بحث داغ این روزها در آمریکا این است که آیا دو حزب جمهوری خواه و دموکرات در نهایت می توانند با کنارگذاشتن اختلاف ها در کنار هم ایستاده و به اوضاع سروسامانی ببخشند؟ با درنظرگرفتن این بحث اینجا به نکته ای اشاره می کنم که باراک اوباما رئیس جمهوری امروز امریکا می تواند به توسل به آن موفقیت بزرگی را از آن خود کند:"به مبارزه با ترور پایان دهید آقای رئیس جمهور. "این عبارت به زبان ساده تر بدان معناست که زمان آن فرارسیده است که امریکا با برنامه ریزی کشور را برای خارج شدن از ماجراجویی به نام مبارزه با تروریسم مهیا کند. ایالات متحده از 11 سال پیش تاکنون یعنی از حادثه یازدهم سپتامبر سال 2001 تا به امروز مجوز استفاده بی حد و حصر از نیروهای نظامی خود را صادر کرده است. یازده سال بازه زمانی طولاتر از سالهایی است که امریکا سرگرم جنگ داخلی بود یا در جنگ های اول و دوم جهانی در مجموع گرفتار آمده بود.
جنگ با تروریسم در حقیقت به دولت فدرال و البته شخص رئیس جمهور قدرت ویژه ای برای دخالت در تمامی مسائل بخشیده است. دولت هرزمان با مشاهده کوچکترین مورد مشکوک می تواند آزادی های فردی را برای شخصی که دشمن خوانده می شود، محدود کرده و همواره از شرایط جنگی به عنوان یک توجیه استفاده کند. اکنون برای نخستین باز از زمان یازدهم سپتامبر سال 2001 تاکنون دولت به نقطه ای رسیده است که می تواند به پایان این داستان فکر کند. در جلسه سالانه آکسفورد که هفته گذشته برگزار شد ، جح جانسون از ژنرال های فعال در پنتاگون تاکید کرد که امریکا نمی تواند انتظار داشته باشد که القاعده و تمامی نیروهای وابسته به آن از روی کره زمین حذف شوند، سلاح های خود را تحویل داده و معاهده صلح با امریکا امضا کنند! علاوه بر این امریکا قادر نیست که تمامی تروریست هایی را که به نوعی با جریان افراط در تماس هستند دستگیر کرده و یا بکشد!
وی در بخش هایی از سخنان خود تاکید کرد که باید برای خود نقطه انتهایی در این عملیات در نظر بگیریم: نقطه ای که در آن اکثریت رهبران این گروه های افراط کشته و یا دستگیر شده باشند، این گروه نتواند عملیات نظامی دیگری را علیه امنیت امرکیا به شکل مستقیم هدایت و رهبری کند. این نقظه به معنای پایان عملیاتی خواهد بود که کنگره و سنا در سال 2001 میلادی فرمان آغاز آن را صادر کرده بودند. وقتی به این نقطه رسیدیم دیگر نباید خود را درگیر یک جنگ نظامی بدانیم . جیمز مدیسون پدرقانون گذاری در امریکا در جملاتی در خصوص جنگ می گوید: از میان تمامی دشمن های آزادی های فردی موردی که بیش از بقیه باید از آن واهمه داشت جنگ است. چرا که جنگ مادر هزاران مشکل و معضل دیگر هم می شود از جمله افزایش مالیات ها و البته بدهی ها. هیچ ملتی نباید آزادی خود را در تداوم جنگ بیابد.
اگر می خواهید نیم نگاهی به خلا بودجه ای بیندازید که امریکا در 11 سال گذشته به آن گرفتار بوده می توانید به 2 تریلیون دلاری فکر کنید که در یک دهه گذشته در این جنگ ها از جیب امریکا رفت. ما از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون چنین توسعه ای در دولت فدرال نداشتیم که در یک دهه گذشته در امریکا شاهد آن بودیم. در این سالها امریکا برای کاغذبازی ها و رسالت های اطلاعاتی اش 33 مجتمع بزرگ اضافه کرده و بر مجموع کارمندان دولتی هم 230 هزار نفر افزوده شده است. بر اساس آخرین نتیجه تحقیقات انجام گرفته شاید به دلیل تنش در افغانستان ، پاسکتان و عراق در سال های 2002 تا 2007 ما شاهد افزایش تروریسم بودیم اما اخیرا این رقم کاهش فاحشب یافته است. امریکا شمالی هم در زمره مناطقی است که کمترین اتفاق تروریستی را در آن شاهد بودیم. درست است که امریکا در سالهای اخیر هزینه های هنگفتی برای افزایش ضریب امنیتی خود متحمل شده است اما قابل توجه است که بدانیم هیچ کدام از دستگاه های اسکنری که در سالهای اخیر با جنجال های فراوان در فرودگاه های امریکا نصب شد حتی یک تروریست را شناسایی نکرده است. حتی یک مورد!
البته که تهدیدهای جدی وجود دارد و باید با آنها مبارزه کرد.این تروریست ها باید دستگیر یا کشته شوند. اما مساله اینجاست که ما قبل از سال 2001 هم این کارها را انجام می دادیم و اکنون هم می توانیم پس از پایان دادن به عملیات پرسرو صدا و پرهزینه ای تحت لوای مبارزه با تروریسم همین کار را ادامه دهیم. این بدان معنا است که وقت آن فرارسیده که برخی مظنون ها و یا متهم ها در گوآنتانامو را به پای میز محاکمه در دادگاه های مدنی یا نظامی بکشیم. به بیان دیگر شاید وقت آن فرارسیده است که آمریکایی ها چهارچوب نرمال تری برای مبارزه با تروریسم بیابند و دست از سر قاعده ای که از سپتامبر 2001 باب شد بردارند.هیچ رئیس جمهوری تمایل به از دست دادن قدرت ندارد. اما رئیس جمهور امروز امریکا در جایگاه بحث جدی در خصوص بیرون آمدن از جبهه جنگ دایمی کشورش قرار گرفته است.