صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۴۱۹۴۰
تاریخ انتشار: ۱۰:۲۷ - ۰۲ اسفند ۱۳۹۱
صدای آژیر قرمز به صدا درآمده است، اما خبری از سنگر نیست. داستان حال وخیم اقتصاد کشور صدای همه را درآورده است، تا آنجا که هر روز یکی از مسئولان پشت تریبون می‌رود و از شرایط بد اقتصادی و وجود بحران خبر می‌دهد و توصیه می‌کند که دستگاهای اجرایی فکری به حال این وضعیت بکنند.

مردم هم که هر لحظه بحران‌ها را قبل از شنیدن پیام مسئولان در زندگیشان می‌بینند و احساس می‌کنند. شب که بخوابی فردا تنها خبری که می‌رسد خبر کاهش ارزش دارایی‌هایت است و این یعنی چند قدم به عقب رفته‌ای، بی‌آن‌که گامی برداشته باشی. انگار این روزها سهم آن‌هایی که می‌دوند تنها نرسیدن است.

مدیران هم که یکی سوءمدیریت در دولت را دلیل حال بد اقتصاد می‌داند و دیگری چماق تحریم‌هایی که سال‌هاست بر پیکر کشور کوفته می‌شود. هرچه هست حال بدی است، نوروز نزدیک است و خبری از بهارشدن خزان اقتصاد ایران به گوش نمی‌رسد.

محمد خوش‌چهره، رییس فراکسیون اصول‌گرایان مستقل مجلس هفتم، در گفت‌وگو با «بهار» می‌گوید شرایط بد اقتصادی کشور که در حد آشفتگی است قطعا به دلیل سوءمدیریت در حوزه سیاست‌گذاری کلان کشور است.

این استاد دانشگاه تهران معتقد است سه موضوع در شیوه مدیریت کشور یعنی «جهالت»، «غفلت» و «شائبه تعمدی‌بودن» شرایط را به نقطه بحرانی رسانده است. خوش‌چهره سیاسی‌کاری بعضی مدیران دولتی و مجلسی‌ها را برای حفظ منافع یکی از علت‌های وضعیت امروز کشور می‌داند. او معتقد است مجلس همچون دولت در مرکز ایجاد مشکلات کشور قرار دارد؛ چراکه نوع برخورد مجلس جایگاه آن را از وضع امور به تحت امور کاهش داده است.

علت اصلی بروز نابسامانی در افزایش قیمت‌ها را چه می‌دانید؟
پدیده‌هایی مانند بی‌ثباتی اقتصاد، لجام‌گسیختگی قیمت‌ها، سوداگری گسترده و موانع متعدد بر سر راه تولید ملی که قطعا اطلاع از این موارد به صورت کامل وجود دارد، اما اشکال اصلی و آنچه جای تعمل دارد عدم تشخیص صحیح عوامل به‌وجود آورنده این مشکلات است؛ چون اگر یک متخصص نتواند تشخیص درستی از بیماری بدهد راه‌حل‌ها نمی‌توانند شفا بخش باشند. من معتقدم این آفتی است که بعضی از مسئولان امروز به آن مبتلا هستند و کشور را دچار مشکل کرده است.

اما دولت می‌گوید تمام توان خود را برای حل مشکل به کار می‌گیرد؟
بله این را می‌گوید اما شرایط کشور چیز دیگری را نشان می‌دهد؛ به عنوان مثال رییس قوه‌مجریه ریشه بسیاری از مشکلات، مثل بیکاری و تورم، را عوامل برون‌زا می‌بیند و ریشه‌اش را خارج از تصمیمات کلان کشور می‌داند و با صراحت اعلام می‌کند که مشکل اقتصادی کشور به تحریم‌ها مربوط می‌شود. برعکس می‌بینیم که قوه‌مقننه که بخش نظارتی حکومت است معتقد است تحریم تاثیر چندانی ندارد، شاید چیزی حدود 20‌درصد و مشکل اصلی در مدیریت داخلی کشور است و آن را مربوط به قوه‌مجریه می‌داند.

آیا این اختلاف دیدگاه باعث حل‌نشدن مشکلات کشور است؟
بله و این موضوع بیشتر نگران‌کننده است؛ به این دلیل که نمی‌شود با این فاصله دیدگاه‌ها، مشکلات کشور را حل کرد؛ بنابراین درک این موضوع و دلایل ایجاد آن از عوامل پیش‌شرط برای حل شرایط بد اقتصادی کشور است.

تا چه اندازه تحریم‌ها علیه ایران را در به‌وجودآوردن مشکلات کشور موثر می‌دانید؟
باید اشاره کنم مجموعه‌ای از عوامل چه درون‌زا و چه برون‌زا در ایجاد شرایط امروز کشور موثر هستند؛ اما عوامل برون‌زا بر اثر تصمیم‌گیری‌های ناصحیح و اشتباه بوده است که شائبه تعمدی‌بودن آن وجود دارد، به‌خصوص در حوزه ارز که برای بررسی این موضوع باید آن‌ها را توامان با هم دید، اما در بخش دوم آحاد مردم درگیر این شرایط اقتصادی هستند و تصمیمات و راهکارهای‌شان براساس فضای پیش‌آمده خواهد بود؛ برای مثال یکی از عوامل اقتصاد را اگر نوع مدیریت کلان درباره ارز بدانیم به این دلیل که ارز مثل یک موشک کروز می‌ماند که شرایط آن و شلیک آن بدنه کشور را هدف قرار می‌دهد، بسیار خطرناک است. آن‌چنان‌که امروز شاهد هستیم انفجار این موشک آسیب‌هایی به کشور و ستون‌های آن زده است که ماندگار خواهد بود و حتی باعث شده است بخش‌هایی از ستون‌های اقتصادی کشور در حال ریزش باشد.

اگر ارز را بخواهیم به عنوان یکی از فاکتورها در نظر بگیریم، ارز یک ابزار برای اقتصاد بین‌الملل است. در حالی که ما شاهدیم که این ابزار تبدیل شده است به یک کالا برای اقتصاد داخل به جای این‌که تبدیل شود به یک کالا برای تجارت بین‌المللی و دلیل آن هم این است که متاسفانه در غالب مدیریت عرضه به آن پرداخته شده است. در واقع دولت و مجلس بدون توجه به اثرات آن باعث شده‌اند تا ارز به جای این‌که برای تجارت بین‌المللی استفاده شود به یک کالا برای حفظ ارزش دارایی‌های داخلی مردم و بعد هم به کالایی سوداگرایانه تبدیل شود.

در حال حاضر شاهدیم که این تقاضا و شرایط پیش‌آمده باعث شده است که همچنان تقاضا برای ارز وجود داشته باشد. در هیچ کشوری نمی‌توان دید که ارز خارجی به یک کالا آن هم کالای سوداگرایانه که حتی بخش‌های تولیدی برای به‌دست‌آوردن سود بالاتر نقدینگی خود را به آن تبدیل می‌کنند مبدل شود؛ حتی می‌بینیم بانک‌ها برای افزایش منابع خود این کار را انجام می‌دهند و این امر باعث شده است که قیمت ارز افزایش پیدا کند؛ بنابراین ریشه این موضوع قبل از این‌که به تحریم‌ها در زمینه ارز برگردد به شیوه مدیریت کشور برمی‌گردد که به جای مدیریت تقاضا به مدیریت عرضه تبدیل شده است. هر چند این اواخر در بعضی رده‌ها تلاش‌هایی انجام شده است که حوزه تقاضا را کنترل کنند، اما همچنان تناقض در شیوه مدیریت کشور مشکلات جدی را برای زندگی مردم ایجاد کرده است.

یعنی سوءمدیریت در کشور علت اصلی این مشکلات است نه تحریم‌ها؟
بله؛ اما معتقدم شیطنت بیرونی و در راس آن آمریکا را نباید نادیده گرفت. آن‌ها را باید به عنوان میکروبی تلقی کرد که اگر بدنه کشور سلامت کامل داشت تاثیر آن یا خفیف بود یا بی‌اثر؛ همان‌طور که یک میکروب جمعی را آلوده می‌کند، قبل از این‌که علت بیماری به عامل بیماری برگردد، به ضعف و آمادگی جسمانی فرد برمی‌گردد؛ بنابراین من نوع مدیریت و ساده‌انگاری‌هایی که در مقابل رفتار دنیای سلطه انجام‌شده را عامل اصلی شرایط بد اقتصادی امروز کشور می‌دانم.

آیا روند روبه‌رشد تحریم‌ها هم حاصل همین سیاست‌های اشتباه مدیران کلان کشور است؟
قطعا؛ دلایل آن هم مشخص است. نوع برخورد و رویکرد دنیای سلطه و در راس آن آمریکا برای هر اهل فنی مشخص است و در طول 33سال گذشته هم بوده است و شاهدیم که بعد از این‌که تا اندازه‌ای آمریکا در حوزه‌های سیاسی و نظامی ناامید شد فشار را روی بخش اقتصاد متمرکز کرد؛ چراکه متوجه شده بودند که حوزه بکری است و کم‌توجهی از طریق نظام تصمیم‌گیری و سیاست داخلی روی این بخش وجود دارد. به همین دلیل شروع به چینش پازل‌هایی کردند، از جمله تحریم‌ها و در جهت کامل‌کردن پازل‌های خود قرار گرفتند و جلو آمدند؛ بنابراین تشخیص این‌که محیط اقتصادی یک محیط بکر و تازه‌ای است واقعیتی است که از رفتار و انعکاس مدیریت تصمیم‌گیری و نظام مدیریتی کشور از طرف غربی‌ها درک شد. از طرفی تاثیری که این موضوع بر طبقات خرد جامعه داشت تحت عنوان رفتارهای سوداگرایانه باعث شد این حوزه حوزه تاثیر‌گذار و کارآیی شود.

نوع مواجهه دستگاه اجرایی و تصمیم‌گیر کشور باید در برابر تحریم‌ها چگونه می‌بود؟
من دکترای مدیریت استراتژیک را بیش از 20سال است تدریس می‌کنم. بحثی در آنجا داریم با عنوان تهدید، که بخش اصلی آن برمی‌گردد به مدیریت صحیح تهدید، یعنی با توجه به این‌که جمهوری اسلامی سال‌هاست که برخورد با تهدید‌های غرب را در کارنامه خود دارد، اگر یک مدیریت کارا و صحیح باشد، یک مدیریت صحیح و کارا با عنوان مدیریت تهدید می‌تواند دلایل ایجادی و شیوه‌های برخورد با تهدید را اصطلاحا رصد و تحلیل کند و برنامه‌ریزی صحیحی برای مواجهه با آن شیوه‌های ایجادی را پیدا کند تا بعد از آن این مدیریت بتواند برنامه مقابله با تهدید را عملیاتی کند که برای چنین مدیریتی اصطلاحا می‌تواند تهدید را مهار، کنترل، کم‌اثر و بعد بی‌اثر کند؛ اما امروز شاهدیم در بسیاری از زمینه‌ها با محدودنگری، خوش‌باوری و ساده‌انگاری زمینه تاثیر و تشدید تحریم‌ها در داخل ایجاد شده است.

فکر می‌کنید این نحوه مواجهه تهدید‌ها ناشی از کدام فاکتور در دولت است؟
سه سناریو می‌تواند برای آن وجود داشته باشد. اول جهالت است؛ یعنی ضعف دقت و تشریح مسائل و ضعف کارشناسی؛ دوم غفلت است که ریشه در ساده‌انگاری و محدودنگری دارد و سومین نکته شائبه تعمدی‌بودن این رفتارهاست. من اطلاعات شخصیم را نمی‌خواهم بگویم، اما اگر این شائبه تعمدی‌بودن ثابت شود و مشخص شود که سناریو است وضع از حالت عادی خارج می‌شود و آن زمان این امر جرم و جنایت سیاسی تلقی می‌شود و نوع قضاوت در مورد عملکرد‌ها دیگر متفاوت خواهد بود که امیدوار هستم در تحقیقات ارکان‌های تصمیم‌گیری در مدیریت کلان کشور به این نتیجه نرسند و گرنه نه مردم و نه تاریخ و آیندگان نزدیک راحت از چنین موضوعی نخواهند گذشت.

گستردگی خط فقر، بزهکاری، شکاف طبقاتی و ناملایماتی که به فساد رفتاری و اقتصادی منجر شده است پدیده ساده‌ای نیست که بتوان خیلی راحت به آن پرداخت؛ در واقع کشور دچار یک نوع عقب‌افتادگی اقتصادی شده است و موانعی بر سر راه اهداف و آمال و آرزوهای ترسیم‌شده نظام جمهوری اسلامی در قالب پیشرفت و عدالت ایجاد شده و این عملکرد آسیب‌هایی زده است که به این راحتی نمی‌توان از آن گذشت. من معتقدم که باید با یک قضاوت منصفانه دور از جریانات سیاسی و عالمانه این موضوعات را ریشه‌یابی کرد و متناسب با جهل یا غفلت یا شائبه تعمدی‌بودن برخورد‌هایی را با تصمیم‌گیران اجرایی کشور چه در آینده نزدیک و چه در حال انجام داد.

شائبه تعمدی‌بودن بعضی از رفتارهای دولت در راستای منافع گروهی است؟
من چون در مقام حکم‌دادن نیستم واژه شائبه تعمدی را استفاده می‌کنم، اما براساس اطلاعاتی که در رسانه‌ها و نهاد‌های قانونی، مانند بازرسی کل کشور، بعضی از دستگاه‌های قوه‌قضاییه و اظهارنظر‌هایی که در داخل دولت گفته می‌شود، می‌بینیم که فساد آن‌قدر سازمان‌یافته و گسترده بوده است که نمی‌تواند پدیده‌ای اتفاقی باشد.

آیا شیوه برخورد مجلس با دولت را در به‌وجودآوردن شرایط فعلی کشور موثر می‌دانید؟
اگر شرایط بد اقتصادی را تحلیل می‌کنیم کلی‌گویی و قطعی گویی نیست؛ یعنی در شرایط پیش‌آمده مجموعه‌ای دخیل است؛ یعنی اگر می‌گوییم دولت یعنی سر تا ذیل دولت، بنابراین حتما رده‌های مختلف در این شرایط دخیل هستند، اما معتقدم که اگر مجلس در آن جایگاه قانونی خود، یعنی به قول امام (ره) راس امور، ‌بود و با درایت جلو می‌آمد امروز وجود مشکلات و ضعف‌ها به این شدت گریبان کشور را نگرفته بود؛ حتی در بعضی جاه‌ها هم می‌توانست از غفلت‌ها جلوگیری کند و می‌توانست به جهالت‌ها هم کمک کند، اما متاسفانه نوع برخوردی که مجلس با دولت داشت در سال‌های اخیر فرصت مشاوره و کمک را از دولت گرفت و مجلس از جایگاه وضع امور در بعضی از موارد به تحت امور تنزل پیدا کرد و آن بازیگرانی که در خارج از مجلس و در داخل مجلس بودند در به‌وجود آوردن چنین شرایطی قطعا نقش داشتند.

مجلس چطور می‌توانست جلوی تصمیمات اشتباه دولت را بگیرد؟
درواقع مجلس از ابزارهای نظارتی و کنترلی که در اختیار دارد به موقع استفاده نکرده است و تنها گاهی از آن‌ها به صورت ابزاری استفاده کرده است؛ به همین دلیل مجلس قطعا در شرایط پیش‌آمده نمی‌تواند در حاشیه قرار بگیرد.

اما مجلس اصول‌گرا مقصر اصلی شرایط پیش‌آمده کشور را دولت اصول‌گرا می‌داند؟
به اعتقاد من قطعا مجلس هم در مرکز این جریان قرار می‌گیرد و همان‌طور که اشاره کردم در آینده نزدیک در یک فضای عادلانه قضاوت در این باره حقایقی را نشان خواهد داد که بسیاری باید جوابگوی شرایط ناگوار پیش‌آمده باشند.

آیا منافع ملی کشور تحت‌تاثیر سیاسی‌کاری مدیران در دولت و مجلس قرار گرفته است؟
قطعا سیاسی‌کاری یک بخش داستان است. دقت کنید یکی از مشکلات این است که مجلس در جایگاه خود قرار نگرفته است و این انحرافات از مجلس هفتم که من بودم شروع شد؛ یعنی درگیری شدیدی ما تحت عنوان اصول‌گرایان مستقل در مجلس داشتیم و معتقد بودیم که این اصول‌گرایان موجود در مجلس مصالح و منافع ملی را با نگاه خاص خودشان از اصول‌گرایی به خطر می‌اندازند که متاسفانه همان افرادی که خودشان زمینه‌ساز شرایط امروز بودند، حالا از منتقدان جدی شرایط فعلی شده‌اند؛ در حالی که آن زمان نقش هدایتی خودشان را ایفا نکردند و حالا در قامت یک منتقد بالفطره ظاهر شده‌اند.

چالش‌های میان دولت و مجلس و ناهمگون‌بودن تفکر بین قوا شرایط بد اقتصادی کشور را تشدید نمی‌کند؟
همه عوامل می‌توانند تاثیر داشته باشند، اما بحث بر سر میزان تاثیر این رفتار‌هاست. اشکال این است یک مسئله‌ای که ضریب کمی دارد را زیاد می‌بینیم و مسئله‌ای که زیاد است آن را کم می‌پنداریم.
ارسال نظرات