را متوقف کردند. آنها متوجه شدند مشخصاتی که دختر جوان داده با مشخصات اتومبیل همخوانی دارد. ماموران مرد راننده را بازداشت کردند و به اداره آگاهی بردند. این مرد میان چندین متهم قرار گرفت و از دختر جوان خواسته شد تا آدمربا را شناسایی کند. او بیدرنگ حیدر را نشان داد و گفت او بود که وی را مورد تجاوز قرار داد. این دختر تاکید کرد متهم همدستی داشت که میان متهمان نیست.
وقتی حیدر مورد بازجویی قرار گرفت، تجاوز به دختر جوان را تایید کرد و جزییات آن را توضیح داد و گفت: دوستم منصور بود که به من گفت بیا دختری را سوار کنیم و با او رابطه داشته باشیم. البته قرار بود دختری را سوار کنیم که خودش راضی به این کار باشد. چند روزی در شهر چرخیدیم اما کسی را که میخواستیم پیدا نکردیم تا اینکه روز حادثه دختر جوان را دیدیم و سوار کردیم. منصور به من گفت عقب بنشین و هرکار که میگویم بکن. ماشین برای من و خانهای که انتخاب کرده بودیم، متعلق به پدر منصور بود. آن خانه همیشه خالی از سکنه بود. دختر را به آن خانه بردیم و هر دو مورد تجاوز قرار دادیم. البته او رضایت داد چون ما چاقو داشتیم.
در ادامه تحقیقات، منصور نیز بازداشت شد. او هم اتهامش را قبول کرد و بعد از انجام تحقیقات اولیه پرونده به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. قضات شعبه 76 دادگاه کیفری تحقیقات خود را آغاز و متهمان را بعد از انجام بازجوییها و تشکیل چندین جلسه محاکمه به اعدام محکوم کردند. حکم صادره مورد اعتراض متهمان قرار گرفت. آنها در لایحه اعتراضی خود اعلام کردند دختر جوان دروغ گفته است و او خودش راضی به این رابطه بود. دیوانعالی کشور رای را نقض و پرونده را به شعبه همعرض ارسال کرد و خواهان تحقیقات بیشتر در این زمینه شد.
دختر جوان اینبار با حضور در شعبه 77 دادگاه کیفری یکبار دیگر ادعای خود را مطرح کرد و گفت دروغی نگفته و اگر او را با چاقو تهدید نمیکردند رضایت نمیداد. قضات شعبه 77 نیز با توجه به مدارک موجود در پرونده و باوجود انکار متهمان، اتهام را وارد دانستند و دو کارمند اخراجی سازمان آتشنشانی را با توجه به مدارک موجود، به اعدام محکوم کردند. اینبار نیز متهمان به رای صادره اعتراض کردند اما دیوانعالی رای صادره را مورد تایید قرار داد و اعتراض را وارد ندانست. به این ترتیب دو آتشنشان اخراجی به مرگ نزدیک شدند.