این مطلب را یکی از خوانندگان برای فرارو ارسال کرده است |
اخیرا دربرخی سایت ها مطالبی منسوب به استاندار خراسان شمالی انتشار یافته است که بعید می دانم ایشان چنین بیاناتی داشته باشند. درعین حال مطالب ذکر شده سبب نوشتن این یادداشت گردیَد.
آقای استاندارسلام:
یک چوپان زاده ام، پدرم به من آموخته است که حرمت میهمان رانگهدارم. آقا معلم ابتدایی هم به من آموخته است که حتی برای سلام کردن به او باید اول اجازه بگیرم و بگویم: اجازه آقا، سلام. ببخشید که بی اجازه سلامتان کردم و شاید برخلاف توصیه پدرم، مطالبی برزبان بیاورم که اسباب رنجش خاطرتان شود. پیشاپیش از شما و مسؤولینی که عزیزی چون شما را به دیارمان فرستاده اند پوزش خواهم.
حضرتعالی در جمع مدیران استانی در خراسان شمالی فرموده اید:
"...عزیزان من،من افتخار می کنم که الان بگم من همشهری شما ام. اما یک نکته ای را بگم. قصد جسارت ندارما! اونایی که خراسان شمالی اند. باور کنید قبل از سفر آقا استان شما در ایران ناشناخته بود. اگر یک جایی رو می گفتن خراسان شمالی مردم یاد فقر، عقب ماندگی ذهنی، عقب ماندگی فرهنگی، کسانی که دائماً به دنبال این که حیووناشونو ببرن صحرا و چوپانی کنند..."
آقای استاندار:
پدرم چوپان است. پدرم درس ناخوانده است اما نیک می داند که انسان صاحب کرامت است. نیک می داند که گفتار و رفتارش چگونه باشد. پدرم نمازش را سروقت می خواند. او خوب می داند خراسان شمالی باب الرضا(ع) و سرزمین گنجینه فرهنگ هاست. گنجینه ای ناشناخته که اقوامش با تنوع فرهنگی و زبانی و مذهبی شان آن را رنگین کمان شکوه و زیبایی کرده اند.
پدرم به استانش افتخار می کند چراکه خوب می داند خراسان شمالی استان شهیدان بالابلند، استان جانبازان جان برسر آرمان نهاده، استان آزادگان غیرتمند و ایثارگران شورآفرین و بسیجیان عزت آفرین است. پدرم خوب می داند بجنوردش "دارالمعرفت" است. شیروانش" دارالمصلین" است. اسفراینش "دارالقرآن" است. فاروجش" دارالعلما" است و گرمه و جاجرم و مانه و سملقان اش فخر استان است.
پدرم باشکوه" بلقیس" بیگانه نیست. هنوز صدای سم ضربه و شیهه ی اسبها را، در پس" قلعه ی جلال الدین" خوب می شنود. او خوب می داند در خاک "خان" چه تاریخی خفته است. درتپه7 هزارساله ی شیروان چه مردمی برج و بارو برافراشته اند تا بیگانه، وطن را به تاراج نبرد. پدر"آیینه خان مفخم" را بیش از آیینه خانه اش می شناسد.
پدر چوپانم خوب می داند هنوز چشم های" فیروزه" ی با "آخال" جدا شده از ایران به سمت غیرت بشکوه مردانی چون "سردار عیوض خان جلالی" به جنگ روسها برخاسته باز است.
او افتخارش این است که در استان شور و نغمه ها و آیین ها با موسیقی بربام جهان ایستاده شان و در کنار مردم نجیب ترکمن، تات، ترک، کرد و فارس روزگار می گذراند. او می داند فقر خوب نیست اما ناداری نوعی ناچاری است. پدرم خوب می داند خراسان شمالی سرزمین عالمان و فرزانگان و دانشمندان نام آوری بوده است.
آقای استاندار:
نمی دانم این اظهارات حضرتعالی از سوی کدام مردمان است که ما و دیارمان را این گونه می بینند. مردم شازند می دانند فرزند آنها در این دیار، با این مطالب ناگفته و نانوشته در هیچ دیوان و دفتری و با نسبت دادن آن به مردم ایران زمین چه قلب ها را رنجانده است؟ نمی دانم آقای رئیس جمهور می داند استاندارش چه قدر با فرهنگ و فکر و تاریخ مردم نجیب و صبورش بیگانه است ؟ اگر شنیده باشد وسکوت پیشه کرده باشد سخت نازیباست!
آقای استاندار:
ما مردم خراسان شمالی به نان ماست و راه راستمان افتخار می کنیم. نمی دانم در کدام دین و آیین آمده است که چوپانی جرم است و چوپان تحقیر شده است ؟ مگر نه این که این مردم خانه در آفتاب می گسترانند و آن اوج خدا را دارند و در زمین یک وجب خاک ندارند.
آنگاه که چشم بر زندگی می گشایند باکار جان می گیرند و آن گاه که چشم بر هم می نهند غریب مزار در دل دشتی یا درپس کوهی به خاک سپرده می شوند. اگر کسی چون تو میهمان شان شود اولین کاری که می کنند گوسفندی قربانی میهمان عزیز شان می کنند. شاید اگر همین میزبانان صادق بخواهند به سراغت بیایند باید از هفت خوان رستم عبور کنند!
آقای استاندار:
من یک چوپان زاده ام. در باور تابناک پدر درس ناخوانده ام" الخلق کلهم عیال الله"اند. درباور پدرم "مردم همه نهال خدای اند". در باور پدرم شما مدیران امام زمان هستید. پدرم سر برسنگ و صخره می گذارد و روزی حلال می آورد تا محتاج دیگران نشود. پدرم مرد دروغ و ریا نیست. نخواسته است و نخواسته ایم که اسیر زر و زور و تزویر شویم. پدرم هیچ نمی داند که در عصر رسانه ها، هنوز یک استاندار چنین ذهنیتی نسبت به مردم و تاریخش داشته و دارد و بشنود هم قطعا باور نمی کند.
آقای استاندار:
پدرم هنوز نمی داند که شما از نگاه برخی ها، مردم فهیم دیار باب الرضا و گنجینه ی فرهنگ ها را به بی فرهنگی و به عقب ماندگی ذهنی متهم کرده اید. من هم از چشم های پدرم، از امید عمیقش به شماها خجالت می کشم که بگویم: پدرم استاندار دولتی که خودش را نوکر مردم می داند شما را، چوب چوپانی تان راکه یادگار موسی(ع) و محمد(ص) می دانستی را این گونه به سخره گرفته است.
من از پیشانی پرچین پدرم و از دست های ترک برداشته اش خجالت می کشم بگویم استاندار تحصیل کرده ما در جمع مدیران استانی اش این همه گفت و دیگران هم شنیدند و هنوز در حیرتم چگونه از آن همه مدیر عاشق ودلداده مردم! از هیچ سری صدایی بر نخاست و کسی دم بر نیاورد که: جناب استاندار ، لختی سنجیده سخن بگو، اینجا "دارالمجانین" نیست. اینجا خراسان شمالی است!
آقای استاندار:
شما قلب این مردم را آزرده اید. این مردم مستحق این جفا نبودند. کنفوسیوس می گوید: اگر برای توجیه یک اشتباهت 70 دلیل بیاوری دچار71 اشتباه شده ای؟ تا دیر نشده شما باید صادقانه از این مردم پوزش بخواهید. مردانه خطایتان را بپذیرید تا مجبور نشویم چون سیف فرغانی"...نیز بگذرد" را در هرکوی و برزن بر لب آوریم.
آقای استاندار:
اگر من جای آقای محمود احمدی نژاد بودم پیش از صدور ابلاغ استاندارانم از آنان می خواستم به عنوان اصول اولیه مدیریت نامه53 مولا علی (ع) به مالک اشتر راکامل بخوانند تا امروز شاهد این سخنان سخت نازیبا و نارسا از بالاترین مقام اجرایی استان نباشیم.
آقای استاندار:
پدر چوپانم هنوز شمارا امید خویش می داند.در خانه ی ما به رروی شما باز است. هر وقت خواستی کنار صداقت پدرم بنشینی خبرم کن پدرم بالبخند وشادمانی قوچ گله را در پیش پایت قربانی خواهد کرد. آخر او تو را استاندار خراسان شمالی، استان گنجینه ی فرهنگ ها می داند. پدرم لبخندش را70 سال است که از کسی دریغ ننموده است.
عجیب است که آقای بیغش مردم خراسان شمالی را عقب مانده ذهنی و فرهنگی می خواند. مرزدارانی که تاریخ سراسر افتخار و عزت دارند.
آقای بیغش در کدام استان مثل شمال خراسان برادری و زندگی مسالمت آمیز اقوام سراغ دارید؟
واژه هایی مثل بخشی، کشتی باچوخه، سردار عیوض،ججوخان و ... به گوشتان خورده است؟
از تعداد شهیدان منطقه در جنگ تحمیلی چه؟ اطلاعی دارید؟ از 400 سال مرزبانی کردها در خراسان باخبرید؟ منظور شما از فرهنگ چیست تا بدانیم مصداق عقب ماندگی ذهنی و فرهنگی کدام است. عجیب است که نماینده دولت در یک استان و منطقه ای که به لحاظ شجاعت و مردانگی، فرهنگ و موسیقی، ورزش و کشتی، تنوع قومیتی و موقعیت جغرافیایی در کشور بی نظیر است چنین حرف هایی بر زبان می آورد!
و عجیب تر آنکه تا چند روز پس از این گفته ها از کسی صدایی بر نمی آید!
شاید قصد توهین نداشته اید اما خودتان یک بار دیگر به گفته هایتان بنگرید و قضاوت کنید.
آیا وقت عذرخواهی نیست؟ اگر مطالب به شما منصوب نیست اعلام کنید.
ممنونم.این خراسان شمالی چند نماینده درمجلس دارد؟
یکی پیدا شود وبه این ها خبر بدهد بگوید:خوابتان خوش باد!
آقای استاندار به فرض محال مردم سایر استانها از شنیدن خراسان شمالی، یاد فقر، عقب ماندگی ذهنی، عقب ماندگی فرهنگی، کسانی که دائماً به دنبال این که حیووناشونو ببرن صحرا و چوپانی کنند، می افتادند.شما بفرمایید مسئول این سوءتفاهم کیه؟ما مردم ساده زیست و پاک نیت خراسان شمالی یا مسئولانی که سهم بودجه ای این استان را صرف کارخانه سازی و فرهنگسرا سازی و پارک و سینماسازی استان و شهر خود ساخته اند؟
به گفته شما ما مردم چوپان نه سواد و نه قدرت شرکت در جنگ بودجه ای کشور را داشته ایم که بتوانیم سهم خود از نفت را برداریم و به زخم های خود بزنیم. این دیگران بوده اند که سهم این مرمان نجیب را به ناحق غصب کرده اند و اینک تفاخر می کنند.
باور کنید به هر انسان منصفی داوری دهید که بین فقر و غصب کدام شرافتمندتر است بی تردید حکم به نفع فقر توام با عزت می نماید و ما خوشحالیم که در این سمت معادله قرار داریم و در زمره غاصبان حق نیستیم
چند سال پیش اولین استاندار، دعوتی از تحصیل کرده های استان به بجنورد (جهت تشریک مساعی) بعمل آورده و همایش با عظمتی تشکیل شد. چقدر خوب است که این جلسه یکبار دیگر تکرار شود تا هم مشخص شود که این استان چه افرادی را به جامعه ایرانی تحویل داده و هم فرصتی پیش خواهد آمد که از این عزیزان برای پیشبرد نظرات رهبری برای ایجاد تحول در استان نظر خواهی شود.
دکتر عزیزالله معماریانی - استاد ریاضی
کاش دانشگاه بوعلی میموندید.
خوشا به حال اون روزگاران که چوپانی میکردیم و سگ و تنگلی خنک و نون کاک و... نه این زندگی نکبت بار
در توبه باز است باز گردید.