مجله فارن پالیسی در مقالهای به بررسی تاثیرات انتخاب ریاست پنتاگون، بر آینده رویکرد آمریکا در قبال ایران پرداخته است.
به گزارش خبرگزاری مهر، پیتر فیور استاد علوم سیاسی دانشگاه دوک، پس از معرفی چاک هیگل، از مخالفان اقدام نظامی علیه ایران، به عنوان ریاست پنتاگون، در مقالهای در مجله فارن پالیسی با مطرح کردن فرضیاتی به بررسی احتمالات آینده سیاست دوره دوم ریاست جمهوری اوباما در مواجه با مسئله هستهای ایران پرداخته است.
فیور با فرض اینکه سیاستمداران جنگطلب و صلحطلب آمریکایی برای رسیدن به راهحلی مسالمت و در نتیجه آن تصمیم ایران برای کنار گذاشتن برنامه هستهای خود، حاضر به گفتگوی با یکدیگر شوند، مینویسد در این حالت گفتگوی میان جنگطلبان و صلحطلبان، گفتگویی میان کسانی که اعتقاد دارد اقدام نظامی علیه ایران عملی مطلوب است و کسانی که اعتقاد دارند اقدام نظامی علیه ایران عملی نامطلوب است، نخواهد بود، بلکه گفتگو میان دو گروه مخالف از سیاستمداران آمریکایی است که در این گفتگو جنگطلبان بر این باور هستند جنگی نامطلوب با ایران بهتر از کنار آمدن با یک ایران هستهای است و از سوی دیگر صلحطلبان بر این باور هستند که کنار آمدن با یک ایران هستهای بهتر از استفاده از اقدام نظامی است.
بر این اساس و بر اساس مواضع "رسمی" واشنگتن، اوباما در کمپ جنگطلبان قرار میگیرد. از سوی دیگر کارنامه سیاسی هیگل نشاندهنده مواضع غیر خصمانه او است و میتوان وزیر دفاع جدید اوباما را در کمپ صلح طلبان قرار داد.
علاوه بر سوال فوق سیاستمداران جنگطلب و صلحطلب آمریکایی به دنبال یافتن پاسخ برای سوال مهم دیگری هستند، چرا سیاستمداران آمریکایی تا این لحظه قادر به پیدا کردن راهحلی مسالمتآمیز برای حل مسئله هستهای ایران نبودهاند؟
صلحطلبان، سیاستهای خصمانه آمریکا را مقصر میدانند، به عقیده کمپ سیاستمداران صلحطلب واشنگتننشین، آمریکا تا کنون با رد اقدامات مسالمتآمیز ایران باب دیپلماسی و گفتگو را خراب کرده است و در این راه واشنگتن بیشتر زبانی تهدیدآمیز داشته، تلاشی برای ایجاد شرایط گفتگوی مستقیم انجام نداده، و در تحمیل تحریمهای یکجانبه علیه ایران زیادهروی کرده است.
از سوی دیگر جنگ طلبان، ناکافی بودن فشارها بر ایران را دلیل به نتیجه رسیدن مسئله هستهای ایران میدانند، به عقیده کمپ سیاستمداران جنگطلب واشنگتننشین، تا کنون فشارها بر ایران به اندازهای نبوده است که ایران را وادار به عقبنشینی کند و واشنگتن تا زمان تسلیم شدن ایران باید دیپلماسی قهریتری در برابر ایران اتخاذ کند.
فیور بر اساس معرفی هیگل برای ریاست پنتاگون، دو سناریو احتمالی را برای سیاست دوره دوم اوباما در قبال ایران را تشریح میکنند.
بر اساس سناریوی اول، اوبامای جنگطلب، هیگل صلحطلب را برای ریاست بر پنتاگون انتخاب میکند تا در روز موعود، یک صلحطلب، مخالفین اقدام نظامی علیه ایران را در کنگره و پنتاگون را برای همراهی با اقدام نظامی علیه ایران متقاعد کند. از سوی دیگر تنها یک صلحطلب مانند هیگل میتواند افکار عمومی را متقاعد سازد که دولت اوباما تمام راههای مسالمتآمیز برای حل مسئله هستهای ایران را امتحان کرده است و تمامی راهها به بنبست رسیده است و اکنون آمریکا راهی جز اقدام نظامی علیه ایران ندارد. فیور این فرض را صد در صد رد نمیکند اما آن را بر اساس کارنامه سیاسی هیگل بعید میداند.
بر اساس سناریو دوم، اوباما بر اساس مواضع به ظاهر جنگطلبانهاش در قبال ایران، خواهان حل مسئله هستهای ایران از راهی مسالمتآمیز است. فیور احتمال میدهد گزینه هیگل، اوباما را از سمت اقدام نظامی علیه ایران به سمت کنار آمدن با یک ایران هستهای سوق دهد. انتخاب هیگل شاید بیانگر این موضوع باشد که اوباما به این نتیجه رسیده است که باید رویکرد خصمانه در برخورد با مسئله هستهای ایران را با رویکردی مسالمتآمیز جایگزین کند.
طی روزهای آینده سنای آمریکا در مورد تایید یا رد هیگل برای تصدی ریاست پنتاگون تصمیمگیری خواهد کرد. فیور معتقد است جلسه استماع هیگل و تصمیمگیری در مورد گزینه معرفی شده برای پنتاگون به صورت غیر مستقیم میتواند جلسه تصمیمگیری کنگره در مورد اقدام نظامی علیه ایران باشد.