صفحه نخست

سیاست

ورزشی

علم و تکنولوژی

عکس

ویدیو

راهنمای بازار

زندگی و سرگرمی

اقتصاد

جامعه

فرهنگ و هنر

جهان

صفحات داخلی

کد خبر: ۱۲۱۲۷۴
تاریخ انتشار: ۱۴:۱۵ - ۱۴ مرداد ۱۳۹۱
 مطلب زیر را یکی از خوانندگان برای فرارو ارسال کرده است


با سلام و خسته نباشید، ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما

اینجانب ف.ف فرزند رییس شعبه یکی از شعب موسسه اعتماد ایرانیان هستم.

علت نگارش این نامه، مشکلاتی است که در این موسسه پیش آمده است و خانواده اینجانب و بسیاری دیگر از خانواده ها را ماهها است درگیر خود کرده است.

بعد از اعلام معاون نظارتی بانک مرکزی جناب آقای ابراهیم درویش مبنی بر غیر قانونی بودن این موسسه از بهمن سال 90 حساب ایرانیان نزد تمامی بانک ها مسدود شد و این روند ادامه داشت تا اینکه در اواخر خرداد کمبود نقدینگی باعث هجوم مشتریان به شعبه شد تا اینکه مسئولین بانک مرکزی از منحل شدن این موسسه و ادغام آن با بانک قوامین در تاریخ 1391/4/3خبر دادند.

اعلام کردند که از دهم تیر ماه مردم می‌توانند برای برداشت سپرده خود به شعب مراجعه کنند و قرار بر این بود حداکثر مبلغ پرداختی 5 میلیون تومان باشد که این روند تا 4/21 ادامه داشت و از آن تاریخ به بعد قوامین حساب ایرانیان را مسدود کرد.

هرچند در همین 11 روز پولی که قوامین در اختیار شعب قرار داد جوابگوی اندکی از مشتریان بود اما همین را هم از مردم دریغ کردند با تماس با مسئولین قوامین آنها از عدم همکاری ایرانیان با قوامین صحبت کردند و از اینکه ایرانیان اطلاعات حساب مشتریان را در اختیار قوامین قرار نمی دهد. و در گفتگوی آقای زنده دل معاون امور بانکی موسسه اعتماد ایرانیان با یکی از خبر گزاری ها ایشان بر این خبر صحه گذاشتند و دلیل آن را هم عدم انجام تعهدات از سوی قوامین خواندند و جالب اینکه این خبر در وبلاگ کارکنان ایرانیان هم آورده شده بود.

 اما در اقدامی جالب روز بعد رئیس روابط عمومی ایرانیان اعلام کرد" که از تاریخ 1391/4/5 کلیه اطلاعات حساب را در اختیار قوامین قرار داده اند وگرنه چگونه قوامین مبلغ 70 میلیارد را در اختیار ایرانیان قرار داده است".

اینجانب در صحبت با روابط عمومی متذکر شدم که چرا حرف خود را پس می گیرید و به مردم دروغ می گویید اما هیچ جواب قانع کننده‌ای نگرفتم.

در اینجا به عنوان یک مطلع عرض می کنم مسئولین ایرانیان حقیقت را نمی‌گویند زیرا قوامین پول را در اختیار سرپرستی حوزه اعتماد ایرانیان در سراسر کشور قرار داده است و سرپرستین حوزه این پول را میان شعب تقسیم کرده اند و قوامین هیچ اطلاعی از اطلاعات حساب مشتریان ندارد.

با تمام این تفاسیر بانک مرکزی در پی گرفتن حکم قضایی است تا دستور مصادره اموال موسسه ایرانیان را بگیرد حکمی که هفته هاست گرفتن آن را به ما وعده می دهند اما هیچ خبری نیست و در تمامی تماس ها با بانک مرکزی میگویند 10 الی 15 روز منتظر بمانید و جالبتر اینکه هفته بعد هم همین جمله را می گویند.

معلوم نیست این 10 الی 15 روز آقایان کی از راه می رسد. مسئولین ایرانیان از حقوق 3000 سهام دار خود می گوید اما از ضرر و زیان مادی و معنوی میلیون ها مشتری و کارکنان خود سخنی نمی گویند و قوامین با حساسیتی فراوان هرگاه کلمه اعتماد ایرانیان را از آن سوی خط می شنود بی هیچ کلامی گوشی را بر هم می کوبد. 

صحبت من این است پدر من که حقوقی اندک هم از این موسسه دریافت میکند آیا مستحق این است که هر روز با اسلحه تهدید به قتل شود و حتی در روز 1391/5/1 فردی که چاقو حمل می کرد به او حمله ور شد که با دخالت مامورین انتظامی ماجرا خاتمه یافت چه بسیار روزهایی که مشتریان اجازه خروج از شعبه به کارکنان نمی دهند یا اینکه افراد زیادی با آوردن بنزین تهدید به خودسوزی و به آتش کشیدن شعبه و کارکنان آن می‌کنند.

آیا خدا راضی است که این بندگان خدا با زبان روزه از اول صبح تا هر وقت که مردم اجازه خروج دهند با مردم کلنجار روند و خانواده ما با زندگی در شهر کوچکی که مردم آن تصور می کنند پدر من با اموال آنها خوشگذرانی میکنند جرات بیرون رفتن از خانه را نداریم.

به خدا که دیگر رمقی برایمان نمانده و شاید در یک شب همه خانواده برای خلاصی از مشکلاتی که هیچ کس در پی حل اساسی آن نیست صبر خود را از دست دهیم و به ادامه زندگی خود پایان دهیم تا از این جهنم زمینی خلاص شویم.

من یک فرد عادی هستم که تلاش کردم مسئولین را در جریان قرار دهم از شکایت به نهاد ریاست جمهوری تا فاکس نامه ای به دفتر جناب آقای بهمنی رئیس بانک مرکزی، تا اگر خدایی ناکرده زمانی فاجعه ای رخ داد من به آن استناد کنم.

درد من این است همه خبر دارند و هیچ کاری نمی‌کنند کارمندان بانک مرکزی همه با صدای من آشنایی دارند و می‌دانند در شهر ما چه می گذرد اما کسی کاری نمیکند، سوال من این است که مگر کشور قانون ندارد که هر کس هر کاری می خواهد انجام می دهد.

وای که فکر نمی کنند که چندین افراد بی گناه در این ماجرا ضرر و زیان می بینند، زندگی ما به کل مختل شده است پدرم بعد از بازگشت از شعبه کلمه ای صحبت نمی کند و لب به چیزی نمی زند، سخت نگران سلامتی او هستیم و بیشتر نگران اینکه حادثه ای در شعبه رخ دهد

آیا بهتر نیست پول مردم را بدهند و بعد به تسویه حساب شخصی خود برسند اگر حادثه ای رخ دهد درست مثل الان هر کس آن را گردن آن یکی می اندازد. در این آشفته بازاری که قوامین و بانک مرکزی از ایرانیان و ایرانیان از بانک مرکزی شکایت کرده است و با توجه به روند کند رسیدگی به پرونده ها آیا بهتر نیست رئیس محترم قوه قضاییه وارد ماجرا شود تا بلکه گره این مشکل باز شود. باور کنید دیگر عقلم به جایی نمی رسد، خواهش می کنم شما پیگیر کار ما باشید. 

در پایان ضمن خسته نباشید از شما تشکر می کنم که امکان ارتباط را برای ما ایجاد کرده اید.
ارسال نظرات
پرویز
۱۸:۱۳ - ۱۳۹۱/۰۵/۱۶
هرکس درد خود را دارد اما گویا اینجا هیچ دکتری برا درمان پیدا نمیشه همه خود را ولینعمت این مردم میدونن آیا کسی هسیت که واقعا اینو ثابت کنه؟ هرکس برا پولش یه برنامه داره و متناسب با اون میره چک میده و البته قول . 30 سال شرافتمندانه کارمند دولت بودم و پس انداز کل زندگیمو گذاشتم در اعتماد ایرانیان که البته جز بی اعتمادی چیزی تا به حال نصیبم نشد درست زمانیکه خونه مورد نظرمو پیدا کردم و بابتش چک دادم از پول در اعتماد خبری نشد که نشد من موندمو جواب طلبکار یه خونه نیمه ساز داشتم که با 11 میلیون ضرر فروختم تا تونستم مقداری از مشکلاتمو حل کنم و بقیشو متناسب با وعده های : اعتماد/بانک مرکزی و قوامین به این و ان قول دادم باور میکنید که در روز اگه بگم روزه دیگه کسی از من باور نمیکنه؟ چه روز هایی که از صبح تاظهر درب شعبه ننشستم بی پولی و بد قولی یه طرف جنگ اعصاب امروز و فردا کردن یه طرف و بی اعتبار شدن بین دوست و فامیل من هنوز هم عقیده دارم که یه نفر با شهامت پیدا نمیشه تکلیف مردمو روشن کنه شما موافقید؟
رفیق خوب
۱۹:۲۱ - ۱۳۹۱/۰۵/۱۵
به نظر من هر متضرری باید بره از بانک مرکزی شکایت کنه !! یا از خود ایرانیان شکایت کنه که نهایتا این شکایت متوجه بانک مرکزی بشه، اینجوری قوه قضاییه یه فکری به حال این همه طلب کار می کنه.
باز این هم برمیگرده به علم اقتصاد معیوب مسیولین زیربط.
حميد
۱۲:۳۴ - ۱۳۹۱/۰۵/۱۵
زندگي مون نابود شد يكي به دادمون برسه
علي
۲۱:۲۱ - ۱۳۹۱/۰۵/۱۴
از فرارو ميخوام از قوه قضاييه در اين مورد سوال كنه .ما كه فريادمون به جايي نميرسه.واقعا يه بحران كه زود بايد حل بشه
نصراللهی
۱۰:۰۶ - ۱۳۹۱/۰۵/۱۵
در تیرماه سال گذشته در همدان مؤسسه ای به این مشکل گرفتار شد و مسئولین بانک مرمزی گفتند مجوزش ابطال شده و به ما ربطی ندارد بعد از گذشت بیش از یکسال از این ماجرا مردم بیچاره هنوز به پولشان نرسیده اندو با هزاران مشکل و گرفتاری دست و پنجه نرم می کنند. خدا ظالمین رانابود کند...
مالباخته
۱۹:۰۰ - ۱۳۹۱/۰۵/۱۴
اون موقعي كه با پول مردمي كه در بانك سپرده گذاري كرده بودند و پدرت حقوق چند ميليوني مي گرفت چرا نامه نمي نوشتي؟ اون موقع داشتي به ريش ملت ساده لوح مي خنديدي؟ حالا چي شده كه يه مقدار سختي مي كشي آه و ناله مي كني؟ خيلي پر رو هستيد كه اينقدر نمك نشناس و دست كج هستيد.
مشتری از شهرکرد
۱۷:۴۲ - ۱۳۹۱/۰۵/۱۴
اقایان بانک مرکزی و سایر نهادهای نظارتی همه شما در پیدایش این وضعیت مقصرید چطور شما اول اجازه تاسیس موسسه ای را با 600 الی 700 شعبه و روی تابلو انهم عبارت تحت نظارت بانک مرکزی می دهید و مردم را گرفتار می کنید و در حالی که هیچ نظارتی بر ان ندارید بعد هم به راحتی دستور توقف وغیر قانونی بودن فعالیت ان را میدهید شما نمی توانید از زیر بار وضعیت پیش امده شانه خالی کنید از مدعی العموم خواهشمند است در مسئله ورود و مقصرین را مجازات وحقوق سپرده گذاران را احیا نمایند .
كارمند موسسه اعتماد ايرانيان
۱۷:۱۴ - ۱۳۹۱/۰۵/۱۴
همون حقوق ناچيز پدر شما با مدرك ديپلم 2برابر حقوق من با مدرك فوق ليسانس هست.در ضمن پدر شما اگر بيكار بشن حقوق بازنشستگي دارند.ولي ما چي؟البته همين كه پدر شما به تعهدشون پايبند بودن و عرصه رو مثل خيلي ها ترك نكردن قابل ستايشه
عباس
۱۶:۵۴ - ۱۳۹۱/۰۵/۱۴
من کارمند اغتماد ایرانیانم .کاملا این دوست عزیزوپدرشونو درک میکنم.قابل توجه مدیران موسسه من درسن 27 سالگی هرروزازخدا آرزوی مرگ میکنم.......
ali
۱۵:۳۵ - ۱۳۹۱/۰۵/۱۴
من منزل فروختم پولم را گذاشتم اينجا تا يه خونه پيدا كنم .الان 2ماهه امروز فردا ميكنن.آيا از نظر شرعي درسته يك نهاد باعث ضرر مشتري بشه؟ ما قانون نداريم ؟جرا قوه قضاييه به اين ماجرا ورود نميكنه؟
حسن
۱۵:۲۶ - ۱۳۹۱/۰۵/۱۴
اگر اعتماد مجوز نداشت پس چرا 500 شعبه زد در كل ايران آقاي درويشي وقتي شعبه ميزدند و روي تابلوي شعبه مي زدند تحت نظارت بانك مركزي چرا اون موقع جلوشونو نگرفتيد؟گذاشتيد خوب كه سپرده جذب كردند يه شبه بدون مجوز شدند؟اينو بدونيد همه اين مكافات از بي تجربگي شما در پست كه قرار داريد نشات ميگيره
كارمند اعتماد
۱۵:۰۱ - ۱۳۹۱/۰۵/۱۴
واقعا حرف دل مارو زدي .ما اين روزها زندگي نميكنيم فقط زجر ميكشيم.آقاي درويشي شما نميتونستي اول سازوكار پرداخت سپرده هاي مردم رو تعيين كنيد بعد اعلام انحلال بفرماييد.در اخبار 20.30 اعلام شد از دهم تير پرداخت ميشه امروز 14 مرداده.يكي نيست به كار بانك مركزي توي اين مقطع حساس از انقلاب نظارت كنه؟
مشتري بي اعتماد ايرانيان
۱۴:۴۶ - ۱۳۹۱/۰۵/۱۴
سلام خدا خيرت بده خيلي زيبا به واقعيات اشاره كردي اي كاش مسولين هم كاري كنند ومردم ازاين وضعيت نجات بدهند