سعید سهیلی در خبر آنلاین نوشت:
القاب بلند بالایت مثل زنگ توی گوشم صدا می زند؛ غزال تیزپای آسیا و حماسهساز ملبورن. یادم نمیرود آن بازی تاریخی را. آن ماراتن طولانی مقابل تیم ملی استرالیا برای رسیدن به جام جهانی 98 فرانسه؛ 8 آذر 1376. آن تساوی شیرین تر از برد! آن شادی و پایکوبی در سطح شهرهای ایران.... اما... مرا ببخش. دست خودم نیست. نمیتوانم از تو متنفر نباشم!
از تو متنفرم؛ همان طور که از حشمت مهاجرانی؛ اسطوره فوتبال خراسان. از تمام فوتبالیستهای مشهدی. از تمام مشکیپوشهای ابومسلم. اصلاً از تمام ورزشکاران آن دیار و حتی پهلوانهایش متنفرم. از پهلوان اکبر خراسانی گرفته تا برادران خادم! راستش را بخواهی، در لیست افراد منفورم فقط ورزشکاران جایی ندارند. اهالی فرهنگ و ادب و هنر هم هستند؛ محمدتقی بهار، مهدی اخوان ثالث، محمدرضا شجریان. حتی همصنفهای خودم، سینماییها؛ داریوش ارجمند، انوشیروان ارجمند، داود کیانیان، رضا کیانیان، رضا صابری، رضا عطاران، حامد بهداد و الخ... هنوز تمام نشده! بقیه هم هستند. پزشکان مشهدی، مهندسین مشهدی، ریاضیدانان مشهدی، موسیقیدانان مشهدی، نویسندگان و مترجمین و زبان شناسان و شاهنامه پژوهان مشهدی.
خداداد جان... ای کاش تو مشهدی نبودی یا من مشهدی نبودم! ای کاش همشهریام نبودی و میتوانستم مثل باقی مردم ایران دوستت داشته باشم و جایگاهت را ستایش کنم! میتوانستم مثل غلامحسین پیروانی بگویم که آن یکشنبه نحس بدترین روز زندگیام بود و درد آن ماجرا بیشتر از درد مرگ برادر! نمیدانم این چه حسی است که اکثر ما مشهدیها نسبت به هم داریم. نمیدانم چرا چشم دیدن هم را نداریم. نمیدانم چرا از موفقیت همدیگر خوشحال نمیشویم.
نمیدانم چرا حرمت اسطوره هایمان را نگه نمیداریم! نمیدانم چرا مثل اصفهانیها و خوزستانیها و آذربایجانیها نیستیم. البته نباید خرده گرفت! نباید زیاد مَته به خشخاش گذاشت! خوب ما اینطوری هستیم و به اینطور بودنمان عادت کردهایم... سرت سلامت خداداد. خودت را ناراحت نکن. بگذار من و لیدرهای ابومسلم و عدهای دیگر از همشهریانت از تو متنفر باشیم.
از خدا که پنهان نیست، از تو چه پنهان که چند میلیون ایرانی عاشقانه دوستت دارند. چند میلیون ایرانی هنوز دلشان برای غزال تیزپای آسیا میتپد و اسطوره ملی شان را روی چشمهایشان میگذارند. باور کن من و آن لیدرهای پرخاشگر هم گاهی که فراموشمان میشود همشهریات هستیم... همین حس و حال بهمان دست میدهد! اما فقط گاهی...
با تقدیم عمیق ترین
حس انزجار و احترام
سعید سهیلی - کارگردان سینما