خواه ناخواه نرخ ارز نقش مرکزی در اقتصاد ایران بازی میکند و میتوان آن را متغیر کلیدی در تعیین سطح عمومی قیمتهای کالاها و خدمات داخلی دانست.
همچنین مانند کشورهای در حال توسعه دیگر نرخ ارز یکی از سادهترین متغیرهای تخمین الگو و نرخ رشد اقتصادی کشور است. برای تاکید بر اهمیت نرخ ارز در اقتصاد ایران میتوان به اطلاعات یک نانوا یا راننده تاکسی اشاره کرد. زمانی که از آنها درباره نرخ ارز میپرسیم، به احتمال زیاد آخرین نرخ برابری ریال ایران در برابر دلار آمریکا را بیان میکنند؛ اما به احتمال زیاد آنها اطلاعی از شاخص قیمت مصرفکننده (consumption price index) یا نرخ سود بانکی ندارند. این امر به اهمیت جایگاه نرخ ارز و تاثیراتی که نوسانات آن میتواند بر وضعیت زندگی افراد بگذارد اشاره میکند. در این مقاله تلاش شده است دلایل نوسانات نرخ ارز و تاثیرات آن بر بنگاههای اقتصادی با رویکرد اتریشی بررسی شود.
نظام پولی مطلوب اتریشی
اقتصاددانان مکتب اتریش را باید مهمترین منتقدان تورم و بانک مرکزی در قرن بیستم دانست. آنها طرفدار پول قوی (با پشتوانه) هستند و اعتقادی به وجود نهادی به نام بانک مرکزی ندارند. اقتصاددانان اتریشی به کارکرد اولیه پول یعنی واسطه معاملات و کالایی مفید توجه میکنند، بنابراین کالایی که به عنوان واسطه مبادلات در نظر گرفته شده است نباید با تغییراتی (ولو اندک) به افزایش عرضه آن دامن زده شود. به عبارت دیگر افزایش عرضه پول به هر عنوانی هیچ منفعت اجتماعی ندارد و تنها برآیند آن، افزایش تورم، کاهش قدرت خرید مردم و بازتوزیع ثروت است.
مطالب زیادی درباره انواع نظامهای پولی بینالمللی نوشته شده است و برای جلوگیری از اطاله کلام به آنها نمیپردازیم. پیش از هرچیز باید اشاره کنیم که سه نظام پولی بینالمللی وجود دارد و به باور اقتصاددانان اتریشی فقط یکی از آنها بدون تورم و معقولانه است. نظام استاندارد طلا نظامی حقیقی است که طی آن هر یک از ارزها با بخش معینی از طلا میتواند معاوضه شود. به اين ترتیب نرخ ارزها در برابر یکدیگر ثابت است و نمیتواند نوسان وجود داشته باشد. از اینرو احتمال ریسک نوسانات شدید نرخ ارز یا چاپ پول بدون پشتوانه از سوی دولتها به حداقل ممکن کاهش مییابد و دولتها نمیتوانند برای کاهش کسری بودجه خود یا افزایش صادرات به اقداماتی نظیر کاهش ارزش پول ملی دست بزنند. دو نظام دیگر بر نظریههای جان مینارد کینز مبتنی است که طی آنها ارزها در برابر یکدیگر (واحد کاغذی) نوسان خواهند داشت.
بازخوانی مجدد ارز و پول
ارز واحد مبادله است که با هدف تسهیل خریدوفروش کالاها و خدمات از آن استفاده میشود. پول عبارت است از هر چیزی که به عنوان واسطه مبادلات، منبع ارزش و معیار ارزشگذاری به خدمت گرفته میشود. ارز واسطه مبادله برتر برای تسهیل تجارت میان مناطق مختلف ارزی است. به همین منظور، نرخهای مبادله شکل گرفته است که عبارت است از قیمتی که در آن، ارزها میتوانند با یکدیگر مبادله شوند. نرخ ارز یکی از مولفههای مهم تجارت خارجی است برای نمونه اعتقاد بر این است اختلافات تجاری ایالات متحده آمریکا و چین (کسری موازنه تجاری) از طریق تعدیل نرخ ارز و تقویت پول ملی چین حل میشود.
بنگاههای اقتصادی طی فرآیند بازرگانی بینالمللی (واردات یا صادرات) تحت تاثیر نرخهای ارز قرار میگیرند. بخشی از آن به وضعیت اقتصادی کشور مبدا و مقصد بستگی دارد. عدم اطمینان از نرخ ارز به اين مفهوم است که تردیدهایی درباره رفتارهای نرخ ارز به ویژه در زمینه زمان و میزان نوسانات نرخ ارز وجود دارد. مهمترین نگرانی بازرگانان درباره نوسانات نرخ ارز عدم اطمینان از نرخ ارز آینده است که این امر میتواند به کاهش رشد اقتصادی کشور بینجامد. همانطور که میدانیم بنگاههای اقتصادی برای تولید کالاها و خدمات نیازمند برنامهریزیهای بلندمدت هستند. از اینرو نوسانات مداوم نرخ ارز میتواند این برنامهریزیها را دچار مشکل کند. تاثیرات ارزش ارز بر عملکرد بنگاههای اقتصادی را میتوان در صورت کاهش ارزش آن یا افزایش ارزش بررسی کرد. این کاهش یا افزایش ارزش میتواند دلایل دولتی یا غیردولتی داشته باشد.
مزایای استفاده از نظام نرخ ثابت ارز
نظام نرخ ارز ثابت یا مبتنی بر استاندارد طلا مزیتهایی برای بنگاههای اقتصادی و کنشگران بازار دارد. همانطور که میدانیم، تغییرات پیشبینیناپذیر نرخ ارز شناور (اعم از کوتاهمدت و بلندمدت) میتواند خسارتهای زیادی را به بنگاههای اقتصادی تحمیل کند. همچنین برخی از اقتصاددانان بر این باورند نرخ ارز بیثبات تجارت بینالملل و سرمایهگذاری را کاهش میدهد. مزیت دیگر نرخ ارز ثابت (fixed exchange rate) کاهش تورم است. دلیل آن نیز ساده است. زمانی که نرخ ارز ثابت باشد، دولت نمیتواند به صورت افراطی سیاستهای انبساطی یا تسهیل مقداری را دنبال کند. نرخهای ثابت ارز تورم برخاسته از تجارت جهانی را کنترل میکند و راهنمایی برای انتظارات تورمی (inflation expectations) بخش خصوصی خواهد بود.
عوامل تاثیرگذار بر نوسانات نرخ ارز
از جمله دلایلی که برای عبور از نظام ثابت نرخ ارز و تبدیل آن به نظام شناور نرخ ارز بیان میشود این است که بازارهای سرمایه جهانی به اندازهای رشد کردهاند که اندیشه تثبیت نرخ ارز را از سر بیرون ميكنند. همچنین بسیاری از بانکهای مرکزی به منابع خارجی ارز دسترسی دارند و میتوانند به سادگی با فعالیتهای سفتهبازانه در بازار ارز مقابله کنند. از سوی دیگر نیازی نیست که بانک مرکزی به تمامی فعالیتهای سفتهبازانه پاسخ دهد بلکه به محض کاهش عرضه ارز در بازار میتواند نرخهای بهره را به اندازهای بالا ببرد تا سفتهبازان تصور حضور کوتاهمدت در بازار ارز را از سر بیرون کنند. برای سهولت بررسی عوامل تاثیرگذار نوسانات نرخ ارز به دلار و روپیه هندوستان اشاره میکنیم. دلایلی که به نوسان روپیه هندوستان در برابر دلار آمریکا میانجامد عبارتند از:
1- افزایش یا کاهش ارزش روپیه در برابر دلار به عرضه و تقاضای این دو ارز در بازار ارتباط دارد. به عبارت دیگر، اگر تقاضا برای روپیه افزایش یابد، ارزش آن زیاد میشود و در مقابل اگر تقاضا برای آن کاهش یابد، از ارزش آن در برابر دلار کاسته میشود.
2- نرخ بهره: تقاضا برای یک ارز بیشتر به تفاوت نرخ بهره میان دو کشور ارتباط دارد. کشوری مانند هندوستان که متوسط نرخ بهره 8-7 درصدي دارد میتواند در مقایسه با ایالات متحده آمريکا که متوسط نرخ بهره 3-2 درصدي دارد، سرمایههای خارجی بیشتری جذب کند. این امر به افزایش ارزش روپیه خواهد انجامید.
3- نرخ تورم: تقاضای جهانی برای کالاها و خدمات تولیدی در یک کشور به تفاوت نرخ تورم این کشور با کشورهای دیگر بستگی دارد. تقاضای بیشتر برای کالاها و خدمات به افزایش تقاضا برای ارز آن کشور و در نتیجه افزایش ارزش پول ملی این کشور میانجامد. برای نمونه اگر نرخ تورم ایران از زیمبابوه کمتر باشد تقاضا برای کالاها و خدمات ایرانی و ارز این کشور بیشتر از زیمبابوه خواهد شد.
4- صادرات و واردات: اگر کشوری بیشتر از میزان واردات خود، صادرات داشته باشد این به آن معنا است که تقاضای بیشتری برای ارز آن کشور خواهد شد و این امر به افزایش ارزش پول ملی آن کشور میانجامد.
5- خرید و فروش ارز در بازار فارکس: نرخ ارز لحظه به لحظه در بازار فارکس به دلیل سفتهبازی نوسان خواهد داشت.
پیاده کردن سیاستهای پولی دولتها
تغییر در نرخ ارز به تغییر در هزینههای صادرات و واردات منجر میشود. زمانی که مازاد تجاری وجود دارد دولتها اغلب به ارزش پول ملی خود میافزایند. برای نمونه شرایط اقتصادی مثبت، کاهش تورم یا تشویق سرمایهگذاران از جمله دلایل افزایش ارزش پول ملی است.در مقابل، کسریهای تجاری یا خروج سرمایه از کشور ممکن است دولتها را وادار کند تا از ارزش پول ملی خود بکاهند. سه تاثیر مهم کاهش ارزش پول ملی برای افزایش رقابتپذیری را میتوان موارد زیر دانست:
1- تشویق صادرات و کاهش واردات: کاهش ارزش پول ملی ممکن است اقتصاد کشور را از طریق ایجاد انگیزه برای صادرات و افزایش قیمت کالاهای وارداتی تحریک کند. اما لازمه این امر افزایش رقابتپذیری کالاها و خدمات داخلی است تا توان رقابت با کالاها و خدمات مشابه خارجی را داشته باشد. دیدگاه سنتی این است که کاهش ارزش پول ملی میتواند به رشد اقتصادی منجر شود. اما برخی از پژوهشگران به تاثیرات رکودی این دیدگاه رسیدهاند. کاهش ارزش پول ملی از یک سو هزینه صادرات را کاهش میدهد اما هزینه واردات افزایش خواهد یافت اگر تجارت کشور متعادل باشد و شرایط مبادلات بدون تغییر باقی بماند، این تغییرات قیمتی یکدیگر را خنثی میکنند و اگر واردات همچنان بیش از صادرات باشد، نتیجه نهایی کاهش درآمد واقعی کشور است.
2- افزایش ذخایر ارزی: زمانی که میزان صادرات بیشتر از واردات باشد، کاهش ارزش پول ملی به افزایش ذخایر ارزی میانجامد.
در کنار این اهداف باید تاکید شود کاهش ارزش پول ملی ممکن است به افزایش معاملات سفتهبازانه به منظور دستیابی به ذخایر ارزی کشور و سقوط واقعی ارزش پول ملی کشور منتهی شود. البته کاهش کسریهای تجاری از طریق بیارزش کردن پول ملی به شرایطی (برای نمونه به کشش صادرات و واردات) بستگی دارد.
نتیجه
نوسانات نرخ ارز تاثیرات منفی بر رشد بنگاههای اقتصادی میگذارد. جایی که هر کشوری ارز مختص به خود را دارد و با دستورالعملهای مختص نظام پولی خود فعالیت میکند، ارزش نسبی پول ملی کشورها تحت فشار قرار خواهد گرفت و به تقاضا برای کالاها و خدمات تولیدشده در آن کشور بستگی خواهد داشت. برای مدیریت نوسانات نرخ ارز و اثرات خارجی منفی آن، هایک پیشنهاد میکند همه ارزها باید قابل مبادله تحت یک نرخ مشخص باشند و حجم پول در گردش باید بدون توجه به تغییر در ترجیحات پولی، ثابت بماند.
دلیل کلیدی رها کردن نظام نرخ ارز ثابت کنترل بیشتر دولتها بر اقتصاد و نحوه عرضه پول در بازار بوده است. این در حالی است که نظام ثابت نرخ ارز به کاهش هزینههای معاملاتی و افزایش رقابت منجر میشود. در مقابل دولت نمیتواند از سیاستهای پولی برای تثبیت اقتصاد یا تحریک آن استفاده کند. امری که هایک با کمک نظریه چرخههای تجاری بوم-باورک آن را مردود میداند. باید تاکید شود پول از کالاهای دیگر متفاوت است. برای نمونه کشفهای بیشتر یا اکتشاف معادن مس یا طلا به جامعه از طریق کاهش کمیابی سود میرسانداما تنها کارکرد پول به منظور تسهیل مبادله است و پول بیشتر به مفهوم منافع اجتماعی نیست.