عصر روز پنجشنبه بازیگران تئاتر و سینما در تئاتر شهر تهران به یاد استاد حمید سمندریان جمع شدند و با استاد وداع کردند.
حامد بهداد در این خصوص در صفحه فیس بوک خود نوشت: در پایان این برنامه، رضا گوران که اجرای برنامه را بر عهده داشت، خطاب به حاضران گفت: تئاتر جای تخیل است، تخیل کنیم که اجرای نمایش «گالیله» تمام شده است. آقای سمندریان روی صحنه آمده و ما میخواهیم تشویقش کنیم. استادمان را چگونه تشویق می کنیم؟ با این سخن بود که هنرمندان، دانشجویان و هنرجویان آموزشگاه کف زدند. دست زدند، سوت زدند، هورا کشیدند، برای حمید سمندریان که «گالیله» را اجرا نکرد. عکس استاد بود در دست شاگردانش که از حاضران تشکر میکرد و پاسخگوی احساسات تماشاگرانی بود که هرگز نمایش «گالیله» را ندیدند.
حاضران، دانشجویان، هنرمندان دست میزدند اما شانههایشان از گریه میلرزید، هورا میکشیدند اما همهی صورتشان خیس اشک بود…
خیلی از تصاویر تو همین مراسن تشیع گویای وضعیت فرهنگی زنان و مردان هنر مند ماست
این خوراک فرهنگییه که به بچه هاو جوونها داده میشه
بعد پلیس میخاد با قوه قهریه حجاب رو درست کنه!
کار فرهنگی از جایی شروع میشه که فکرش رو هم نمیکنیم
از قدیم گفتن
گندم ز گندم بروید جو ز جو
بیایید از ریشه با کار فرهنگی جامعه رو بسازیم از همین مثلا هنرمندها که حال آدم از خودنمایی خیلی هاشون به هم میخوره
نتیجه اخلاقی اینه که تو زنده بودن آدما براشون ارزش و اهمیت قائل بشیم
به جرات می گم خیلی از مردم ایشون رو نمی شناختند
بزرگانی مثال استاد مشایخی ، استاد انتظامی ، استاد نصیریان ، استاد رشیدی و ... از ایشون تکریم کردند ولی چرا تو زمان حیات مسئولین مملکت یا وزارت فخیمه فرهنگ و ارشاد یا صدا و سیمای میلی از ایشون تجلیل نکرد.چرا جزء چهره های ماندگار انتخاب نشد و چرا؟؟؟
آیا موضوع سیاسیه یا تئاتر اصلا هنر نیست ؟
خدایش بیامرزد
ولی از خوندن نظرات جاهلانه ی مردمی که هم میهنم هستند گریه کردم!
حاضران، دانشجویان، هنرمندان دست میزدند اما شانههایشان از گریه میلرزید، هورا میکشیدند اما همهی صورتشان خیس اشک بود…”
بوجود امد بیاییم قضاوت بیجا واز روی جهل نکنیم قضاوت از روی اگاهی باشد
دوستان عزیز اولا که استاد سمندریان نه غریب بودن و نه مهجور و به عنوان پدر تئاتر ایران در زمان حیاتشون به شدت مورد احترام تمامی اهالی تئاتر بودن و بارها ازشون تقدیر شد (از جمله نامگذاری یکی از بهترین سالنهای تئاتر به نامشون و ساخت مجسمه ی ایشون)
دلیل دست زدن حضار هم اینه: استاد قرار بود نمایش گالیله رو به عنوان آخرین کار و در واقع وصیت هنری خودشون روی صحنه ببرن که متاسفانه اجل مهلت نداد. توی این مراسم اعلام شد تصور کنین استاد این نمایش رو روی صحنه برده، نمایش رو اونطور که در خوره استاده تشویق کنین
انسانها آزادند قرار نشد کسی به مرام دیگران خرده بگیره .
حمید سمندریان در صحنه زندگی هنر انسان بودن رو به شاگردانش یاد می داد.
هنر نمایی اون در صحنه زندگی برای شاگرداش جای تشویق های بیشتری داره
چرا سكوت چرا غفلت چرا دهن كجي چرا وتا كي بي مسئوليتي در قبال فرهنگ وآداب و رسوم ودين ومذهب
لا اقل آزاده باشيد
چه احترامی به اون رقاص مطرب گذاشتن اخه اگه استادتون بود چرا مثل اکس پارتی رفتار می کنید چرا شخصیت استادتون و میارید پایین که بگن اینا شاگرداشن پس خودش چی بوده این دلقک بازی ها چیه اخه
اين چه گونه مراسم ترحيم يا تشييعى است در آن كف و سوت زده اند.
آن گونه كه تصاوير پيداست سردمدار اين حركات ناپسند كه هرگز در شأن هنرمندان بزرگ نيست (حامد بهداد) است.
اینجا به دستور مجری برنامه که گفتن تصور کنید الآن نمایش گالیله که از وصایای استاد بود اجرا شده و ایشون روی سن هستن،تشویقشون کنین!!!!کف و سوت واسه اینه!!
اینو خطاب به همه دوستانی میگم که از ظاهر این دوستان دارن قضاوت میکنن و به سوت زدن و دست زدنِ این عزیزان ایراد میگیرن!! این از ظاهربینیِ ما ایرانی هاست که تو عزادارای و ختم و تشیع جنازه، اگر تو سر و کله ی خودمون بزنیم و های های گریه کنیم و لباسمون رو پاره کنیم نشون دهنده ی ناراحت بودن و عزادار بودنمونه و اگه آروم آروم اشک بریزیم و با یادآوری ِ خاطراتی که از فرد از دست رفته داریم لبخندی بزنیم و حتی بخندیم! انسان های بی ملاحطه و بی احساسی هستیم ... غربی هایی که ما اونها رو بی احساس خطاب میکنیم در روزِ درگذشت عزیزانشون در کمال آرامش با تعریف کردن خاطرات و یاد بردن از عزیزشون یادش رو گرامی میدارن بدون اینکه با زدن تو سرو کله ی خودشون غم و غصه شون رو جار بزنن!! متاسفم واسه مردمی که تو این عکسها فقط به ظاهر هنرمندان توجه کردن!! شما چشمهای متورم و قرمز از گریه ی کسانی مثل حامد بهداد، مهشاد مخبری، هدایت هاشمی، محسن طنابنده، پرویز پورحسینی، اصغر همت و خیلی عزیزان دیگه ای رو که با مرحوم سمندریان بزرگ شدند و جزو اهالی قدرِ تئاتر هستند رو ندیدین!! فقط دیدین که بهداد داره سوت میزنه و هدایت هاشمی داره با چشمانی اشکبار دست میزنه...؟!؟! ما هیچکدوم اون جا نبودیم و نمیدونیم دست زدن و سوت زدنِ اینها به خاطر چی بوده! اشکالی داره اگر مثلا به خاطرِ یادبردن از افتخارات استاد سمندریان بوده باشه یه یادآوری خاطراتی از اون مرحوم....؟! خدا همه ی شمایی رو که انقدر ظاهربین هستین رو به راهِ راست هدایت کنه.............
بازيگران و هنرمندان بزرگوار كمي هم به فكر نقشهاي اصلي خود باشيد كه داوري و سيمرغ بلورين اون در اون دنيا تعلق به كدام يك در بهترين نقش و بهترين ديالوگ و بهترين ... خواهد بود.
خدا عاقبت هممونو به خير كنه.
براي شادي روح مرحوم سمندريان هم صلوات.
واقعا به همین دلیله که بر خلاف بسیاری از جوانان هیچ وقت دلم نمیخواسته هنرمند بشم چون شهرت بدون ظرفیت باعث میشه آدمیزاد غیرطبیعی رفتار کنه. یکبار دیدید این جماعت مثل بقیه حرف بزنند یا بپوشند یا خودشون همسطح مردم معمولی بدونند؟؟!
حاصلش میشه اینکه در وداع آخر باید دست زد تا احساس تفاوت جلوه کنه چون اگر فاتحه بخونی میشی مثل بقیه و این اصلا خوب نیست!!!!
من یه مسئله تو ذهنم همیشه هست.اینکه تو تلوزیون ما و هم چنین تو برنامه هایی مثل جشواره ها و جشنا از بازیگرا دعوت می کنن اینا میان میشینن مردم ارشاد میکنن به مثلا احترام و عفاف و چیزای دیگه ... بعد خودشون به اون حرفایی که میزنن عمل نمی کنن...
اگر خوبه که چرا خودشون عمل نمی کنن؟ ..اگه بد چرا فقط ما که جز قشر عادی جامعه هستیم باید عمل کنیم؟....
به خاطر همین تناقضا هست که وضعمون با همه دنیا فرق داره....
والا حرکات اینا خیلی عجیب غریبه !
شایدم تو تهران جلسات اینجوریه ما خبر نداریم ، دیر وقته تهران نیومدیم
خدایش بیامرزد...
چرا عادت کردین همه چی رو قضاوت می کنید؟ شماها اگه ادعایی دارید، خودتون برای استاد سمندریان مثلن یه فاتحه بخونید. بس کنید دیگه بابا تا کی می خواید مدام دیگران رو، اعتقاداتشونو رفتارشونو زیر سوال ببرید؟ به هرچی که اعتقاد داری، هرچی و هرکیو می پرستی به خودت مربوطه! به قول همین دوستون به جای این حرفا برید یه سرچ کنید ببنید کی بود؟ چی کار کرد؟ به جای این حرفای مفت و تو خالی
میبنی هممون داریم یه کاری می کنیم.داریم نظرمون میگیم .باید به نظر همه احترام گذاشت...
امیدوارم از کامنتم ناراحت نشی
لحظه اوج اين مراسم آن زماني بود كه رضا گوران مجري اين برنامه گفت: «تئاتر جاي تخيل است، تخيل كنيم كه اجراي نمايش «گاليله» تمام شده، استاد سمندريان روي صحنه آمده و ما ميخواهيم تشويقش كنيم. استادمان را چگونه تشويق ميكنيم؟» آنجا بود كه ميان صداي دستها و سوتها اشكهايي بود كه به ياد حميد سمندريان در فضاي تئاتر شهر رها شد و تصوير او كه ميان ورودي سالن اصلي تئاتر شهر به اين جميعت مينگريست با آن خنده هميشگي رورانس آخر استاد را به پايان برد.
وسلام
هر سخن جایی .هر نکته مکانی
حالا میگیم دست زدن. دیگه سوت چرا
به گمانم سوء تفاهم خیلی از دوستان(از جمله خودم) رفع شد
فکر کنم اینا توی عروسیشون گریه میکنند و تو سرشون میزنند توی عزاشون کف و سوت یه نمونه از اینا بگیرند ببیند واقعا اینا انسانند؟؟!!
مثل ادم یه کاری کنید که به درد اون دنیای طرف هم بخوره.والله............
بیچاره سمندریان که به جای فاتحه خواندن شاید فکر کرده بود داماد شده وتوی جشن عروسیست
استاد خدا بیامرز بیشتر در راه تدریس بازیگری تئاتر بودن ومانند بازیگران جلوی دوربین نمی رفتن خیلی از ابازیگران معروف الان شاگرد ایشون وکلاس هاش بودن
مراسم عزا را با عروسی اشتباه گرفتن
به یاد مرحوم استاد سمندریان یه فاتحه و سه صلوات
ایرانی جماعت=مرده پرست
ایرانی جماعت=مرده پرست
زشته به خدا!
خدا استاد سمندریانو رحمت کنه..روحشون شاد
با تاسف فراوان پاره ای از این جلوهایی که نمودارشده (مثلا صوت و کف ) در هیچ تاریخی از فرهنگِ شراکت در اندوههای ایرانیان سابقه ندارد.
اه از این عیب و زخمی که امروز گروهی به نام بازیگر و هنرمند بر پیکر فرهنگ حنیفیان ایرانی وارد می کنند و روح شادکام استاد را با این نواوری ها می ازارند و حیف!
روح استاد شاد شاد وخداش وی را با ایین اعتقادیش محشور کند.
این چه جور مراسم ختمیه؟ کف و سوت؟
حداقل یه کاری کنید روح اون مرحوم تو قبر شاد بشه.